کمتر دولتی مانند نظام ایران در دنیاست که با تروریسم مقابله کند
آن چه در دیدار وزیران خارجه رژیم غاصب و آلبانی درباره ایران گذشت؛ شجاعت یا حماقت؟ / اقدام تیرانا در حمایت از منافقین، مصداق تروریسم دولتی است
سوگند به شیطان
حربه منافقین برای کسب محبوبیت در خارج از کشور به روایت اعضای جداشده
یک عالَم توهم!
کشوری گوش به فرمان آمریکا و رژیم صهیونی / تیرانا باید از دام رها شود / منافقین آلبانی را «سرزمین اشغالی» میبینند
«وعده بهشت دادند، اما من جهنم را یافتم» / کارشناسان: باندهای آلبانیایی، متخصص در قاچاق انسان و هروئین هستند
وقتی رجوی گفت، تاریخ از پیروز جنگ سوال نمیکند!
خانم شهربانو مرندی مادر دردمند و چشم انتظار خسروسلیقه دار عضواسیر در تشکیلات سیاه رجوی درپی انتقال فرزندش از کشور ناامن عراق ولیبرتی به کشور آلبانی برغم اینکه درصدایش شادمانی زائد الوصفی موج میزد گفت: ” قبل ازهمه از زحمات بی دریغ شما درانجمن نجات گیلان ممنون ومتشکرم ومن میدانم که طی این سالیان چگونه دررهایی فرزندانمان نقش بسزایی داشته اید وچه فحش وناسزایی هم ازجانب رجویها متحمل شده اید که آرزومندم خدا عوضش را به شما بدهد. هرچند من بی نهایت ازانتقال فرزندم به یک جای امن خوشحال وشادمانم ولی خودخواه خواهم بود که این شادی و شوروحال را فقط برای خود بخواهم ودلم میخواهد بزودی زود تمام اسرا از زندان رجوی درلیبرتی رهایی پیدا کنند و به دنیای آزاد بازگردند.”
شاید نیاز نباشد که وظیفه شما را بهعنوان یک مقام مسئول در مقابل یک گروه تروریستی و هزاران خانواده چشمانتظار و بیخبر از حالوروز فرزندانشان یادآور شویم. با توجه به اوضاع نابسامان کشور عراق و عدم امنیت منطقه و بمباران اخیر کمپ لیبرتی و درخطر بودن جان فرزندان اسیرمان، خواستار پایان اقامت آنها در آن کشور و آزادیشان از فریب و دیکتاتوری سازمان مخوف مجاهدین خلق هستیم.
باسلام خدمت شما آقای رضایی:من شهین هاجری ساکن آبادان ، خواهر علی هاجری ، ۴۵ سال دارم. برادر من درتاریخ۳/۲/۱۳۶۵ درمنطقه اشنویه به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در زمان اسارت به فرقه رجوی ملحق شد.
آقای رئیس لازم است موادی از پروتکلهای الزامآور مصوب معاهده حقوقی کمیساریای امورپناهندگان سازمان ملل متحد، مربوط به اینکه پناهندگان حق انتخاب مقصد و حق آموزش و ارتباط با بستگان درجه اولشان را دارند را یادآوری کنم؛ اکنون سوال این است که چرا ما از این حق محروم شدهایم و چرا کمیسارا بعنوان حافظ حقوق پناهندگان و ما به عنوان خانوادهی ایشان از انجام وظایف خود سرباز میزند و در جهت استیفاء حقوق ما تلاش نمیکند؟؟؟؟
همچنین جمعیتهای موهومی نیز از قدیم دارند که هنوز هم نام اشرف سابق را یدک می کشند (دفاع از اشرف) و در همین بیانیه ها هم چنانکه می بینید نامشان آمده است که واقعا مضحک است!!
