فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می نماییم / آرزومندیم همگی بتوانیم از چشمه معرفت حسینی جرعهای بنوشیم
فشار سرویسهای اطلاعاتی «فرانسه، آلمان، آمریکا و رژیم غاصب» به رجوی / تلاش برای بحران سازی در حوزه انرژی تا صداگذاری روی راهپیماییهای مردم ایران / ملت هوشیار باشند
شکست نقشه دشمنان؛ از هفتم تیر ۱۳۶۰ تا ۷ تیر ۱۴۰۴
نفوذ موساد در پلتفرمهای سرگرمی و ارتباطاتی غیررسمی
شکست طرح جاسوسی مجاهدین خلق در جنگ ۱۲ روزه و ضرورت هوشیاری خانوادههای عضو انجمن نجات
خطابه پیروزی
حضور مادر «ثریا عبداللهی» در مزار شهید مدافع وطن
افشای رسانههای پوششی مجاهدین خلق در فضای مجازی
مادر فریدون ندایی که ۳۵ سال است به دنبال دیدار فرزندش است. فریدون ندایی احتمالا از سال ۱۳۶۰ اسیر شده و از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد از سال ۱۳۶۷ گرفتار فرقه مخوف رجوی شده است. ایشان حدود ۳۵ سال در اسارت نیروهای صدام و پس از آن کمپ مخوف رجوی است. و مادرش در این سال ها از دیدار او محروم بوده است.
البته این نسخه برای افراد اسیر فلک زده است خودش که همواره در ناز و نعمت و شاهانه خورده و خوابیده وزندگی کرده است و خودش را هم مالک مطلق همه چیز مجاهدین بیچاره و اسیران فلک زده می داند.
– و باید پرسید طبق همان نامه و اطلاعیه کذا خودتان که از خواهر خانم زینب حسین نژاد دعوت کرده بودید برای دیدار بیاید. چرا حال اجازه دیدار ندادید. مگر نکفتید که بار قبل تا خانم زینب حسین نژاد به جلوی درب رسیده بود خواهرش رفته بود اینبار که طبق نامه اقای حسین نژاد چند ساعت جلوی درب لیبرتی منتظر ایستاده است . پس چرا اینبار اجازه ملاقات به زینب ندادید
مونا حسین نژاد، خواهر زینب حسین نژاد، کمپین برای انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالث، بغداد، بیست و ششم آوریل ۲۰۱۵:… بگذارید خودم را معرفی کنم: من آذر (مونا) حسین نژاد ۳۳ساله هستم که به همراه همسرم در تهران زندگی میکنم. خواهر بزرگترم «زینب» که هرگز او را ندیده ام، ساکن کمپ لیبرتی در […]
لجن پراکنی سازمان علیه قربانعلی حسین نژاد و وابستگانش را محکوم میکنم! سیروس غضنفری عضو سابق ارتش آزادیبخش، پنجم اردیبهشت ۱۳۹۴ موقعی که در تشکیلات بودم شبها بعداز خاموشی با یک رادیو تک موج، اخبار ایران ، بی بی سی، وبعداً هم رادیو فردا را گوش می کردم وفردایش بولتنی که خود سازمان در سالن […]
اعلام انشعاب سه نفر از اعضای سازمان مجاهدین ضربه دیگری به این گروهک وارد کرد.
حضور خانواده های اعضای فریب خورده منافقین در عراق همواره موجب شده است تا موجی از انگیزه رهایی برای اعضای حاضر در لیبرتی ایجاد شود و علی رغم فشارهای تشکیلاتی برای نگهداری نیروها همواره شاهد بوده ایم که برخی به هر نحوی از کمپ ها فرار کرده اند.
