ابراز اطمینان «سالی بریشا» از پیروزی در انتخابات آتی آلبانی وقتی مجاهدین در جمعآوری اطلاعات از کف جامعه ناکام ماندند / شاخصهای «عملیات مهندسی» ضرورتهای مبارزه با تروریسم بهترین راهکار برای خروج از مناسبات دُگم رجوی افشای یکی از رسانههای پوششی فرقه رجوی دیر بجنبید، دور از خانواده راهی اینجا خواهید شد وقتی شیاطین زمان نغمه «آزادی بیان» سر میدهند شب کریسمسی که برای ما عذاب شد
زمانه حساس وبیاد ماندنی است . کاری باید کرد کارستان . شماری انسانهای اغفال شده گرفتار مشتی اهریمن صفت هستند. چند روزی است خانواده های دردمند وچشم انتظارشان با تقبل بسا رنج و مرارتها ازایران به عراق ناامن طی طریق نمودند شاید که بتوانند درپس سالیان دوری وبی خبری صدایی ازعزیزانشان داشته باشند ودربهترین حالت درآغوششان گرفته وبوسه بارانشان کنند.
هرچه فکرمی کنم متوجه نمی شوم منظور از سازمان آزادیبخش مجاهدین خلق چه رابطه ای با کارها و حرف های رجوی دارد.کدام آزادی را به دیگران بخشیده است؟ و کدام مجاهدتی دارد؟ آزادی یعنی در حد توان شرایط و ابزار زندگی را برای دیگران فراهم کنی نه اینکه آنها را از همه چیزهایی که باید داشته باشند محروم کنی به عناوین مختلف ، دروغ ، وعده های پوچ و بی اساس آنها را فریب داده و در بند نگه داشته ای تا از وجود آنها به نفع خودت بهره برداری کنی.
کمیتۀ پارلمانی، موظف به رسیدگی به خواسته های خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق، به ریاست نمایندۀ پارلمان ارشد صالحی امروز چهارشنبه ۲۵ نوامبر ۲۰۱۵ جلسه ای در محل کمیسیون حقوق بشر و با حضور اعضای کمیسیونهای امنیت و دفاع و روابط خارجی با کمیتۀ عالی کمپ لیبرتی در نخست وزیری، برگزار کرد.
اینجا ست که دم خروس دعاوی و شعارها و تبلیغات دروغین فرقه و فریبکاریها و نعل وارونه زدنهایش بیرون می زند و معلوم می شود که این فرقه بویژه در شرایط فروپاشی کنونی اش به هیچوجه حاضر به دیدارهای خانوادگی و هیچگونه دیدار از بیرون با افراد اسیر و در بند هفت حصارش نیست زیرا هر گونه دیداری از این نوع روزنه ای رو به دنیای بیرون در ذهن اسرای فرقه باز خواهد کرد و منجر به فروپاشی آن خواهد شد.
چگونه است ؛ سازمانی تروریستی که مدعی آزادی است اجازه یک تماس و دیدار ۵ دقیقه ای به ما نمی د هد و در قرن بیست و یکم ساکنین در بند را از تلفن و اینترنت و هر گونه ارتباط با خانواده هایشان محروم می کند. و به گروگان می گیرد.
پروفسور مایکل چسودفسکی از گلوبال ریسرچ به نیکی بیان می کند:” این رابطه ای دایره وار است ، دایره ای شوم : آنها که ” جنگ جهانی علیه ترور ” را به نام ” دمکراسی ” پیش می برند ، همان ها هستند که سازمان های تروریستی که خودشان خلق کرده اند را حمایت مالی و نظامی می کنند.”
ای وای بر شما سنگدلان که با این نسل چه ها که نکردید درخاک عراق برای اینکه چهره خودتان را در اروپا و امریکا بزک کنید و با کمال پروئی می روید در شهر پاریس ابرازهمدردی می کنید با خانواده های کشته شدگان جنایت های تروریستی. واقعا کدام روی سکه را باید دید از یک طرف با تروریستهای سوری برسریک میزمینشینید و از طرف دیگر گل سرخ و شمع بر دست میگیرید و در شهر پاریس برای اینکه عرض اندامی کرده باشید اشک تمساح برای کشته شدگان جنایت تروریستی در پاریس میریزید. براستی که وقاحت و دریدگی را تا به آخر در نوردیده اید و سر سوزنی هم شرمساری بر رخ ندارید.
در میان همین خانواده هایی که به جلوی در کمپ لیبرتی مراجعه می کنند افرادی هستند که مطلقا در عمر خودشان فرزندانشان یا پدرشان را ندیده اند و بقیۀ افراد خانواده ها از بیست تا سی سال است از دیدن فرزندانشان و یا هر گونه تماس با آنها در عصر ارتباطات و در دنیایی که حتی خطرناکترین جنایتکاران در زندانها حق ملاقات با افراد خانواده شان دارند محروم هستند.
