• امروز : سه شنبه - ۱۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 7 May - 2024
روایت:

«ولگردی سیاسی» در تشکیلات رجوی چگونه ابداع شد؟

  • کد خبر : 23428
  • 05 دسامبر 2019 - 10:50

فراق: در سال ۱۳۸۰ حدود چهار سال از عملیات بی‌حاصل تیم‌ها می‌گذشت، عملیات‌هایی که به‌واقع تأثیری نداشت و حاصل آن سرگرم کردن افراد در اشرف، مانع‌شدن از فکر کردن آن‌ها و درک کردن شرایط جدید جامعه ایران بود.

در عملیات‌ها تعداد زیادی کشته و مجروح شدند و تعدادی هم که در ایران دستگیر می‌شدند تسلیم دولت شده و با آگاهی از شرایط و جامعه جدید درعین‌حال ‌که اغلب آن‌ها از ایدئولوژیک ‌ترین  افراد سازمان بودند و به آنها ماه ها آموزش مختلف داده بودند ، به‌راحتی از بنیاد ایدئولوژی سازمان  را نفی کرده  و با دولت ایران همکاری می‌کردند و حاضر نبودند به سازمان برگردند. این فقط نتیجه تماس آن‌ها با دنیای خارج و دیدن فضای واقعی خارج از زندان اشرف بود.

در این سال هم شعار بی‌محتوای«امسال سال آخره» داده می‌شد و مسعود رجوی دریکی از نشست‌ها ادعای عجیبی کرد و گفت: وقتی می‌توانیم سرنگون کنیم که بتوانیم سرنگون کنیم!

او که مثل همیشه پاسخگوی اراجیف خودش هم نبود، گفت: بدین علت پیروز نمی‌شویم و سرنگون نمی‌کنیم چون همه خوب انقلاب نکرده‌اند  و باز هم بهانه دیگری برای ‌سرکوب و توهین اعضایش  پیداکرده بود.

در نشست‌ آن سال مطرح کرد که تا توان نظامی شما بالا و بالاتر نرود و صاحب‌خانه (صدام حسین) به‌یقین نرسد که شما می‌توانید حکومت را سرنگون کنید‌، حاضر به آغاز جنگی مجدد با ایران نیست و اگر او را به‌یقین و در عمل به  توانایی‌های نظامی خود به اثبات نرسانید وی هرگز وارد ریسک نخواهد شد.

در ۲۹ فروردین ۸۰ حمله موشکی گسترده‌ای  شد و حدود ۷۰ موشک اسکاد به قرارگاه‌ها برخورد کرد. با این ادعا که علاوه بر قرارگاه‌های سازمان‌، مناطق شهری و روستایی عراقی هم مورد اصابت قرارگرفته، رجوی گفت که «دکل» ظاهرشده است. یعنی باید منتظر واکنش نظامی عراق و جرقه و جنگ باشیم. اما صدام حسین دست از پا خطا نکرد و هیچ واکنشی نشان نداد.

یک ماه و اندی بعد، انتخابات در ایران به پیروزی مجدد آقای خاتمی انجامید که در عرصه سیاسی برای رجوی یک شکست بود. چراکه وی رسماً و در اطلاعیه‌ای اعلام کرده بود که خاتمی در دور دوم انتخاب نمی‌شود. بعد از انتخاب ‌دور دومی آقای ‌خاتمی، خیلی ها گزارش‌نوشتند و سؤال ‌کردند که پس چه شد و چرا آقای خاتمی برخلاف تحلیل سازمان دوباره انتخاب گردید و موضع‌گیری مسعود رجوی را ‌زیر علامت سؤال می‌بردند. همین موضوع باعث شد که بعداً حتی سؤالات سیاسی و فکر کردن به مسائل سیاسی در درون تشکیلات ممنوع شود و بیش‌ازپیش نیروها محدود گردند.

