• امروز : یکشنبه - ۲۰ مهر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Sunday - 12 October - 2025

روایت - پایگاه خبری - تحلیلی فراق (افشاگر سیمای منافقین)

وقتی صدای مادران انتظار را گوش می‌دادم
روایتی از رضا مزگی‌نژاد، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

وقتی صدای مادران انتظار را گوش می‌دادم

رجوی‌ها حتی تحمل شنیدن صدای مادرانی که فرزندانشان سالیان سال در چنگ این فرقه گرفتار هستند را ندارند.

وقتی ناله‌های یک مادر را از عمق وجود دیدم + فیلم
روایت یک عضو جداشده از لحظه‌ای که توانست حق و حقیقت را درک کند

وقتی ناله‌های یک مادر را از عمق وجود دیدم + فیلم

من در لحظه ذهنم سر خانم عبداللهی عوض شد و دیگر هیچ وقت در نشست ها از این مادر فداکار بدگویی نکردم .

شیوه برخورد بازجو ‌پزشک‌های رجوی با اعضای بیمار
روایتی از موسی جابری‌فر

شیوه برخورد بازجو ‌پزشک‌های رجوی با اعضای بیمار

دیدگاه فرقه رجوی به نفرات شکل برده بوده است. یعنی هر چه رجوی می‌گفت درست و قابل قبول بود و افراد حق هیچ چیزی را نداشتند جز پذیرفتن حرف رجوی‌...

وقتی به «اشرف» رسیدم / بردن یک سوزن ته‌گرد به نشست رجوی ممنوع بود
روایت یک عضو نجات یافته از 10 سال اسارت در فرقه رجوی

وقتی به «اشرف» رسیدم / بردن یک سوزن ته‌گرد به نشست رجوی ممنوع بود

وقتی به نشست‌های رهبری برده می‌شدیم، آن قدر سفت و سخت بازرسی می کردند که آدم به خودش شک می‌کرد، حتی بردن یک سوزن ته گرد به نشست ممنوع بود، چه برسد به اقلام دیگر.

میدان دادن به مریضی نشان از زندگی طلبی دارد / دکتر «صالح» کپسول را با نمک پر می‌کرد!
روایت رضا مزگی‌نژاد از نحوه برخورد با بیماران در فرقه رجوی

میدان دادن به مریضی نشان از زندگی طلبی دارد / دکتر «صالح» کپسول را با نمک پر می‌کرد!

رضا مزگی‌نژاد، عضو نجات یافته از فرقه رجوی با بیان روایتی از سال‌های حضور خود در مناسبات این فرقه و نحوه برخورد با افراد بیمار نوشت: من سالیان سال مشکل کلیه داشتم و یک بار هم زیر عمل کلیه رفتم […]

رجوی‌ها سلاحی دارند به نام «وقاحت»
روایتی از مالک بیت مشعل

رجوی‌ها سلاحی دارند به نام «وقاحت»

یکی از راننده‌های عراقی که برای فرقه کار می کرد، می گفت، رجوی ها سلاحی دارند که با همین آدم ها را ساکت می کنند، آن هم «وقاحت» است. به گزارش فراق، مالک بیت مشعل عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی با انتشار روایتی درباره وقاحت های بدون مرز در فرقه رجوی نوشت: […]

وقتی هلی‌کوپترهای عراقی برای نجات اسیران تا ۱۰ متری زمین آمدند
روایت بخشعلی علیزاده از ماجرای 19 فروردین 90

وقتی هلی‌کوپترهای عراقی برای نجات اسیران تا ۱۰ متری زمین آمدند

هلی‌کوپترهای عراقی تا فاصله ده متری زمین اشرف آمدند تا اگر کسی مایل است با آنها برود کمکش کنند ولی به خاطر ترسی که در درونشان از قبل کاشته شده بود کسی نمی توانست به چنین اقدامی مبادرت کند.

وقتی گلوله‌های مشقی ارتش عراق، واقعی از آب درآمد / رجوی با فریب دادن ما می‌گفت خون، راه باز می‌کند
روایت خلیل انصاریان، از ماجرای ۱۹ فروردین سال 90

وقتی گلوله‌های مشقی ارتش عراق، واقعی از آب درآمد / رجوی با فریب دادن ما می‌گفت خون، راه باز می‌کند

خلیل انصاریان، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی از ماجرای ۱۹ فروردین سال 90 در مقر اشرف روایت کرد.

روایت «حسن حیرانی» از اولین تماس مخفیانه با خانواده خود از داخل یک انباری در «اشرف ۳»

روایت «حسن حیرانی» از اولین تماس مخفیانه با خانواده خود از داخل یک انباری در «اشرف ۳»

در تاریکی و زیر باران با یکی از دوستان از پشت ساختمان های نیمه کاره از میان مسیر پر از گل داخل انبار شدم، سریع لپ تاپ را به کابل اینترنت نصب کردم و توانستم یک تماس تصویری با خانواده داشته باشم و پیشاپیش عید را تبریک بگویم.

علت وحشت رجوی از گوشی شخصی
روایتی از سرفراز رحیمی

علت وحشت رجوی از گوشی شخصی

رهبران سازمان مجاهدین خوب می دانند که اگر اعضا گوشی تلفن را در دست بگیرند ابتدا به خانواده خودشان وصل می‌شوند و بعد واقعیت بیرون از سازمان مجاهدین را می فهمند.

نگون‌بخت‌هایی که گوشت دم توپِ رجوی شدند
روایتی از ماجرای خونینِ بهمنِ 91 در کمپ لیبرتی

نگون‌بخت‌هایی که گوشت دم توپِ رجوی شدند

رجوی در عراق خیلی به دنبال ماندگاری در اردوگاه مرگ اشرف بود. استدلال هایی هم می آورد که بسیار هم در ظاهر زیبا و خواستنی بودند و هر کسی را می فریفت. مثلا می گفت: «چو اشرف نباشد تن من مباد»! اما همه مثل این فردِ دیوانه فکر نمی کردند ...