چطور است اردوگاه اشرف و لیبرتی در عصر اتم و فن آوریهای نوین علمی زمینی و فضایی و عصر ارتباطات پس از کشتارهای سیستماتیک هنوز پس از ۳۰سال هنوز اسرای آن در اردوگاه گرفتارند و کمیساریای محترم سازمان ملل از نزدیک شاهد انهدام جمعی آنهاست و کوچکترین ارتباط چند ثانیه ای با عزیزان خود ندارند .آیا این اردوگاه در داخل اعضای خود کمیسر بی رحم و بی اعتنا به حقوق بشری داشته و دارد؟ آیا این اردوگاه در داخل اعضا ی خود قوانین خودساخته و بافته ای دارد که مجامع بین المللی را دور می زند و بی اعتنا به حقوق انسانی اعضا و بستگانشان می باشد؟
مایلیم سرنوشت و سر انجام اردوگاههای مرگ افسانه ای که در صدر این نامه بدانها اشاره نمودم بازگو نماییم. مدیریت این اردوگاهها پس از کشتارهای سیستماتیک در اندک زمانی به بازماندگان اجازه ترک اردوگاه را دادند و حقوق اساسی فردی و انسانی و اجتماعی انها را به آنها برگرداند و همه ی آنها مورد حمایت قرار گرفتند و اسرا به نزد خانواد های خود بازگشتند.
زو زوی رجویها از رسیدن زمان برای انتقام است ،میداند دیگر هیچ راه گریز نیست ، فریاد رسی نیست تا در پستوی بخزد و “بکشد” وفریاد” آی کشتن “را سر دهد .تمای حیله و نیرنگهای شیطانییش به پایان رسید، اکنون بعد از چهل سال جنایت نوبت ملت ایران رسیده که ازاین مردک ابله و پاکوته بپرسند:
فرزندان بی گناه ما با فریب و نیرنگ ، وارد زندان فرقه رجوی(مجاهدین خلق) شده اند ، وسالیان سال است که در فضای کاملا بسته وایزوله زندگی می کنند واجازه هیچگونه ارتباطی با بیرون از زندان و حتی خانواده خود ندارند .
مقصر اصلی در کشور شما که اینگونه ملت بی گناه فرانسه را به کشتن می دهد، خود شما هستید و باید جوابگوی خانوادهای کشته شدگان باشید که چرا از گروه های تروریستی و داعشی مانند فرقه رجوی سالیان سال حمایت کرده و می کنید؟
مگر ما شهروندان مورد سرشماری سازمان ملل و کشور عضو یعنی جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفته ایم ؟و از حقوق اساسی فردی و بین المللی برخوردار نیستیم ؟ پس اگر چنانچه مورد حمایت کنوانسیون حقوق بشر سازمان ملل هستیم چطور این حقوق اولیه ما که دیدار و ملاقات چند دقیقه ای با بستگان درجه اول مان در اردوگاه لیبرتی رعایت و به ما برگردانده نمی شود.
نمایندگان همچنین تأکید کردند که دولت و ملت عراق و تمامی جناح های سیاسی به هیچ عنوان نمی پذیرند که این فرقه تروریستی که در سرکوب ملت همدست دیکتاتور سابق بغداد بوده است در خاک عراق باقی بماند و هر چه رفتن آنها بیشتر طول بکشد احساسات عمومی بیشتر جریحه دار خواهد شد.
رجوی و همسر شیادش از ترس از هم پاشیده شدن تشکیلات جهنمی شان؛ارتباطات تمام اسیران لیبرتی را با دنیای بیرون و با خانواده هایشان قطع کرده است و به زعم خودشان می خواهند با قطع ارتباطات و ملاقات خانواده ها با اسیران آنها را در بی اطلاعی مطلق قرار دهند که بتوانند برده وار اسیران را استثمار فکر ی کنند و در نششست ها و جلسات شستشوی مغزی وانمود کنند که هر اسیر باید تمام عیار به رجوی اقتدا کند و تمام کس و کار او رجوی و همسر شیادش باشد.
این موضوع موجب شد تا فرقه رجوی بعد از ظهر واکنش نشان دهد و لذا عده ای از عناصر فرقه که به مقابل درب اردوگاه فرستاده شده بودند شروع به پرخاش و فحاشی به خانواده ها نمودند. این اولین بار است که فرقه اینچنین در لیبرتی واکنش نشان می دهد و افرادش را می فرستند تا رو در رو و از نزدیک به مقابله با خانواده ها بپردازند که معلوم است کاملا بهم ریخته اند.
بیانیۀ گروهی از جدا شدگان از فرقۀ رجوی
در مورد جنایتهای تروریستی در پاریس