در پی حضور خانواده های اعضای منافقین در اطراف کمپ لیبرتی در شمال بغداد اعلام انشعاب سه تن از رده های بالای تشکیلات رجوی که هرکدام نزدیک به سی سال سابقه تشکیلاتی داشتند، خودنمایی کرد و نشان داد که تنها تفکر حضور اجباری برای اعضای مجاهدین خلق در آن حاکم است
تکرار دروغهای مجاهدین اینبار در کنگره آمریکا «مریم رجوی» سرکره گروه مجاهدین قرار است از طریق ویدئو کنفرانس در جلسه استماعی که هفته آینده در مجلس نمایندگان آمریکا برگزار میشود، شرکت کند. به گزارش آلمانیتور، مریم رجوی (عضدانلو) سرکرده گروه تروریستی مجاهدین قرار است روز ۲۹ آوریل (۹ اردیبهشت) از طریق ویدئو کنفرانس در یکی […]
تا زمانیکه سران فرقه رجوی کنترل کمپ لیبرتی به عهده دارند ملاقات خانواده ها امکان پذیر نیست ! چند روز گذشته شاهد حضور چند خانواده در کنار کمپ لیبرتی برای ملاقات با عزیزان خود بودیم ولی مثل چند سال گذشته خانواده ها بدون اینکه موفق به دیدار عزیزانشان شوند انجا را ترک کردند ! واقعیت […]
خاطره ای جالب و خواندنی از به خطر افتادن انقلاب مریم توسط چند سگ نیمه اول سال ۱۳۷۷ رژیم عراق محلی واقع در ۴۰ کیلومتری شهر بصره را جهت احداث قرارگاه جدید به سازمان واگذار نمود.این محل که هم اکنون به قرارگاه حبیب شطی معروف است ، در وسط یکی از پادگانهای عراق قرار دارد.قبل […]
زینب ۳۷ ساله مقیم عراق و آذر ۳۳ ساله مقیم ایران دو خواهری هستند که تا کنون در عمرشان همدیگر را ندیده اند و هیچ تماسی بین آندو نه با انترنت و نه با تلفن و نه حتی با نامه در این عصر ارتباطات امکان پذیر نشده است. زینب ساکن کمپ لیبرتی در بغداد مقر اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و آذر در جلوی در کمپ منتظر دیدار برای اولین بار در عمرش با خواهرش می باشد ولی رهبری سازمان مجاهدین از بیم اینکه زینب از سازمان جدا نشود به این بهانه که او خودش نمی خواهد با خواهرش دیدار کند مانع دیدار بین آندو می باشد.
پس از بیست و چهار ساعت حوالی ظهر به کراچی رسیدیم. در ترمینال کراچی سه نفر بلوچ (به نام های علی، سعید و محسن) در انتظارمان بودن که ما را از نوربخش تحویل گرفتند و به یکی از هتل های شهر کراچی بردند در هتل آنان با ما در مورد سازمان مجاهدین صحبت کردند نوار سخنرانی مسعود رجوی در امجدیه در سال ۵۸ و فیلم مانورهای نظامی سازمان را برایمان پخش کردند همچنین سخنرانی چندین نفر از کادرهای قدیمی سازمان را برایمان گذاشتند از جمله ابریشمچی. و بعد گفتند که شما را به عراق می فرستیم تا پس از مدتی مبارزه طبق وعده ای که به شما داده شده است ، سازمان شما را به اروپا می فرستد و پناهندگی شما را ردیف می کند.
هنوز چسب خشک نشده بود رحیم کیوکان با اینکه مسئول تعمیر گاه بود ولی ازمنگولی چیزی کم نداشت وارد شد و دید من از چسب قطره ای برای جسباندن فرم عینک اقا جلال استفاده کرده ام دیدم زیر لب غر ؛ غر می کند من بر گشتم گفتم اقا رحیم مشکلی هست ؟ رحیم گفت این چسبها برای عملیات سرنگونی تو برای عینک استفاده می کنی در ضمن این باید می رفت از بالا ( فرمانده کل سررشته داری ) اکی می گرفت تو کار خود به خودی کرده ای و رابطه غیر تشکیلاتی زده ای !!!
