هیچکس مانند ابریشمچی زنش را به مجاهدین هدیه داد! / آزاده اکبری؛ از تکذیب ارتباط با مجاهدین تا گردش با سرکردگان آن در آلبانی آیا قطع ارتباط پدرم با خانواده در راستای شعارهای آزادی شماست؟ / علت ترس از خانواده پس از ۳۶ سال اسارت را بیان کنید هنرنمایی مادربزرگان اشرف، کار دست فرقه رجوی داد / شکایت بازیگر آمریکایی از سازمان تروریستی مجاهدین پذیرفتن افکار مارکسیستی توسط مجاهدین در سال ۱۳۵۴ / ناگهان دیدیم سازمانی که با امپریالیسم میجنگید، در ایران ترور میکند / ۱ «بی شرفی» اگر چهره می شد! مستند رادیویی «ثریا» نامزد دریافت جایزه در «سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک» مرزهای گزارش جعلی در جهان توسط پوشک نشان های اشرف ۳ شکسته شد حسن نظام الملکی، بازجو-شکنجهگر «اشرف۳»
از جمله این مبارزین و مجاهدین آقای علی مرادی یک درجه دار ارتش بود که از ارودگاه جنگی عراق به ما پیوسته بود که مدتی نیز تحت مسئولیت بنده بود که اهل حق بود، وی نیز همواره تحت بالاترین فشارها بود که ترک مذهب کند و به همین دلیل زیر بالاترین تحقیرها بود که نهایتا فرار کرد و به نزد آمریکایی ها رفت. افراد دیگری بود که در جریان عملیات فروغ به ما پیوسته بود و بدلیل مرامشان سبیلهای بلندی داشتند که ابتدا آنها را زیر فشار گذاشتند که سبیلهایشان را بتراشند در ادامه پست ترین کارها را به آنها میسپردند و این اواخر حتی کار به ضرب و شتم آنها نیز کشید.
مرحومه طیبه حامی دراولین دیدارمان در دفتر انجمن نجات گیلان ازسفرخود به عراق و دیداربا فرزندشان گفتند ” سالیان بود که اصلا خبرنداشتم محمود من زنده است یا اینکه درجنگ با صدامیان شهید شده است ولی به هرحال امیدواربودم که روزی درتبادل اسرا برمیگردد.
سلام علیکم ؛
ضمن عرض احترام بدینوسیله از شما و تمام کسانی که می توانند به یک خواهر دردمند کمک کنند می خواهم به یاری خانواده ما بشتابید.
برادرمن قربان مددی۳۱ سال است که اسیر فرقه رجوی شده و سالهای زیادی است که از او بی خبرهستیم.
لذا از شما تقاضامندیم ما را از سلامتی وی با خبر سازید و شرایطی را فراهم نمایید تا اجازه یک ملاقات کوتاه ویا صحبت تلفنی با نامبرده برای ما فراهم گردد.
سال هاست که چشم انتظار این هستم از تو خبری برای من برسد.یکی بیاید و بگوید فریدون من می آید. یک نفر بگوید می توانم دوباره فریدونم را ببینم . مادر جان دل تنگ تو هستم و می خواهم دستهایت را ببوسم، تو را بغل کنم و فراق چندین ساله را در آغوش تو گریه کنم.
تنها درخواست مادر اردشیر صحت از فرزند اسیرش
فرزند عزیزم سلام
بیش از بیست سال است از تو خبری ندارم.
نمی توانستی در این مدت مادر رنج دیده خود را حداقل از احوالت باخبر سازی؟!!
در طول این مدت بارها به ترکیه و عراق رفتم تا خبری از تو کسب کنم ولی دریغ و افسوس که همیشه دست خالی برگشتم.
