حضور مادر «ثریا عبداللهی» در مزار شهید مدافع وطن
افشای رسانههای پوششی مجاهدین خلق در فضای مجازی
مسعود رجوی، مدافع تاریخی رژیم صهیونستی / چرا رجوی میخواست صدام را از حملات موشکی به اسرائیل باز دارد؟
دفاع جانانه تهیه کننده مستند «خیریه اشرف» از هویت ایران و ایرانی/ «تفرشی» در رسانه دولتی انگلیس وطن فروشان را خار کرد
بازتاب اظهارات جنجالی«ترکی الفیصل» در رسانه مشهور اردن / فیصل: بهانه «محو اسرائیل» توجیه است، نتانیاهو بارها خواستار «سرنگونی حکومت ایران» شده
صدای خانوادهها برای دیدار با عزیزانشان را بشنوید / مادران چشم انتظار، منتظر پاسخی انساندوستانه
اعتراف فرانسه به دشمنی با مردم ایران
جایگاه «مجاهدین خلق» در بین مردم؛ زبالهدان / سرکردگان نفاق پس از شکست صهیونیستها به کنترل شدید اعضای خود روی آوردند
تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق که در ادبیات سیاسی به نام «منافقین» شناخته میشود، از بدو تأسیس تا به امروز، همواره مسیری پر از ترور، خیانت و وابستگی به بیگانگان را پیموده است.
در ظهر روز شنبه ۶ تیر ۱۳۶۰، همزمان با اوجگیری اقدامات خشونتبار گروهکهای معاند، بهویژه تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین)، تلاش نافرجام این گروه برای حذف یکی از شخصیتهای کلیدی نظام جمهوری اسلامی در مسجد ابوذر تهران رقم خورد.
تاریخ ملت ایران پر است از قهرمانانی که در برابر ظلم و تجاوز، سرفراز ایستادند و نامشان را در دفتر جاودانگی حک کردند.
در میان داستانهای تلخ و دردناک افرادی که در دام تشکیلات سازمان مجاهدین خلق گرفتار شدند، سرنوشت مهدی فتحی یکی از غمانگیزترینهاست.
رویدادهای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ (۲۷ خرداد ۱۳۸۲)، زمانی که مریم قجر عضدانلو، زن غیرشرعی مسعود رجوی در فرانسه دستگیر شد، نقطه عطفی در تاریخ تشکیلات مجاهدین خلق بود که موجی از نارضایتی را در میان اعضای آن به دنبال داشت.
«شبکههای فرانسوی، خودسوزیهای دستهجمعی در تشکیلات مجاهدین را جنایت سازمانیافته علیه بشریت نامیدند و سیاستمداران فرانسه اعلام کردند که: این گروه با تبدیل اعضا به بمبهای انسانی، تهدیدی برای امنیت عمومی است.»
عضو پیشین تشکیلات مجاهدین خلق در گفتوگویی صریح و افشاگرانه به تشریح برنامهریزیهای […]
محمدرضا سعادتی، نفر دوم مجاهدین خلق در اوایل انقلاب در وصیت نامه خود نوشته است: «امام خمینی در شرایط کنونی تاریخ میهن عزیزمان مظهر خشم تودههای محروم ایران و حتی منطقه علیه غارتگریها و جنایات جهانخواران است.»
سکوت رهبر بکتاشیان آلبانی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی و دیدارهای او با لابیهای یهودی را میتوان نتیجه ترکیبی از فشارهای سیاسی دولت آلبانی، وابستگی این کشور به غرب و تلاش برای جلب حمایت بینالمللی برای پروژه «دولت بکتاشی» دانست.
یکی از بدترین اتفاقاتی که میتوانست برای یک انقلاب نوپا حادث شود، تحمیل یک جنگ تمامعیار بود. رژیم بعث عراق با پشتوانه کشورهای غربی برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران وارد صحنه شد و جنگی هشتساله را بر کشور تحمیل کرد، در این بین خیانتی که سازمان مجاهدین خلق به مردم ایران کرد هیچگاه از یاد و خاطر ملت غیور و مقاوم این مرز و بوم فراموش نخواهد شد.
نشستهای موسوم به «غسل» در تشکیلات مجاهدین خلق، یکی از جنجالیترین و پرحاشیهترین ابتکارات مسعود رجوی، رهبر این سازمان، به شمار میروند.
سازمان مجاهدین خلق از آغاز تأسیس و پیریزی تشکیلات خود، در راستای دستیابی به قدرت و تحقق آرمانشهر موهوم (جامعه بیطبقه توحیدی)، به خشونت روی آورد.
در روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ حضرت امام خمینی(ره) طی سخنانی به گروههای مسلح و از جمله سازمان مجاهدین خلق هشدار داد اسلحه را کنار گذاشته و به آغوش ملت باز گردند؛ اما سازمان تروریستی تحت امر رجوی به تهدید برخاست و از عکسالعملهای خشونتبار و قهرآمیز سخن گفت.
علاج یک رذیله زشت زمانی اتفاق می افتد که صاحب آن صفت بخواهد و اراده کند که خود را علاج نماید پس اولین قدم در اصلاح نفس اراده و آنگاه تفکر است.
فرزانه میدانشاهی نمونه بارز زنان شقی و خشونتطلب سازمان مجاهدین خلق است که با دستورات انتحاری، جان دهها نفر را گرفت.
وقتی ثریا عبداللهی در دهه سوم زندگیاش بهعنوان مادری تنها شبانهروز کار میکرد تا مخارج سه فرزند خردسالش را تأمین کند، تصور میکرد بزرگترین چالش آیندهاش، اطمینان از تحصیل مناسب فرزندانش و ازدواج آنها با افرادی است که دوستشان دارند. او هرگز تصور نمیکرد که در ۶۴ سالگی […]
سالخوردگان «مانز» بدانند این روزها آخرین فرصتها برای نجات از تشکیلات ضدایرانی رجوی محسوب میشود، دیر نجنبید گورستان جدید الاحداث تشکیلات در آلبانی خانه ابدی شما خواهد شد.
بتول سلطانی، نجات یافته از تشکیلات مجاهدین خلق میگوید که ناگهان صدای موسیقی بلند شد و دیدم که زنان قدیمی و عضو شورای رهبری خود را بر روی ملافه سفید رنگ انداخته و لباس های خود را درآوردند و در مقابل مسعود رجوی و با دستور وی در مقابلش رقصیدند و اینجا بود که مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است»