• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024

موج اعتراض در رسانه های آلبانی به سران فرقۀ رجوی + فیلم

  • کد خبر : 16343
  • 02 آگوست 2018 - 11:03

اغلب رسانه های فعال در آلبانی طی روزهای گذشته مصاحبه های پدر و مادر سمیه محمدی را منتشر کردند.

به گزارش فراق، بخشی از بحثها و میزگردهای تحلیلگران در رسانه های آلبانی علیه فرقۀ رجوی که به دنبال افشاگریهای پدر و مادر سمیه محمدی در مجامع عمومی و نهادهای دولتی این کشور منتشر شده را در زیر مشاهده می کنید:

روزنامۀ نیوز آی ای

۲۸ ژوئیه ۲۰۱۸

http://www.infoelbasani.al/vajza-iku-ne-lufte-17-vjece-cifti-nga-kanadaja-e-kerkon-pas-21-vitesh-ne-durres/

دختر ۱۷ ساله را از خانه اش بردند و زن و شوهری از کانادا بعد از ۲۱ سال به دنبال دخترشان در دورس آمده اند

یک زن و شوهر از شهروندان کانادایی اما با ملیت ایرانی از دولت آلبانی خواستند که با دختر ۲۱ ساله اش دیدار کنند که به گفته آنها در اردوگاه مانزا که در آن مجاهدین پناه گرفته اند اسیر می باشد.

این زوج از ابتدای ماه ژوئیه در آلبانی وارد شده اند، اما پس از ۲۰ روز، هنوز قادر به دیدار با او نیستند. به گفته آنها، او در سن ۱۷ سالگی بدون آگاهی و اختیار خود خانواده را ترک کرد و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. این دختر سمیه محمدی است و در تاریخ ۸ سپتامبر ۱۹۸۰ به دنیا آمده است. او در سال ۱۹۹۷ وارد مجاهدین شد. آنه اکنون دریافته اند که دختر ۳۸ ساله اشان در اردوگاه اشرف ۳ در مانزا زندگی می کند که مجاهدین ایرانی در آلبانی در آنجا هستند. والدین او، مصطفی و محبوبه (ربابه) محمدی، ادعا می کنند که دختر شان در این اردوگاه برخلاف خواست خود می باشد وآنها به دنبال او آمده اند تا او را به کانادا ببرند.

–         آقای مصطفی، چرا شما در آلبانی هستید؟

–         ما در آلبانی هستیم، زیرا ما به دنبال دخترمان هستیم، که ۲۱ سال پیش خانواده را ترک کرده است. ما یک زن و مرد شهروند کانادا هستیم، اما با قومیت ایرانی. ۲۱ سال پیش، در سن ۱۷ سالگی، دختر ما کانادا را ترک کرد.

–         چگونه کانادا را ترک کرد، با اطلاع یا بدون اطلاع شما؟

–         البته بدون اطلاع ما. ما چیزی دربارۀ خروج او نمی دانستیم. وقتی که او به عراق وارد شد، با ما تماس گرفت و به ما گفت که او برای این منظور آنجا رفته که به مخالفین بپیوندد. ما بسیار نگران بودیم، چون می دانستیم که در سال ۱۹۹۷ در عراق چه اتفاقی افتاد، کشور در حال جنگ بود.

–         چه کسی، چه کسی منتظر او بود؟

–         من نمی دانم چه باید بگویم هنگامی که ما وارد عراق شدیم، با ما خیلی کم صحبت شد، فقط به ما گفتند که هیچ جزئیاتی از آن بیرون نرود… او تنها ۱۷ سال داشت، می توانست به راحتی فریب بخورد. احتمالا از طریق تماس های آنلاین.

–         تماس با دختر و یا رفتن به عراق آخرین مورد بود؟

–         وقتی وارد عراق شد، دیگر با ما تماس نگرفت. در حالی که فرصتی برای پیدا کردن آن نداشتیم. همانطور که گفتم، ما نگران بودیم که کشور در زمان جنگ بود.

روز، ماه، سال گذشت و ما هیچ چیزی از دخترمان نمی دانستیم و نگران بودیم که چه بر او اتفاق افتاده است.

