• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

آشنایی با مهران کاکاوند٬ تروریست فرقه رجوی

  • کد خبر : 2957
  • 15 ژوئن 2015 - 11:30

آشنایی با مهران کاکاوند٬ تروریست فرقه رجویTerorism

بارها و بارها به مسئولین دولتهای غربی خصوصا وزارت خارجه آمریکا گفته بودیم که خارج کردن نام فرقه مجاهدین از لیست گروه های تروریستی این دست بازی را به آنها میدهد که آزادانه در کشورهای اروپایی وآمریکایی٬ دست به این چنین حرکتهایی بزنند! هرچند که این حرکات٬ اتفاقاً٬ فرقه ای بودن گروه آنان را بیش از پیش ثابت میکند! کسانی که ادعای دمکراتیک بودن دارند٬ کسانیکه مدعی هستند که میخواهند آزادی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورند٬ این چنین با مشت و لگد٬ به جان مخالفین خودشان میافتند و این گونه دمکراتیک بودن خودشان را ثابت می کنند! خدا را شکر که گفته های ما جداشدگان از این فرقه٬ توسط خود این فرقه ثابت میشود و نیازی به توضیح زیادی نیست!

لازم به یادآوری است که این خط٬ یعنی خط اقدامات تروریستی این چنینی٬ از سالیان گذشته توسط شخص رجوی٬ به افراد داده شده بود! در نشستی که با حضور مسعود رجوی در یکی از قرارگاه های سازمان داشتیم٬ او به صراحت گفت که اگر پیروز شدیم که شدیم ولی اگر به هردلیلی شکست خوردیم٬ کسانیکه باقی ماندند٬ بایستی که دست کم یکنفر از جداشدگان را بکشند و بعد خیلی راحت برود و در زندانهای فرانسه یا آلمان استراحت کند! او میگفت: کشورهای اروپایی اعدام ندارند و با خیال راحت٬ میتوانید جداشدگان را که به ما خیانت کردند٬ ازپای درآورید!

چند نکته ای در خصوص مهران کاکاوند
مهران کاکاوند که از دوستان قدیمی ما بوده است٬ ظاهرا کفگیر سازمان بدجور به ته دیگ خورده است که این”شازده پسر” زرنگ شده و دست بزن پیدا کرده است! مهران کاکاوند از بریده های خیلی رو و روشن سازمان بود. بطور خاص٬ بعد از سال ۱۳۷۰ که طلاق های اجباری در سازمان عمومی شد و او هم مجبور بود که زنش را طلاق دهد و دو دستی تقدیم “برادر مسعود” برای انداختن در خمره رهایی کند٬ مهران کاکاوند بشدت بقول بچه های سازمان٬ “فشل” شد! یعنی که پنچر شد! شب و روز در آسایشگاه افتاده بود و نای کار کردن نداشت. تا خلاصه بعد از مدتهای طولانی رفته رفته فهمید که راهی جز کنار آمدن باین داستان ندارد و دوباره سرپا شد. بخوبی بیاد دارم در یکی از دوره های تکاوری که در قرارگاه اشرف و محور ۳ برگزار میشد٬ مهران کاکاوند٬ در تمرینات دفاع شخصی و …. نفر کوبل و تمرینی من بود. اگر ایشان اکنون این مقاله را مطالعه کند٬ قطعا مرا بخاطر خواهد آورد که چطور اشکش در تمرینات در میامد و بقول بچه ها٬ مسلط به شمردن چراغهای سالن شده بود! یعنی که همیشه چهارچرخش در هوا بود. حیف شد آقا مهران من بجای دوست عزیزم آقای منصور نظری نبودم وگرنه قطعا از خجالتت درست و حسابی درمیآمدم! البته اینبار دیگه نه تمرینی و مشقی٬ بلکه جنگیه جنگی!! اما خدا را چه دیدی شاید زمانه چرخید و چرخید و ما جایی در این دنیای نه خیلی بزرگ بهم رسیدیم.

اما شاید لازم باشد چند خاطره را به مزدورکاکاوند یادآوری کنم. جناب آقای مهران کاکاوند فراموش نکرده ای که چه محفل هایی با مجید سجادی که هر دو در پروسه ای حسابی با هم جور شده بودید میزدید؟! محفلهای جنسی یا بقول بچه های سازمان محفل “ج” که در خصوص حمیده شاهرخی و محبوبه جمشیدی و زهره اخیانی را هم که فراموش نکرده ای؟! البته همان زمان هم بدلیل اینکه بدجور از داستان طلاق٬ ضربه خورده بودی٬ به دوگانگی شخصیتی دچار شده بودی. یعنی از یکطرف بدترین حرفها را سر مسئولین زن در سازمان میزدی٬ ولی از طرفی دیگر بخاطر اینکه حفره ها یا بهتر بگویم دره های عمیق عاطفی ات را پر کنی٬ به کاسه لیسی و چاپلوسی مبادرت میکردی که همین موضوع هم باعث شده بود که اکثر بچه ها دل خوشی ازت نداشته باشند! این مزدور فرقه رجوی٬ از جمله کسانی بود که به ضرب و زور رده تشکیلاتی و مسئولیتهای الکی که از طرف فرقه به او داده میشد٬ او را بدنبال خودشان بکسل میکردند.
اما نصیحت به مهران کاکاوند و دیگر تروریستهای رجوی در هرکجای دنیا٬ هرچند که شما خودتان هم به لحاظ فردی و شخصی هم آینده ای ندارید٬ اما سرنوشتتان را به سرنوشت این فرقه بیش از این گره نزنید! چرا که طولانی ترین شب سال هم بلاخره٬ سحر دارد و روشن میشود و در روشنایی جایی برای انگل ها و خفاشان شب نیست!

منبع: وبسایت رجویسم

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=2957