• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

وحشت باند رجوی از خانواده

  • کد خبر : 2131
  • 27 آوریل 2015 - 7:23

 

1

چند خانواده و بطور خاص یک خواهر که از بدو تولد خواهر بزرگتر و تنها خواهرش را ندیده است با زحمات فراوان و با به جان خریدن تمام مخاطرات به عراق مسافرت می کند.تا خواهرش را ببیند اما بعد ازیک هفته با چشمانی اشکبار بدون دیدن خواهرش بر می گردد ومورد انواع تهمت های رجوی ساخته هم قرار می گیرد.

تعدادی کانکس نشین آفتاب ندیده و با مغز هایی فریز شده از دو و سه دهه قبل با اشاره سرکرده باند و البته از طریق چند عنصر مفلوک و وامانده در لیبرتی با عناوین مسئول تشکیلات و مسئول جی اس و جانشین فرمانده کل نیروها در لیبرتی و حومه و روستا های بی نام و نشان با ردیف کردن اطلاعیه های عجیب و غریب و شماره دار جیغ بنفش می کشند و یک مشت دروغ سر هم میکند که آی داد و هوار که چه نشسته اید به دادمان برسید که عناصر اطلاعاتی رژیم ایران برای به راه انداختن یک حمام خون دیگر به لیبرتی آمده اند و مشغول شناسایی داخل لیبرتی هستند!!. و عنقریب است که کشت و کشتاری دیگر راه بیافتد پس تا دیر نشده عجله کنید!! .

ناخودآگاه به یاد اطلاعیه های سرپا دروغ باند رجوی افتادم که در شرایط به اصطلاح آماده باش سیاسی و نظامی در مقاطع مختلف برای شیادی و سرگرم کردن اسیران در بند پشت سرهم صادر می کرد. این بار هم بر همان سیاق اطلاعیه هایش را شماره گذاری کرده است.

مگر چه شده است که با آمدن چند خانواده سراپای تشکیلات باند رجوی را ترس و وحشت فراگرفته است؟

یک مادر هفتاد ساله و یک خانم مسن و یک زوج جوان که برای دیدن عزیزانشان به لیبرتی آمده اند آیا سلاح کشتار جمعی به همراه دارند و با توپ و تانک آمده اند که عنان از کف داده اید و کف کرده اید؟ یا مشکل حضرت آقا و رئیس جمهور حسرت به دل شورای کذایی چیز دیگری است که جرات ندارد آنرا به زبان بیاورد و با این گرد و خاک کردن ها دارد ایز گم میکند و اصل موضوع را لاپوشانی می کند؟

اخیرا اطلاعیه های باند رجوی را افرادی بسیار کودن و بی سواد می نویسند بطوری که اطلاعیه هایشان آنقدر مضحک و خنده دار وبی پایه و اساس است که دورترین هوادار آنها هم به ریششان می خندد چه رسد به آنان که با ترفند های این باند کثیف و جنایتکار بخوبی آشنا هستند.

 کمپ لیبرتی که ۲۴ ساعت و هفت روز هفته ومستمرا تحت مانیتور دوربین های نیروهای عراقی و محل رفت و آمد تیم های یونامی و کمیساریا و کارگران و پیمانکاران عراقی است و فاصله نیروهای حفاظت عراقی کمپ با پست های نگهبانی فرقه کمتر از۱۰ متر است چه شده که چند نفر سالخورده و یک زوج جوان که فاقد هر گونه دانش نظامی هستند مشغول شناسایی داخل کمپ باشند؟ آنهم از پشت دیوار های بتونی؟ احتمالا آن مادر سالخورده در زیر چادرش موشک پنهان کرده که چشمان شیر همیشه شیاد متوجه شده است!!

فی الواقع آنقدر بنای این باند بر اساس دروغ و شیادی و شارلاتان بازی است که دیگر حسابی به سیم آخر بی آبرویی زده است زیرا دستگاه مغز شویی فرقه دیگر به انتهای خط رسیده است و بحث خانواده و یا هر کورسویی که رایحه بیرون را به گوش یا به مشام اسیران برساند برایش بود و نبود است و شخص رجوی و همسرش به خوبی می دانند که باید بطور مطلق تمام روزنه های امید را در اسیران نابود سازند تا بتوانند بردگان مغزشویی شده را در چنبره تشکیلات نگه دارند. دقیقا همه افراد کمپ لیبرتی به بردگان فکری رجوی مبدل شده اند و در اوج ناباوری همه این افراد را از خرد تا کلان استثمار فکری و عقلی کرده اند. آن کاری که دردوران برده داری با جان و جسم انسان می کردند تا استثمارشان کنند متاسفانه در قرن بیست و یکم توسط رجوی با مغزشویی انجام می شود وانسان ها را به ورطه ای از سقوط و انحطاط فکری و اخلاقی می اندازد که باید رکیکترین دشنامها و توهین ها را نثار خانواده ات بکنی و اقرار و اعتراف کنی که تنها و یگانه خانواده ام رجوی است و عیال وخانواده و فرزند و برادر و خواهر و…. و همه چیزم رجوی است و لا غیر.

در روابط انسانی هم آنچنان بلایی سر انسانها آورده است که توهین و بدترین فحاشی ها و آب دهن انداختن به همرزم و رفیق و یار مبارزاتی ات برایت افتخار و مایه سربلندی و مباهات شود و دوری جستن از این کثافت کاری ها برایت مایه ننگ و عار شود و باید متحمل عواقب آن باشی و در ردیف و لیست مجرمان و مرتدین به ساحت مقدس رهبر عقیده و دل ها یعنی خانم و آقا قرار بگیری.