–         تا چه مدت در تماس با دخترتان بودید؟

–         پس از حدود شش سال، زمانی که ایالات متحده کنترل اردوگاه را به دست گرفت. نیروهای مسلح ایالات متحده و مقامات مردم را در اردوگاه شناسایی کردند. ما هر امیدی را برای اینکه او زنده باشد از دست داده بودیم. در یک نقطه مقامات کانادایی به ما اطلاع دادند که دخترتان در اردوگاهی است، که اکنون تحت نظارت آمریکا است.

–         آیا فکر می کنید دخترتان در اردوگاه مجاهدین در مانزا قرار دارد؟

–         بله، بله، ما مطمئن هستیم ما مطمئن هستیم چرا که همۀ اعضای اردوگاه تحت کنترل مقامات ایالات متحده به اینجا یعنی آلبانی نقل مکان کردند و در حال حاضر در کمپ اشرف ۳ در منطقۀ Manza می باشد جایی که مجاهدین ایرانی بعد از عراق به آنجا منتقل شدند.

–         نام و سن دختر شما چیست؟

–         نام دختر من سمیه محمدی است تولدش ۸ سپتامبر، ۱۹۸۰ است. او در سال ۱۹۹۷ در کمپ اشرف در عراق به مجاهدین پیوست ولی اکنون او برخلاف اراده و خواست خودش در اشرف ۳ در منطقۀ مانز آلبانی توسط مجاهدین زندانی می باشد.

–         شما گفتید که سالها با دختر خود تماس نگرفتید، شما چطور می دانید که او برخلاف خواسته و ارادۀ خود در مجاهدین مانده است؟

–         بله، به همین دلیل ما با همسرمان به اینجا آمدیم. اما نه تنها ما نمی توانیم آن را بپذیریم، بلکه حتی کسان دیگر نیز که از اشرف ۳ بیرون آمده اند نمی توانند بپذیرند که او با خواست خودش مانده است. کسانیکه از مجاهدین بیرون می آیند می گویند هیچکس اکنون به میل خودش در مجاهدین نمانده بلکه نوعی زور و ایجاد فضای دروغین و شستشوی مغزی و ترساندن از بیرون آمدن حاکم است. ما از کانادا آمده ایم، و به دنبال دخترمان هستیم، و فهمیده ایم که او در اردوگاه مجاهدین در دورس (مانزا) می باشد. ما با نهادهای آلبانی و خارجی در تماس هستیم و کار را تمام نکرده ایم. ما چیزی بیش از دیدار با دخترمان نمی خواهیم ما از ۲۱ پیش او را ندیده ایم. اینهمه سال رهبران مجاهدین با او حرف زده اند ما فقط یک جلسه می خواهیم با حضور پلیس یا مقامات دیگر با او حرف بزنیم فقط یک جلسه.

روزنامۀ آلبانیایی آلپ نیوز

۲۸ ژوئیۀ ۲۰۱۸

https://alpenews.al/vajza-17-vjece-iku-ne-lufte-cifti-nga-kanadaja-e-kerkon-ne-durres-pas-21-vitesh-ajo-na-tha-qe

پدر و مادر ایرانی: ما دختر خود را از اردوگاه مانزا آزاد می کنیم چون او با خواست خود در آنجا نمانده است

گزارش تلویزیونی به سود کامل مصطفی محمدی، ۶۲ ساله، که می گوید دخترش، سمیه، به شدت توسط سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار قرار گرفته است. او می گوید، که این سازمان بعد از عراق اینک او را باز در اردوگاه مانزا در دورس گروگان گرفته است.

زن ایرانی با عکس دخترش سمیه، در اداره پلیس دورس

سرمقاله

مصطفی محمدی، پدر ایرانی که می گوید دخترش بدون خواسته اش در مقر مجاهدین در گلن دورس نگهداری می شود، او به پلیس این شهر شکایت کرده است. گزارش تلویزیونی به طور کامل در حمایت از این پدر ۶۲ ساله بود که گفت که دخترش در نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق به شدت تحت فشار بود و اینک در آلبانی نیز چنین است. محمدی همچنین گفت که سازمان مجاهدین خلق یک پسر او را نیز در اردوگاه اشرف در عراق نگهداشته بود، ولی او توانسته پسرش را از دست آنها نجات بدهد.

