پذیرفتن افکار مارکسیستی توسط مجاهدین در سال ۱۳۵۴ / ناگهان دیدیم سازمانی که با امپریالیسم میجنگید، در ایران ترور میکند / ۱ «بی شرفی» اگر چهره می شد! مستند رادیویی «ثریا» نامزد دریافت جایزه در «سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک» مرزهای گزارش جعلی در جهان توسط پوشک نشان های اشرف ۳ شکسته شد حسن نظام الملکی، بازجو-شکنجهگر «اشرف۳» ابزارهای مقابله با گسترش اخبار جعلی / کشورها چگونه با فیک نیوز مقابله میکنند؟ / ۳ رقیه ملکمحمدی، مسئول برگزاری نشست با مسئولان عملیاتی در آلبانی رو آوردن نسلهای جدید به مریم رجوی
ک سری نفراتی که تحت عناوین خانواده و نیروهایی که از طریق تلفن وصل می کردند به اشرف آورده و در صورتیکه این نفرات تمایل به ماندن در اشرف نداشتند آنها را آموزش داده و برای کارهای تبلیغی ومالی و جذب نیرو و سایر کارهای سازمان به داخل کشور می فرستادند.
بیژن عزیزم نگذار که دیدارت برایم یک آرزو بماند. مطمین باش اگر با آمدنت به ایران مشکلی برایت پیش می آمد من هرگز چنین چیزی را از تو نمیخواستم. اما با دلی قرص و خیالی راحت پیش ما برگرد.
اخیرا فرقۀ جنایتکار رجوی با جعل اخبار و پرونده سازی درشبکه تلویزیونی خود به نام سیمای مقاومت و هم چینن با پخش تراکت همراه با عکس اینجانب و شماری از جداشدگان از این فرقه تروریستی اقدام به دروغ پراکنی و اتهام زنی و توهین علیه اینجانب نموده است که عکس ها و ویدئوی آن ضمیمه می باشد.
بند “ش” یعنی هزار عضو شورای رهبری سازمان که کل زنان در آن هزارتا نیست ولی این عواقب را داشت که هر کس برای حفظ جان خود تلاش کند که در ماموریتهایی که در پیش بود کشته نشود ، چون این انقلابی نبود که سازمان توضیح می داد چرا که کنار زدن یک عنصر و آوردن عنصر دیگر انقلاب نامیده نمی شود یعنی برابری زن و مرد با این کار تأمین نمی شد ودروغی بیش نبود.آیا مردان تحت سیطره باشند خوب است؟! این جا عوض کردن قلابی که برابری زن ومرد نیست!
بعد از آغاز بکار سایت نجات یافتگان در آلبانی و شکسته شدن رعب و وحشت ایجاد شده توسط سازمان مجاهدین برای اعضای جداشده از این سازمان در آلبانی، کم کم افراد منتقد فعال شده و با همه ترفندهایی که رجوی برای سکوت آنهابرنامه ریزی کرده بود، زانو نزده و یکی یکی در حال ایستادن هستند. در این شرایط فرقه رجوی داد و فعان سر داده است که چرا اسامی این جداشده ها در آلبانی را نمی گویید تا ما حسابشان را برسیم ؟ تا تعدادی چماقدار تروریست بر سر فردی که هنوز ثبات حقوقی و قانونی پیدا نکرده است، بفرستیم؟
چند روز پیش مطلع شدیم که دو تن از اعضای ناراضی و به ستوه آمده سازمان در اقدامی شجاعانه موفق به فرار از کمپ ترانزیت شده اند ضمن تبریک صمیمانه به این دوستان آرزومندیم تحولات و اتفاقات مبارک و چشمگیر تری را در این خصوص بیش از پیش , شاهد باشیم . ولی آنچه مهم است و بایستی بیشتر مورد توجه قرارگیرد, فرو رفتن اعضای حاضر در تشکیلات و کمپ ترانزیت در یک خودسانسوری غیرقابل حل است که هر روز بیش از پیش در منجلاب دغلکاری ها و تبعات خیانت های سازمان غرق می شوند .
فکر می کنم، در کل طول عمرم، در عرض چند دقیقه، اینقدر روبوسی نکرده بودم، آنقدر خوب ما را تحویل گرفتند که لحظه ای گفتم: کاش زودتر میامدم و باین جمع گرم می پیوستم ! و فقط واژه ” بمباران محبت” گویای آن فضا است. ابراز عشق و علاقه شدید و نشان دادن توجه بسیار، همان روز اول، مرا به این نتیجه رساند که جای اشتباهی نیامدم. ابتدائا، هیچ نشانه ای، از ارتباط با یک فرقه یا زمینه ای از وجود یک تشکیلات مخوف مشاهده نمی شد و همه جا گل و سبزه و … و کلا فضای بسیار شادی با صدای موزیک بلند بود.