چرا خانواده را رجوی برای هر فرد مرز سرخ کرده است ؟

اولین شرط این است که باید با تمام فکر و اندیشه القا شده از خانواده اعلام برائت کنی. و یک طومار همراه با یک مصاحبه تلویزیونی مملو از فحاشی برای خانواده بعنوان کادو ارسال کنی تا شاید رهبر فرقه را خوش آید و دست از سرت بر دارد والا حسابت با کرام الکاتبین رهبری یعنی همان ولایت عقیدتی است. سرجوخه های تشکیلات با سگان پاچه گیرش بلایی به سرت می آورند که دست آخر بارها و بارها بخودت بگویی ای کاش می مردم و در این لجن زار نمی ماندم و بارها مرگت را از خدا بخواهی.

بدون اغراق من خودم بارها در بالاترین سطوح سازمانی شاهد این برخورد و عملکرد آن روی افراد بوده ام که افراد حاضرند در لحظه بمیرند ولی به یکی از نشست های تفتیش عقاید و مغز شویی تشکیلات فرقه نروند . چون در ورای تمام بی عدالتی ها و شکنجه های روحی و روانی و کشتن انسانیت در تشکیلات فرقه ؛ هنوز کورسویی از امید و بارقه هایی از شخصیت انسانی در افراد مانده است. به همین دلیل هم هست که این دو عنصر هم در جنگ و تعارض با افکار ضد انسانی رجوی هستند چیزی که البته در قاموس رجوی به زشتی وپلیدی از آن یاد میشود و گوهر انسانی و جوهره وجود انسانی را فردیت فرو برنده نام نهاده و عزت نفس و زندگی را بدترین گناه دوران نامیده است.

البته این نسخه برای افراد اسیر فلک زده است خودش که همواره در ناز و نعمت و شاهانه خورده و خوابیده وزندگی کرده است و خودش را هم مالک مطلق همه چیز مجاهدین بیچاره و اسیران فلک زده می داند.

رجوی در ورطه سقوط همه مرز ها را دریده است. هر حلالی را حرام و هر حرامی را حلال کرده است. هر خیری را شر و هر شری را خیر کرده است.و تا کنون هم به مدد پول های باد آورده و کوپن ها نفتی اهدایی صدام حسین پول ها را در بانکهای مختلف دنیا تلنبار کرده و سرمایه گذاری های بی حد و حصری هم در همه جاکرده و می کند. لذا با پول تا به امروز به حیاتش ادامه داده و بقول خودش رقبای سیاسی اش را از دور خارج کرده است.

بواقع دیگر فرقه رجوی یک سازمان سیاسی نیست بلکه یک کارتلی است که با پیچیده ترین روش ها و متد ها و با بکارگیری تکنولوژی روز قورباغه را میخواهد قناری نشان دهد و با شارلاتانیسسم و راه اندازی خیمه شب بازی های مختلف با افراد پناهنده و خارجی و استفاده از سخنرانان اجاره ای خودش را یک سازمان سیاسی و به عنوان اپوزیسیون قالب کند .

اما این دوران در حال پایان است و دیگر نمی توان با شالارتان بازی سیاسی وگاهی با تهدید و ارعاب و گاه با دروغگویی و شیادی و آسمان و ریسمان کردن اظهار وجود کرد. دیگر حنا یش رنگی ندارد و کفگیر بد جوری ته دیگ خورده است.

سازمانی که بقول خودش مدعی تنها آلترناتیو بودن و مدعی برپایی یک نظام کثرت گرا و سکولار و لائیک است چرا از چند خانواده که برای دیدن عزیزانشان به جلوی خانه آنها آمده اند طوری برخورد می کند که کسی با دشمنش نمی کند .

شما از آه دل خسته آن پیر زن و ناله های جانسوز آن خواهر نترسیدید؟

شما به چه معیار و پرنسیبی از انسانیت تعهد دارید؟

دیدن خانواده برای اسیران جرم است و گناه نابخشودنی چون در محاسبات تشکیلات پوسیده تان تهدید جدا شدن فرد وجود دارد و یا از این می ترسید که خانواده مانند سیل بنیان کن ریشه افکار کثیف و پوسیده سرکرده باند را از جا بر کند و دود مان فکری اش را بر باد دهد.

گروگان گرفتن اسیران بیگناه در جهنم کشت و کشتار و نا امن عراق برای چیست؟

چرا مانع حتی پذیرفته شدگان اخیر آلبانی هم شده اید که مبادا به انترنت و خانواده دسترسی پیدا کنند؟

چرا علیرغم این همه افشاگریها که کوس رسوایی شما را عالم گیر کرده است هنوز اجازه دسترسی به اینترنت و تلفن و خانواده به اسیران نمی دهید ؟

مگر بارها مکالمات و پیامها و حتی بیانیه های جمعی زندانیان سیاسی رژیم را که با اینترنت به بیرون منتقل شده است تلویزیون خودتان پخش نکرده است؟. چرا باید حتی زندانیان در رژیم دارای تلفن و اینترنت و ملاقات خانوادگی و حتی مرخصی باشند اما اسیران لیبرتی تلفن و اینترنت برایشان مرزسرخ و فکر کردن به آن جرم باشد؟ بدانید و آگاه باشید که دوران بدمستی تمام شد و دیگر عراق آن عراق سید الرئیس تان نیست. این چند صباح هم بگذرد. فردا نزدیک است و مطمئن باشید که ناله مادران و داغ خانواده ها روزی گریبانت را اقای رجوی خواهد گرفت و باید جوابگو باشی. بنابراین هر چه میخواهی فحاشی کن و تهمت و افترا بزن. از داخل غار و سوراخ موشت تهدید کن. روزگار حسابرسی نزدیک است و باید پاسخگوی تک تک جنایاتت باشی.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=2131