او می گوید: دختر من برای دیدار با برادرش در عراق در سال ۱۹۹۷ رفت. او دیگر بازگشت و هیچ ارتباطی با او نداریم. سمیه موحدی جزء سازمان مجاهدین خلق در عراق بود. پس از اینکه با دختر تماس نداشتیم، اینک پسرم که نجات یافته بود برای پیدا کردن دختر به عراق رفت. هر دو توسط این سازمان نگهداری شدند و من منتظر فرزندانم بودم. اگر این کار را ادامه دهم، این سازمان تهدید کرده است که فرزندان من را بکشد، اما من عقب نشینی نکرده ام.

این سخنان را مصطفی محمدی به پلیس منطقۀ دورس گفته است.

مادر ۵۴ سالۀ سمیه می گوید پس از اینکه فهمید دخترش در اردوگاه مانزا در دورس است، به آلبانی آمد.

از این سازمان، من توانستم پسرم را نجات دهم، ولی دخترم هنوز پاسپورت کانادا ندارد. در سال ۲۰۱۷ به من گفته شد که دختر من در دورس است. من به دفاتر RAMSA (بخش مسئول امور مجاهدین در کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد (UNHCR)) در تیرانا رفتم، در مورد کارهای مجاهدین صحبت کردم و من پرونده دخترم را دیده ام، اما تعدادی از مطالب را تغییر داده اند. من خواستار یک ملاقات با دخترم شدم، اما آنها به من گفتند که این موضوع در دست وزارت کشور است. دختر من برخلاف خواست خود در مقر مجاهدین در دورس مانده است. من از دخترم می خواهم که به خانوادۀ خودش بیاید و خود را از اردوگاه مجاهدین در مانزس آزاد کند.

داستان دختر ایرانی که در کمپ مانزاس نگهداری می شود، از چند هفته پیش آغاز شده است. والدینش ادعا می کنند که او در این اردوگاه بدون خواست و ارادۀ خود نگهداری می شود.

به گزارش تلویزیون آلبانی مادر سمیه محمدی نامه ای به سازمان مجاهدین و به دخترش نوشته است که او در آن نامه خواستار صحبت فقط یک جلسه با دخترش شده است.

گزارش مصور یک روزنامۀ مهم آلبانی با کلیپی مستند از حضور پدر و مادر سمیه در تیرانا و صحنه هایی از تب و تاب افراد فرقه در مقرشان در حومۀ تیرانا:

http://shqiptarja.com/lajm/ekskluzive-denoncimi-i-prinderve-iraniane-na-lironi-vajzen-nga-kampi-i-manzes-mbahet-pa-deshiren-e-saj?r=kh1

مصاحبۀ تلویزیون جاوا آلبانی با آقای مصطفی محمدی و خانم محبوبه حمزه پدر و مادر سمیه محمدی در خیابانهای تیرانا و میزگرد این تلویزیون با شرکت تحلیلگران سیاسی آلبانی در این مورد.

https://www.youtube.com/watch?v=q82eWTJ1gTY

مصاحبۀ تلویزیون امپاکت مسلمانان آلبانی

با پدر و مادر سمیه محمدی:

https://www.youtube.com/watch?v=bFyC-OK-ns4

انتهای پیام

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=16343

نوشته های مشابه

17آوریل
فاکتِ چشمان ۱۲ تا داشتم / قربان عرب حسرت به دلی با یادآوری خاطرات را نوشته بود
افشای اسنادی از جمع‌بندی نشست‌های غسل هفتگی و عملیات جاری مردان و زنان در فرقه رجوی

فاکتِ چشمان ۱۲ تا داشتم / قربان عرب حسرت به دلی با یادآوری خاطرات را نوشته بود

09آوریل
سپیده‌دمِ سپهبد
گذری بر زندگی شهید صیاد شیرازی

سپیده‌دمِ سپهبد