برای دیداری تازه و گزارش آخرین وضعیت فرقه و افراد اسیر به ملاقات مادر پیر؛ خانم توکلی که فرزندش علیرضا سالیان اسیر فرقه می باشد رفتیم او با دیدن ما بسیار خوشحال شد .
وی که یکی از خانواده های فعال استان می باشد با دیدن ما مطرح نمود که آیا شرایط برای ملاقات فراهم شده است . در رابطه با کارشکنی رجوی ها در مورد ملاقات به او توضیح داده شد .
زمانی که نیروهای منافقین در عملیات مرصاد شکست خوردند رجوی اظهار کرد “فکر خانواده باعث شکست در این عملیات شد ، مثلا یکی که میتوانسته با فدا کردن جان خود چند تن از نیروهای ایرانی و هموطن خودش را بکشد؛ به یاد زن و بچه خودش افتاده و از مردن ترسیده و فرار کرده است ، پس باید زن و زندگی را طلاق بدهد تا دلبستگی به چیزی نداشته باشد در این صورت اگر جنگی پیش بیاید، واقعیت امرچون بی همه چیز است از مردن نمی ترسد.
همه دنیا بدانند این نامه ایست که خواننده ندارد سومین نامه خانم مهناز دهدشت نیا به برادرش بیژن (تحت اسارت فرقه رجوی در کمپ لیبرتی) با عرض سلام خدمت برادر عزیزم بیژن جان خوبی؟ نمیدانم این چندمین نامه ایست که برایت مینویسم و میدانم که هیچکدام بدستت نمیرسد، چون حتی یک جواب و یا تماس […]
وی عنوان نمود وقتی در سال ۸۲ به ملاقات خواهرم صدیقه رفتم از وضعیت زندگی شان و نحوه برخورد و اینکه نمی توانم با خواهرم به تنهایی صحبت کنم دریافتم که رهبری فرقه جز شعار و عوام فریبی چیزی برای دیگران و اعضای خود نداشته است .
دخترم تو هم دعاکن میدانم غصه میخوری مهربانم امیدوارم که خداوند کمک تان کند تا درهای این زندان لعنتی را بگشایید و به آغوش خانواده هاتان برگردید
نامه آقای محمود هاجری به برادر تحت اسارتش در کمپ لیبرتی ششمین نامه خانواده در طی ۵ ماه اخیر سلام خدمت برادرعزیزم علی علی جان خیلی دلم برای دیدنت تنگ شده و میدانم بالاجبار از کانون خانواده بدور افتاده ای اما بدان همیشه در قلب ما جا داری! علی جان من ۴ساله بودم که به […]
قبل از آغاز خواهش می کنم که نام اصلی من نزد مدیر سایت امانت باشد. از ابتدای آمدن ما به آلبانی ، فرقه رجوی و مسئولین سرکوبگر تشکیلات با تمام تلاش در پی این بودند که ما جداشدگان را به هر قیمت در بند تشکیلات خود نگه دارند و حتی با اشراف به این که بسیاری از ما علنا اعلام جداشدن کرده بودیم اما به حضور فیزیکی افراد قانع بودند .
این دیدگاه رجوی است وبعداز هم دوجلد کتاب علیه خانواده نوشته است که نحوه این برخوردهای زشت با خانواده ها را به پادوهای خود آموزش می دهد.
سوال این است که چرا رجوی از حضور خانواده ها دراشرف واینک لیبرتی می ترسد ؟
جواب صحیح این است که نفرات موجود درکنار این فرقه همیشه زیربمباران حرف های دروغ از جامعه وخانواده قرار دارند ورجوی ترس از این دارد که در این دیدارها مبالغه گویی هایش معلوم شده و دست اش رو شود چنانکه در سال ۸۲ شد.
در آن زمان می گفت درهر خانواده ۲ نفر معتاد وجود دارد ویا رژیم به خانواده ها آنقدر فشار آورده که همگی در زیر فقر هستند ویا رژیم اکثریت خانواده های مجاهدین را زندانی کرده است.
ما خانواده های اعضای گرفتار استان مازندران در فرقه رجوی در عراق از شما درخواست کمک داریم .
ما خانواده ها فرزندی و یا پدر و مادری در بند رجوی داریم که بعضا بیش از ۲۵ سال است که از دیدار با آنان محروم هستیم .