• امروز : یکشنبه - ۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 28 April - 2024
علت واهمه فرقه رجوی از اقدامات روشنگرانه کودک سربازانِ سابقش

جدا کردن کودکان از خانواده، ضربه‌ای که پیامدهایش هنوز هم ادامه دارد / ضرورت حقیقت یابی و دادخواهی

  • کد خبر : 44848
  • 04 مارس 2024 - 12:30

جدا کردن کودکان از خانواده شان در درون سازمان مجاهدین و نابودی نهاد خانواده، منشا ضربات عمیق روحی- عاطفی- احساسی- شخصیتی به این کودکان بوده است. ضربه ای که درد و رنج و پیامدهایش هنوز هم ادامه دارد.

به گزارش فراق، در چند سال گذشته و بعد از سه دهه، تعدادی از کودک سربازانِ سابق در سازمان مجاهدین و کودکانی که این سازمان آنها را از خانواده شان جدا و به کشورهای دیگر فرستاده بود، سکوت خود را شکسته و سرنوشت دردناکشان را در عرصه عمومی بیان می کنند.

از  طرف دیگر سازمان مجاهدین با ایجاد فشار بر روی این کودکان تلاش دارد تا آنها را به  سکوت بکشاند. اقدامات این سازمان بخشی از یک ماشین ترور و وحشت آفرینی است که با آزادی بیان و آزادی رسانه ها، حقیقت یابی، دادخواهی و در اساس با حقوق بشر ضدیت می کند.

 روز چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ برابر با ۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ فیلم مستند «کودکان کمپ اشرف» در جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ در سوئد به نمایش در آمد. موضوع این فیلم سرنوشت چهار نفر از این کودکان سابق: امیر وفا یغمائی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سِبدانی می باشد. این چهار نفر امروز در سوئد زندگی می کنند. پدر و مادر آنها عضو سازمان مجاهدین بودند، به همین دلیل در قرارگاه ها و پایگاه های این سازمان بزرگ شده بودند تا اینکه در پایان سال ۱۳۶۹ (آغاز دهه ۹۰ میلادی) سازمان مجاهدین آنها را که اکثرا در کمپ اشرف بودند از پدر و مادرشان جدا و آنها را از عراق به کشورهای مختلف فرستاد. تعداد این کودکان بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر حدس زده می‌شود. با این اقدام، سازمان مجاهدین کودکان را از پدر و مادر محروم و بنیاد خانواده را نابود کرد. سازمان مجاهدین در مورد سرنوشت این کودکان هرگز توضیحی نداد، از سرنوشت بسیاری از آنها اطلاعی در دست نیست.

این کودکانِ سابق حق خود می دانند که بخواهند در مورد سرنوشتشان حرف بزنند، کتاب بنویسند، مصاحبه کنند یا در فیلم از سرنوشتشان بگویند، اما سازمان مجاهدین از ترس عواقب حقوقی که ممکن است بعد از سه دهه متوجه رهبران آن شود، شخصیت های فیلم، کارگردان، تهیه کننده فیلم و نیز سازمان دهندگان جشنواره را زیر فشار گذاشته است.

همزمان با اِکران افتتاحیه این فیلم، سازمان مجاهدین در مقابل سینمائی که این مستند در آن به نمایش گذاشته شده بود یک تجمع اعتراضی بر پا کرده و تعدادی در بیرون سالن سینما مشغول پخش اعلامیه و منتسب کردن فیلم به «انجمن نجات» بودند. همزمان با این تجمع، حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضا، هواداران و وابستگان به این سازمان به عنوان تماشاچی، با خرید بلیط در سالن نمایش حضور یافته و صندلی ها را اشغال کرده بودند. این افراد در پایان فیلم با دوره کردن هیئت داوران، کارگردان و تهیه کننده فیلم نسبت به نمایش این فیلم اعتراض کرده و با صدای بلند، هوچیگری می کردند. فضای متشنجی که آنان ایجاد کرده بودند باعث شد تا تماشاچیان سوئدی ترسیده و سالن را ترک کنند.

در همان شب اجرای فیلم، سازمان مجاهدین با صدور اطلاعیه ای رسمی (به نام شورای ملی مقاومت) بجای پاسخ به ادعاهای مطرح شده در این مستند، اتهامات بی پایه و اساس بر علیه شخصیت های فیلم مطرح کرد. فرهنگ نوشتاری و منطقِ حاکم بر اطلاعیه مجاهدین عاری از هرگونه شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگوئی می باشد. رهبری سازمان مجاهدین خلق از این وحشت آفرینی چند هدف را به طور همزمان دنبال می کند:

– ترساندن شخصیت هائی که در این فیلم از سرنوشت خود سخن گفته اند، تا آنها از حضور علنی و بیان سرنوشتشان در جاهای دیگر خودداری کنند،

– ترساندن دیگر کودک سربازانِ سابقِ سازمان یا کودکانی که این سازمان آنها را از خانواده جدا کرده بود، به نحوی که از ترس اتهام زنی، ترور شخصیت و آسیب های روحی شدیدی که ممکن است به آنها وارد شود، به میدان روشنگری در مورد این سازمان وارد نشوند،

– ترساندن کارگردان و تهیه کننده این فیلم مستند تا از مصاحبه های تبلیغی با رسانه های مختلف در مورد این فیلم چشم پوشی کنند،

– ترساندن دیگر افراد علاقمند به موضوع کودکان و کودک سربازان در درون سازمان مجاهدین، بویژه خبرنگاران و آنانی که مایلند در این زمینه کار تحقیقی کرده یا قصد دارند حاصل تحقیق، گزارش یا فیملشان را در رسانه های بزرگ انتشار دهند.

