• امروز : شنبه - ۱۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 4 May - 2024
روایتی از «علی علیدوست قزوینی» آزاده دوران دفاع مقدس

وقتی «بهروز» کید «کریم ملازم» را بی‌ثمر گذاشت

  • کد خبر : 43078
  • 28 نوامبر 2023 - 9:23

«آن روز بهروز را صدا کردند تا از او بپرسند حاضر است برای اینکه به ایران برگردد به منافقین بپیوندد یا نه، بهروز جوابی داد که افسر عراقی را خشمگین کرد.»

به گزارش فراق، «علی علیدوست قزوینی» از آزادگان دوران دفاع مقدس به مناسبت هفته بسیج خاطره جالبی از یک بسیجی در اسارت را روایت کرده که نشان از روحیه بالا و شجاعت بسیجیان است.

در ادامه این خاطره را می‎خوانید:

یک روز از بلندگو اسم بهروز را خواندند و بهروز به مقر فرماندهی رفت و بعد از ۱۰ دقیقه برگشت، پرسیدم: چه کارت داشتند؟ گفت: یکی از همسایه‌های ما آمده و به منافقین پیوسته، نامه نوشته و از من خواسته که به منافقین بپیوندم، «ملازم کریم» هم نامه را برایم خواند و گفت: نیم ساعت وقت می‌دهم تا فکر کنی و جواب بدی! حالا می‌خواهم با شما مشورت کنم که جواب ملازم را چه بدهم نظر شما چیه؟

گفتم: اگه دوباره صدات کرد بگو من دلم برای خانواده‌ام تنگ شده و از غربت خسته شدم می‌خوام به ایران برگردم. گفت: اگر قانع نشد چی بگم؟ گفتم: تحمل کتک خوردن داری؟ گفت: البته که دارم! گفتم: اگر با این حرف‌ها کوتاه نیامد بگو: من یک تار موی سفید بابام را به کل کشور‌های عربی نمی‌دهم. با این حرف شاید کتک بخوری، ولی ملازم از شما ناامید خواهد شد.

ما هنوز مشغول صحبت بودیم که دوباره از بلندگو صدایش کردند و رفت، ولی خیلی زود برگشت! پرسیدم: چه شد؟ گفت: هیچی، آخری را اول گفتم؛ پرسیدم: یعنی چی؟ گفت: هیچی، وقتی وارد اتاق شدم ملازم گفت:‌ها بهروز! فکرهاتو کردی، میری پیش دوستت و به مجاهدین (منافقین) ملحق می‌شوی یا نه گفتم: بله، فکر کردم باید بگم که من نمی‌رم و می‌خوام به ایران برگردم و من یک تار موی سفید پدرم را به کل کشور‌های عربی نمی‌دم.

ملازم وقتی این حرف را شنید در حالی‌که از غیظ داشت منفجر می‌شد از پشت میزش بلند شد و دنبالم کرد و گفت: حالا آنقدر خاک به سر کشور‌های عربی شده است که تو قشمر (مسخره) با یک تار موی پدرت عوض نمی‌کنی. و دنبالم کرد من نیز پا به فرار گذاشتم و از مقر زدم بیرون بدون این‌که یک سیلی بخورم. آمدم بیرون و ملازم ماند و کید بی‌ثمرش!

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=43078

نوشته های مشابه

01می
خدمت جنسی به «مجاهدین» جزو وظایف اولیه زنان بود + فیلم
روایتی از زندگی و سرنوشت شوم «مریم فرتوک زاده» در سازمان مجاهدین ضدخلق

خدمت جنسی به «مجاهدین» جزو وظایف اولیه زنان بود + فیلم

23آوریل
زنی که سیرت زشت او در ظاهرش پیدا بود
روایت علی پوراحمد از تحقیر اعضای ناراضی توسط زنی بددهن به نام بتول رجایی

زنی که سیرت زشت او در ظاهرش پیدا بود