طرح جدید پلیس آلبانی برای شناسایی و اخراج اتباع غیرمجاز / مجاهدین خلق را هم اخراج کنید
سعید ماسوری، فسیلی که همچنان اسیر توهمات مجاهدین خلق است
تأکید شهید بهشتی بر فداکاری روحانیت و ضرورت حفظ وحدت مردم
داستان تلخ «معصومه» / دختری که در اثر جنایات منافقین روانی شد و خودکشی کرد
دختر مریم قجر عضدانلو چگونه زندگی میکند؟
حبس ابد در انتظار نخستوزیر سابق آلبانی / پروندههای کلان فساد دولتی مسکوت ماندند
سرنخی که از جیب منافقین به هلاکت رسیده کشف شد
تاریخ نخواندههایی که احمق میشوند
یکی از ترفندهای همیشگی رجوی ها مظلوم نمایی است . آنها با استفاده از این حربه در کنار وقاحت بی نظیر خود ، همواره تلاش دارند تا حقیقت را وارونه جلوه دهند . آنها ترور کور انجام می دهند ولی طرف مقابل را قاتل می نامند ، به عنوان ارتش خصوصی صدام به خدمت او در می آیند اما دیگران را مزدور میخوانند ، بر علیه کشور خود جاسوسی می کنند و همزمان به دیگران انگ وطن فروشی می زنند و ….
در ابتدا مایل هستیم که به اطلاع برسانیم که کانون ایران قلم که متشکل از کادرهای با سابقه بیش از ۲۰ سال در سازمان مجاهدین خلق بوده اند که از این سازمان به دلیل انتقاداتی که به ساختار فرقه گرایانه و اتخاذ استراتژی خشونت طلبانه و تروریستی از جانب آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی داشته ایم، و اکنون در کشورهای اروپایی در امور مسائل حقوق بشری مشغول فعالیت هستیم.
تاکتیک سازمان مجاهدین و رجوی و رجویان پیش به سوی جهنمی ست بی خانه و خانواده در سازمانی که خانه و خانواده معنایی نداشته و ندارد حرف از وطن و خلق گزافه ای بیش نیست بهار امسال بازهم جای فرزندان زیادی از عزیزان هم وطن در کنار سفره ی هفت سین خالی بود و پدران و مادرانی که برای دیدار عزیزان شان به عراق رفتند هم جنان پشت درهای بسته ی اردوگاه ها ماندند و نتوانستند موفق به دیدار عزیزان شان شوند و این است مرام مجاهد خلق و این آرمان و هدفی ست که مریم رجوی خائن مسعود رجوی بی دین و بی اخلاق و مرام دنبال میکنند تا بتواند هم چنان به جنایات شان در در سراسر دنیا ادامه دهند
نامه آقای محمود هاجری به برادر تحت اسارتش در کمپ لیبرتی ششمین نامه خانواده در طی ۵ ماه اخیر سلام خدمت برادرعزیزم علی علی جان خیلی دلم برای دیدنت تنگ شده و میدانم بالاجبار از کانون خانواده بدور افتاده ای اما بدان همیشه در قلب ما جا داری! علی جان من ۴ساله بودم که به […]
مریم رجوی که به عنوان رئیس جمهور منتخب شورای ملی سرکاری در این مراسم هر ساله شرکت میکند و با لباسهای گرانقیمت و مرتب با تکان دادن پرچم شیرو خورشید و با خنده ملیح که دندانهای ردیف شده و صدفی وی را برجسته میکند وارد سن میشود و این عمل هر ساله تکرار میشود و بعد از خوشامدگویی به جمعیت اجاره ای شروع به خواندن متنی از پیش تهیه شده توسط دیگران می کند که مرا یاد سخنرانی های خسته کننده و بی محتوای شاه سرنگون شده ایران می اندازد که جز پرت و پلاگویی و چرندیات هیچ دستاورد دیگری نداشت و ندارد.