تحولات سیاسی در ایران، شکست محتوایی برای رجوی بود، چون برای اولین بار بود علنی گفت  و پیش‌بینی کرد که خاتمی انتخاب نمی‌شود او از  تغییراتی که در ایران به وجود آمده بود،  ناخشنود بود  و مستمرا شعار می داد  نجات‌دهنده و پرچم‌دار هرگونه تغییر در ایران  من هستم  و ادعا داشت ‌تنها کسی است که می‌تواند یک حکومت با دمکراسی نوین ایجاد نماید، تنها کسی که همه‌چیز را درک می‌کند اوست و بقیه انسان‌های دنیا سال‌های نوری با وی فاصله‌دارند. او با خدا و انبیا ارتباط دارد و فقط به آن‌ها ‌پاسخگو است. این صحبت‌های من نیست  این نکات را بارها مریم عضدانلو در نشست‌ها به ما می‌گفت و خود رجوی همواره در جلسات عمومی می‌گفت که فهم شما از مسائل، چه سیاسی و چه ایدئولوژی دو درصد بیشتر نیست. بعدها مریم عضدانلو در نشست‌های عمومی اعلام کرد که مسعود فقط پاسخگوی خدا است. به‌عبارت‌دیگر، تنها شخصی در جهان است که گفته‌هایش بدون اشتباه و الهام شده از سوی خداست و به همین علت کسی نمی‌تواند و نباید فرامین او را موردنقد و اعتراض قرار دهد. چراکه فقط به خدای خودش پاسخگو است.

حال با اتفاقات سیاسی جدید و تحولاتی که در ایران رخ‌داده بود، مسائل برای وی قابل‌تحمل نبود و می‌خواست اذهان ‌ افراد  و تشکیلات را از این پدیده جدید منحرف کرده و به بند بکشد. این بود که ابتدا یک نشست سیاسی در سال ۸۰ برگزار نمود و مهلتی تشکیلاتی و ایدئولوژی به همه  داد. این بار بعد از یکسری بحث کشاف و ابداعی، اعلام کرد که هرزه‌گردی سیاسی مرز سرخ تشکیلات است و ساعت‌ها بحث کرد و درنتیجه همگان را از فکر کردن به مسائل سیاسی بازداشت. او محدودیت جدیدی ایجاد نمود و گفت: ازاین‌پس هیچ‌کس حق ندارد حتی راجع به مسائل سیاسی فکر کند و نظر دهد. فکر کردن و اختیار مسائل سیاسی بر عهده رهبری است، رک مسائل سیاسی پیچیده است و بایستی عاری از فکر کردن به منافع فردی باشد و چون شما درتهدید و نگرانی از وضعیت موجود هستید به‌طور طبیعی نمی‌توانید مسائل را تجزیه ‌و تیل کنید و مثال می‌زد، فرادی که در فشارهای زندگی هستند هر چیزی را برای خود بهانه می‌کنند و الآن دود و دم دوران خاتمی چشم همه را کور کرده و با چند تغییر کوچک الآن همه فکر می‌کنند ایران به گلستان تبدیل‌شده، و این شما کلا چیزی  درک  نمی کنید و این دولت و حکومت از بنیاد بایستی از بین برده شود و تنها تغییردهنده اصلی و منجی واقعی من  هستیم و در آخر جمع‌بندی کرد که از ین‌ س شما ذهن خود را حول مسائل سیاسی باید ببندید چراکه شما قدرت درک همه مسائل را ندارید و باید به آنچه فرماندهانتان می‌گویند گوش کنید و بگذارید خط و خطوط از بالا به پایین جاری شود، این بود که واژه «ولگردی سیاسی» در تشکیلات ابداع شد و هرگونه فکر کردن و سؤال کردن در مورد مسائل سیاسی را برای ما ممنوع ‌و نام آن را ‌ولگردی سیاسی نامید! و اظهار نظرهای سیاسی افراد مورد توبیخ قرار می گرفت.

تهیه و تنظیم از:  مریم سنجابی

انتهای پیام / فراق

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=23428

نوشته های مشابه

06می
چگونه از «رمادی» به ایران رسیدم
روایت «مسعود دریاباری» از نحوه نجات خود از فرقه رجوی

چگونه از «رمادی» به ایران رسیدم

01می
خدمت جنسی به «مجاهدین» جزو وظایف اولیه زنان بود + فیلم
روایتی از زندگی و سرنوشت شوم «مریم فرتوک زاده» در سازمان مجاهدین ضدخلق

خدمت جنسی به «مجاهدین» جزو وظایف اولیه زنان بود + فیلم

23آوریل
زنی که سیرت زشت او در ظاهرش پیدا بود
روایت علی پوراحمد از تحقیر اعضای ناراضی توسط زنی بددهن به نام بتول رجایی

زنی که سیرت زشت او در ظاهرش پیدا بود