.۳ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺟﺪﺍﺷﺪﻩ , ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ , ﺩﺭ ﺍﯾن ﺮﺍﺑﻄﻪ ﮐﻠﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﻤﯿﺴﺎﺭﯾﺎ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻭﯾﺰﺍ ﺑﮕﯿﺮو ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩ در نتیجه ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑا ﻫﻤﺴﺮ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻪ ( ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﺁﺩﺭﺱ ﻭ … ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ) ﻭ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺒﺘﺬﻝ ﻣﺪﻋﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﯼ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﻭ… ﻭ ﺑﺪﯾﻨﻮﺳﯿﻠﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺑﺸﻮﺩ.
به گفته و اعتراف سران فرقه تنها ۱۰الی۱۲درصد از نفرات موجود جزء کادر اصلی سازمان می باشند، پس بقیه در این بین چکاره اند؟ در پاسخ باید گفت: مابقی نفرات، اسرای جنگی ونیروهای کار بوده که ازطرق مختلف ربوده، مغزشویی و نگه داری می شوند. شهود زنده این مدعا نفراتی هستند که موفق به فرار از این تشکیلات شده اند. در ضمن اسامی اسرای انتقال یافته از اردوگاههای جنگ حزب بعث نیز در صلیب سرخ موجود می باشد.
دراین کمپ نیازی به سوزاندن اجساد نیست، نفرات در اثر فشار خود دست به خودسوزی و خلاص کردن خود میزنند. چه بسا که این رجوی ها در جنایت و آدم سوزی از معلم خود، هیتلر نیز پیشی گرفته اند و مانند خونخوارانی وحشی هر روز بیشتر از قبل فرزندان ما را به بهانه های واهی به کشتن می دهند و خود پشت این جنایت بشری، ژست قربانی به خود گرفته و مظلوم نمایی می کنند و حال پرسش ما خانواده ها از محافل حقوق بشری فرانسه و شهر اورسورواز که این روزها خود نیز زخم تروریسم بر بدن دارد و فاجعه کشتار انسانهای بیگناه و خانواده های داغدار را به چشم می بیند این است که چه دلیلی بر حمایت و ایجاد امکانات برای مریم رجوی و سازمان مخوفش دارد؟؟؟
یک دهه از جدا شدنم از فرقه جهنمی رجوی می گذرد ولی هر زمان که اخبار عراق و اعضای فرقه را دنبال می کنم متاسف می شوم که چرا با گذشت این همه سال هنوز افراد مسئله دار تصمیم به جدایی از فرقه نگرفتند می دانم که تصمیم گیری بسیار سخت می باشد و با زنجیر هایی که سران فرقه به پایمان می زدند اجازه نمی دهند که فرد زمانی برای فکر کردن داشته باشد .
در این بیانیه، که در سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق تحت عنوان “شوی مضحک سفارت آخوندها و کمیته سرکوب مجاهدان اشرف و بردن مزدوران در پوش خانواده به مجلس عراق-فراخوان برای بازدید هیأتی از وکلا و پارلمانترها از اروپا، آمریکا و کشورهای عربی از لیبرتی” درج گردیده، مطرح شده است که “بیش از ۴۰۰ تن از خانواده های مجاهدان لیبرتی در آمریکا و کشورهای اروپائی . . . به رغم این که بارها به سفارتخانه های عراق در کشورهائی که ساکن آن هستند درخواست ویزا برای دیدار با فرزندانشان را داده اند، دولت عراق از دادن ویزا به آنان خودداری کرده است.”
هرچه فکرمی کنم متوجه نمی شوم منظور از سازمان آزادیبخش مجاهدین خلق چه رابطه ای با کارها و حرف های رجوی دارد.کدام آزادی را به دیگران بخشیده است؟ و کدام مجاهدتی دارد؟ آزادی یعنی در حد توان شرایط و ابزار زندگی را برای دیگران فراهم کنی نه اینکه آنها را از همه چیزهایی که باید داشته باشند محروم کنی به عناوین مختلف ، دروغ ، وعده های پوچ و بی اساس آنها را فریب داده و در بند نگه داشته ای تا از وجود آنها به نفع خودت بهره برداری کنی.