و مجاهدین خلق ایران مقصدشان ناکجا آباد است که به جای پیروی از آداب و اصول و فرهنگ ایرانی که ارج نهادن به مقام پدر و مادر است در مقالات خود پدران و مادران عزیز و رنج کشیده را خائن جاسوس و مزدور می خوانند و میگویند پدران مادران ما یا در قبرستانند و یا در زندان این در کدامین فرهنگ و در کدامین مذهب می گنجد؟
فرقه رجوی از چه چیزی وحشت دارد که اینگونه خانواده ها را تحت هر عنوانی مورد هتاکی و فحاشی قرار میدهد و اجازه ملاقات خانواده ها را با عزیزانشان نمی دهد مگر فرقه رجوی نمی گوید که نفرات سازمان گوهران بی بدلیلی هستند که میتوانند هر معادله ای را حل کنند و از پس هر ابتلائی بر بیایند خوب اگر راست میگوئید اگر واقعا شما تا بن استخوان به حرف خودتان اعتقاد دارید پس نگرانی از چیست از چه چیزی میترسید که مانع این اولیه ترین حقوق یک انسان میشوید مگر یک پدر پیر و یا مادر سالخورده چه چیزی دارد که باید از ان وحشت کرد ؟
نیمه شب همه را از خواب بیدار کردند (البته کسی خوابش نبرده بود وهمه بیدار بودند) گفتند که نیروهای مالکی پشت در ۲۰۰ صف کشیده اند وآماده وارد شدن هستند اما شلیک نمی کنند ومرز سرخ شلیک دارند بنا بر این با آنها از همان ابتدا درگیر می شویم نباید به هیچ وجه وارد اشرف شوند واین هم مرز سرخ ماست.
بعد از اشغال عراق توسط آمریکا سازمان مجبور شد درهای اشرف را به روی آمریکایی ها باز کند و این اوج شرمندگی و سرافکندگی برای سازمانی بود که عدم ارتباط با زنان و طلاق ایدوئولوژیک و حریم رهبری از انقلاب های مهم آن بود ، روزی جسد چند نوزاد در زمینهای اطراف سازمان پیدا شد و علی رغم پنهان کاری افراد رده بالای سازمان ، بالاخره اخبار چند نوزاد مرده و مدفون شده در زمینهای اشرف به گوش همه رسید ، مجاهدینی که زن ها را حریم رهبری می دیدند؛ دور از چشم رهبری به عشق بازی مشغول بوده ولی در نشستها از اینکه کسی هنگام راه رفتن خواهری دچار لحظه جیم شده بود گلویشان را پاره می کردند که به ناموس رجوی نگاه کرده ای و…
یک روز برای اکبر رودینی داشتم خاطره تعریف میکردم که برای نهار مرغ داشتیم ناگهان اکبر رودینی حرفم را قطع کرد و با تعجب گفت مگه شما تو ایران مرغ داشتین که بخورین . سازمان طوری شستشوی مغزی میداد کسانی رو که تو اشرف بودند فکر میکردند ایران همیشه قحطی هست و کسی حتی نان برای خوردن ندارد
گرد و خاک تبلیغاتی فرقه رجوی و لاپوشانی خفت و خواری مریم رجوی در کنفرانس فرعی کنگره آمریکا یک کمیته فرعی کنگره آمریکا پیرامون گروه دولت اسلامی جلسه ای را در مورد گروه داعش برگزار کرد خبر این جلسه از طریق لابیهای جیره خوار رجوی به ایشان رسید و ایشان تلاش مذبوحانه ای را آغاز […]
حرفهای درسینه نگهداشته شده، گوشه ای از درد ها و زخم های من است، واقعیت هایی است که با آنها روبه رو بوده ام و عمرم و تمامی هستی ام را در این راه ازدست داده ام و به اعتماد من خیانت شد ، به عبارتی بایستی بگویم که خیانتی بزرگ به من و امثال من مسعود رجوی کرده است.
قبل از آغاز خواهش می کنم که نام اصلی من نزد مدیر سایت امانت باشد. از ابتدای آمدن ما به آلبانی ، فرقه رجوی و مسئولین سرکوبگر تشکیلات با تمام تلاش در پی این بودند که ما جداشدگان را به هر قیمت در بند تشکیلات خود نگه دارند و حتی با اشراف به این که بسیاری از ما علنا اعلام جداشدن کرده بودیم اما به حضور فیزیکی افراد قانع بودند .
سازمان تمامی توجه و معیارهای خود را به مبارز بودن افراد و مبارزه کردن آنان معطوف می داشت و در نتیجه بسیاری از ارزش های اخلاقی و بعد معنوی را به فراموشی می سپرد . به همین دلیل به تدریج فساد و قدرت طلبی در میان افراد و سازمان شکل گرفت و توسعه یافت . به طوری که انجام فرایض و رعایت موازین اخلاقی اهمیت خود را از دست داد .