علی جهانی، وبلاگ آیینه، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۶:… دوستان عزیز. مریم رجوی و سران فرقه که جلوتر از شما از عراق فرار کردند این شکست فضاحت بار را پیروزی می دانند و آنرا جشن گرفتند تا به شما بگویند که این خروج از عراق پایان استراتژی سازمان نبوده است و همچنین سران سازمان در کمپ تیرانا هم دست از سر شما بر نمی دارند و برای نگه داشتن شما همچنان در این تشکیلات قرون وسطایی یک سری محدودیتهای از قبیل گرفتن …
حضور میدانی رسانه های ایران در عراق اولین فیلم تهیه شده از درون کمپ آمریکایی منافقین شبکۀ العالم برای نخستین بار، گزارشی را از داخل اردوگاه موسوم به “لیبرتی” که عناصر گروهک تروریستی منافقین در آنجا نگهداری میشدند، پخش کرد. به گزارش دیده بان،خبرنگار شبکه العالم از بغداد گزارش داد، این اردوگاه در غرب پایتخت […]
همه به استراحتگاهمان برگشتیم، صبح متوجه شدیم که عده اى را دم دماى صبح و دور از چشمان ما منتقل کرده اند. سران فرقه مجاهدین خلق از رویارویی ما خانواده ها با اسیران وحشت داشتند!! بنابراین گذاشتند تا ما خسته شده و جاده را ترک کنیم بعد اقدام به انتقال عزیزانمان کنند.
شایسته است مدافعان حقوق بشر و وجدان های بیدار بشری در شرح این عکس کتاب ها بنویسند و رجوی و دار و دسته اش را افشا کنند.
به این امید که سایر فرزندان این مرز و بوم از سر خوش خیالی و نفهمی و به امید دستیابی شغل بهتر، طعمه چنین فرقه های مخربی نشوند و خود و خانواده خویش را نرنجانند.
حاج مرتضی پورحسن که به کرات برای دیدار و ملاقات با برادرش به اتفاق سایراعضای خانواده خصوصا همسرفداکارشان به عراق ناامن سفرکرده بودند ازخاطره تنها دیدارشان با اسماعیل درسال ۱۳۸۲ گفتند ” والله ما شماری ازخانواده ها توانستیم فقط دوساعت با عزیزانمان هرچند با کنترل و مانیتور سران سازمان دیداری داشته باشیم .
اینجانب رقیه گویا خواهر اسیر گروهک منافقین، محمد رضا گویا هستم .
بدینوسیله از حضرتعالی خواهشمندم اقدامات لازم را مبنی بر ارسال نامه زیربه دست برادر عزیزم که سالها منتظر او هستیم ، مبذول فرمایید.
پیشاپیش از توجهی که به این خواسته خواهید نمود نهایت تقدیر و تشکر به عمل می آید.
نمی دانم نامه را از کجا شروع کنم . من احمد هستم . این نامه را در روز عید قربان سال ۱۳۹۵برای شما مینویسم . اگر یادت باشد پدر مهربانمان هر ساله در این روز عزیز با چه عشقی یک قربانی سر می برید ولی الان در جمع ما نیست. چه روزهای خوبی داشتیم . از آن روزی که شما رفتی ما هیچ روز خوشی نداشتیم.
نامه سراسر عشق و دلتنگی
یک خواهر دلشکسته برای برادرش
البته خروج از عراق نه تنها خواسته تمامی جدا شدگان و خانواده های دردمند اعضا اسیر در فرقه می باشد. بلکه دولت ایران نیز پیوسته از بعد سقوط حکومت صدام حسین خواستار خروج مسالمت آمیز فرقه رجوی از عراق بود و این خواسته را به دولت عراق اعلام نموده بود چرا که ماندن سازمان فرقه ای و تروریست در عراق علاوه بر به هم زدن امنیت و آرامش کشور ایران و به اسارت گرفتن تعداد بیشتری …
دایی های عزیزم مجید وجلال سلام
من احسان فرزند سیمین هستم . حدود سی سال است که ازرفتنتان می گذرد. دراین ایام من تحصیلاتم را به پایان رساندم ومشغول به کارهستم .
اینجا همه خانواده درآرامش زندگی میکنند وهرازچندگاهی که دورهم جمع می شویم ازشما نیزیاد میکنیم جایتان درمیان ما خالی است .
چند روز بعد فردی با منزل ما تماس گرفت و گفت: من با احمدرضا کار دارم. بعد از این که پسرم با این فرد تلفنی صحبت کرد، گفتم احمد من از صدای این آقا ترسیدم.
از سال ۹۰ و خروج منافقین از کمپ اشرف همواره تمامی درگیری های ایجاد شده حول منافقین، از سوی این گروهک تروریستی بوده و افرادی که در این بین از دست رفتند و کشته شدند، تنها به پروژه کشته سازی گروهک نفاق اضافه شدند.