آنها در برخورد با ملیّون نیز به گونه ای سخن می گویند که گویی وارث غیر مستقیم و رهبر جنبش ملی ایران هستند. در زمینه اسلام و مسائل مذهبی هم خود را راستین تر از دیگران می دانند. اینها همگی نشان انحصار طلبی در اندیشه مجاهدین است و امر چنان به آنها مشتبه شده که خود را وکیل و وصی جنبش ها و گرایش های سیاسی ایران می پندارند.»
البته، یادآوری این نکته نیز لازم است که وجود شخصی مانند مسعود رجوی با داشتن سابقه همکاری با ساواک در رأس چنین سازمانی، نمی تواند سرنوشتی بهتر را برای آن رقم بزند .
روز بود سوژه دست کسی نداده بودم و کاملا با افکار وعقاید سازمان همکاری می کردم از بچه ها انتقاد می کردم و فاکت هایی می خواندم که بعضا وجود هم نداشت فقط به این دلیل که به نشست دست پر رفته باشم ، یک شب در عملیات جاری از من بخاطر نخواندن نماز انتقاد شد ، انتقاد را قبول نکردم و گفتم در دین اجباری نیست ، اکبر رودینی گفت ” فعلا انتقاد را قبول کن و نماز بخون ما مسلمان هستیم ولی من همچنان در موضع خودم بودم و آن شب با ناراحتی من و انتقاد کردن دیگران از من و یا انتقاد از دیگران تمام شد چند شب همین اتفاق ادامه داشت از من تدافع و از آنها اصرار برای نماز خواندن ، یک شب تو جمع مرا سوژه کردند بخاطر نخواندن نماز، گقتم برای چی نماز بخونم من اعتقادی ندارم مسئول جمع گفت تو کاری نداشته باش فرمالیته بخوان به محتوا می رسی ، پرسیدم اکبر رودینی مسئول من چند ساله اینجاست ؟
” علت تعجبم این نیست که چرا حضرات زمین را به آسمان میدوزند تا ثابت کنند اگر مجاهدین سر کار بیایند اوضاع خرابتر میشود و با هزار دوز و کلک و جعلِ حدیث و شامورتی بازی, بالاخره نتیجه میگیرند که «البته خمینی»؛ این حرف هرگز جدید و عجیب نبوده و ۳۰سال است مخالفان دست ساز رژیم به مناسبتهای مختلف تکرار میکنند. عجیب این است که درست همزمان با ترکیدن بادکنک رژیم در منطقه و شکست و غافلگیری ولایت فقیه در یمن، جیغ و تیغ حضرات ـ فراتر از علمای! قم و تهران ـ بلند شده که چرا در طبل جنگ میکوبید؟ اگر دنبال امنیت هستید چرا به جای تلاش برای رفتن به سواحل امن در اروپا و آمریکا، درخواست سلاح میکنید؟ چرا حفاظت و امنیت را به اهلش واگذار نمیکنید؟ اصلاً چرا جان بولتون که از کودکی جنگ طلب بود و شعار سرنگونی میداد خواستار حمله نظامی به ایران شده و جنگ طلب هایی همچون «جان مککین»، «رابرت منندز»، «لیندسی گراهام»، «تام کاتن» و … که اموراتشان فقط با جنگ پیش میرود از شما حمایت میکنند “؟
۲۷ سال پیش برادرم در حین دفاع از میهن عزیزمان ایران به اسارت نیروهای شما مجاهدین درآمد. از آن تاریخ به بعد هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی نداریم. در تاریخ ۱۱/۱/۱۳۹۴ نامه ای خطاب به شما سران مجاهدین نوشتم که در سایت و صفحه فیس بوک نیم نگاه و سایر سایت ها منتشر شد. اما طبق روال معمول هیچگونه پاسخی به تقاضای من ندادید!! آیا این است دفاع از حقوق بشر و کرامت آدمی؟
لیست کامل تری از این اسامی و اطلاعات ذیربط در مورد فعالیت های اطلاعاتی و تخریبی این افراد علیه قربانیان توسط نجات یافتگان از فرقه در آلبانی که جانشان در معرض خطر جدی است به مقامات ذیربط این کشور و کپی هایی از آن به مقامات اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد تسلیم شد.