جدا از قوانینی که در کشورهای آزاد، حقوق پایه ای شهروندان خود را تضمین می کنند، اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۹ خود تاکید دارد: «هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»

جو سازی ها، هوچیگری ها، اتهام زنی های بی پایه و اساس و ترور شخصیت که سازمان مجاهدین بر علیه شخصیت های فیلم مستند «کودکان کمپ اشرف» و بر علیه کارگردان و تهیه کننده آن سازماندهی و اجرا می کند، ضدیت آشکار این سازمان با حق آزادی بیان این افراد و ضدیت با آزادی رسانه ها می باشد.

جدا کردن کودکان از خانواده شان در درون سازمان مجاهدین و نابودی نهاد خانواده، منشا ضربات عمیق روحی- عاطفی- احساسی- شخصیتی به این کودکان بوده است. ضربه ای که درد و رنج و پیامدهایش هنوز هم ادامه دارد. سرنوشت این کودکان از آن زمان دستخوش فراز و نشیب های دردناکی شده است. تعدادی از آن کودکان خودکشی کرده اند، برخی توسط سرپرستان خود مورد خشونت جسمی و جنسی قرار گرفته اند، برخی به انواع بیماری های روحی- روانی از جمله افسردگی دچار شده اند. ده ها نفر از آن کودکان از سوی سازمان مجاهدین با فریب و وعده دیدار با پدر و مادر به روش های غیر قانونی به عراق برگردانده شده، اما مانع بازگشت آنها به کشورهای محل سکونتشان شده و آنها را به سربازی در ارتش آزادیبخش سازمان مجاهدین مجبور کردند.

این کودکان سابق بیش از هر چیز به آن نیاز دارند تا درد و رنجشان به رسمیت شناخته شود، نیاز دارند تا بتوانند بدون هراس از تجربه های درناک خود سخن بگویند، نیاز دارند تا در پروسه درمان و بازیابی سلامتِ روحی خویش از حمایت نهادهای تخصصی برخوردار باشند. بسیاری از آن کودکانِ سابق اینک دارای فرزند شده و برایشان مهم است تا این ترامای بزرگ زندگی خود را پشت سر گذارند. اقدامات سازمان مجاهدین درد و رنج  و ترامای این کودکان سابق را دوباره زنده و بر شدت آن می افزاید. زیرا آن کودکان سابق می بینند: با وجودی که در کشورهای آزاد ساکن هستند، اما هنوز از چنگال هیولائی که در بند گرفتار بودند رهائی نیافته اند. این وظیفه نهادهای دفاع از حقوق کودکان و حقوق شهروندان است تا نهادهای حکومتی کشورهائی که این کودکان سابق در آنجا ساکن هستند را برای دفاع در مقابل جنگ روانی و فشارهای روحی- روانی و هراس افکنی هایی که سازمان مجاهدین به آن مبادرت می کند، حمایت کرده و باید از ابزارهای قانونی برای به پاسخ کشاندن سازمان مجاهدین استفاده کنند.

تلاش کودک سربازان یا کودکان سابق سازمان مجاهدین که اینک سکوت خود را شکسته و از سرنوشت خود سخن می گویند، بخشی از پروسه دادخواهی به شمار می رود و باید از آن حمایت کرد. هر قربانی برای مواجه با آنچه بر او گذشته و برای پشت سرگذاشتن ترامائی که درگیر آن بوده است روش های مختلفی پیش می گیرد. از جمله این روش ها نوشتن، به تصویر کشیدن یا صحبت کردن و سخنرانی کردن در باره آن تجربه هاست. این تلاش هر چند دردناک، اما می تواند مرهمی بر زخم ها باشد. این تلاش به حقیقت یابی و در نتیجه به دادخواهی کمک کرده و انتقال تجربه آن به دیگران، می تواند جامعه را از تکرار فجایع مشابه در ایران آینده به میزان زیادی مصون کند.

بر این اساس نقض حقوق کودکان در سازمان مجاهدین و جنایت های رفته بر آنها مشمول گذر زمان نشده و این حق آن کودکان سابق است تا در آزادی کامل و بدون ترس از هرگونه تهدید و فشار، در مورد تجربه های خود سخن گفته و هر کجا لازم باشد از ابزارهای قانونی برای دادخواهی کمک بگیرند.

حنیف حیدرنژاد

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=44848