این دیدگاه رجوی است وبعداز هم دوجلد کتاب علیه خانواده نوشته است که نحوه این برخوردهای زشت با خانواده ها را به پادوهای خود آموزش می دهد.
سوال این است که چرا رجوی از حضور خانواده ها دراشرف واینک لیبرتی می ترسد ؟
جواب صحیح این است که نفرات موجود درکنار این فرقه همیشه زیربمباران حرف های دروغ از جامعه وخانواده قرار دارند ورجوی ترس از این دارد که در این دیدارها مبالغه گویی هایش معلوم شده و دست اش رو شود چنانکه در سال ۸۲ شد.
در آن زمان می گفت درهر خانواده ۲ نفر معتاد وجود دارد ویا رژیم به خانواده ها آنقدر فشار آورده که همگی در زیر فقر هستند ویا رژیم اکثریت خانواده های مجاهدین را زندانی کرده است.
ما خانواده های اعضای گرفتار استان مازندران در فرقه رجوی در عراق از شما درخواست کمک داریم .
ما خانواده ها فرزندی و یا پدر و مادری در بند رجوی داریم که بعضا بیش از ۲۵ سال است که از دیدار با آنان محروم هستیم .
این کلمه همواره مثل چماقی بود، بر سر اعضای فرقه در عراق. کلمه ای که بارها در تشکیلات می شنیدیم. طبق قوانین فرقه یک عضو همیشه اشتباه می کند و سیستم همیشه درست می گوید. حق رهبری را در یک کلام بردن به تهران و نشاندن روی کرسی رهبری ایران می دانستند و می گفتند تا زمانی که این امر محقق نشده، شما حق رهبری را خوردید و نسبت به “رهبری” ظلم کردید و “مفت خور” هستید!
نماینده سازمان ملل متحد را بازیچه خود قرار دادند ودرنهایت این فرقه با هزار وقت کشی اشرف را به سمت کمپ تراتزیت لیبرتی تخلیه کرد تا بسرعت این نفرات زندانی شده درلیبرتی ، با همکاری سازمان مجاهدین به یک کشور انتقال یابند که این توافق هم گاه با کارشکنی وزمانی بااقدامات لنگ لنگان باند رجوی صورت عملی واقعی بخود نگرفت!
به بهانه رویدادهای اخیر و حماسه آفرینی ملت ایران، خاطرهای از شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی نقل شده که بر اهمیت فداکاری و ضرورت وحدت مردم در حفظ نظام اسلامی تأکید دارد.
بنیصدر که روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه با امام خمینی و با هواپیمای حامل وی به تهران آمد در ابتدا چهره ناشناختهای بود. وی فارغالتحصیل رشته علوم اقتصادی از دانشگاه پاریس بود و ۲۰ سال از عمر خود را تا زمان پیروزی انقلاب در فرانسه گذرانده بود.
تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق در طول نیمقرن از یک گروه بهظاهر چپ اسلامیِ ضدصهیونیست به ابزار اطلاعاتی و رسانهای دشمن دیرینه خود بدل شده است و اکنون با شعار دوپهلو و ظاهراً صلحطلبانه «نه جنگ، نه مماشات» راهبرد فشار حداکثری علیه مردم ایران را تقویت میکند.
محمدجواد قدیری مدرس (کفرانی) با نام تشکیلاتی و پاسپورتی علی سعادتی متولد سال 1329 که مورد اعتماد رجوی بود، در دهه 60 یکی از مهرههای شبکه نفوذ در نهادهای حساس کشور شد.
تشکیلات تروریستی مجاهدین در هماهنگی با این تصور که نظام جمهوری اسلامی به دلیل شرایط حاکم بر جبههها و نیز بحران سیاسی به وجود آمده که به عزل رئیسجمهوری انجامیده بود در موضع ضعف است، تابستان ۱۳۶۰ را به فصلی خونبار برای مردم ایران تبدیل کرد.
کاظم رجوی، متولد ۱۳۱۲ و فرزند ارشد خانواده رجوی بود. در سال ۱۳۳۰ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. وی پس از اخذ دکترای حقوق، به عنوان عضو هیئت علمی در انستیتوی عالی حقوق بینالملل دانشگاه ژنو مشغول به کار شد. در سالهای اقامت در اروپا، کاظم رجوی […]