• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
«منوچهر هزارخانی» به درک واصل شد

ماهی‌سیاهِ مفت‌خور در شورای رجوی

  • کد خبر : 33894
  • 05 آوریل 2022 - 11:56

منوچهر هزارخانی ماهی سیاه مفت خور شورای رجوی چند وقت پیش به درک واصل شد.

به گزارش فراق، اعتقاد دارم درگذشتگان و آنان که دست شان از دنیا کوتاه شد را بایستی به خدا واگذار نمود چرا که با خوب و بدشان از میان زندگان رفتند، اما یکسری افراد منتسب به سازمان تروریستی رجوی که آگاهانه تا آخرین لحظات عمرشان در حالی که می دانستند ولی نخواستند کمکی به میهن خود کنند، سزاوار است که حقایق زندگی، فرصت طلبی و خیانت های آنها برملا شود.

منوچهرهزارخانی در اوایل انقلاب اسلامی با اسم و رسم روشنفکری و پز انقلابیگری به تشکل موسوم به شورای ملی منافقین پیوست. به جهت تجربیات و حضورم در سازمان منافقین کم و بیش در جریان احوالات او و چگونگی ارتباطش با منافقین هستم.

اگر پروسه جذب و جدایی افراد ساده و کم تجربه ای چون من یکی دو دهه طول کشید تا به محتوای فرقه اشراف پیدا کنیم، هزارخانی جزو افرادی بود که به واسطه هوش و اطلاعاتش در همان سال های اول به عمق خیانت رجوی پی برد. اما چرا جدا نشد و در صف جیره خواران رجوی باقی ماند؟ به نظر اینجانب فردی بود که وجدان و شرافتش را برای به دست آوردن منافع زندگی فروخت.

هزارخانی در کنار جلسات شورا سالانه برای سفر به عراق دعوت می‌شد اما این مردک به قدری تنبل و بیکاره بود که بیشتر دعوت ها را هم رد می کرد. رمقی برای فعالیت نداشت. او به شدت محافظه کار بود. با اینکه فعالیت و همکاری با فرقه رجوی را از دو سه دهه گذشته کنار گذاشته بود اما در سکوت بود تا از اسم او بهره برداری سیاسی کنند.

راه و رسم او از همان ابتدا مفت خوری، خارجه نشینی و خوش گذرانی بود. او به خاطر منافعش از همه خیانت ها و جنایت های فرقه چشم پوشی می کرد.

حالا در مقالات و تجلیل هایی که از او می کنند به  نوشته ای با نام تبیین جهان بینی ماهی سیاه کوچولو  و ۹۹ مقاله دیگر اشاره می کنند. متوفی، عنوان چهار دهه عضویت شورای کذایی رجوی را یدک می کشد  ولی چهل سال عضویتش، مساوی است با درج ۹۹ مقاله یعنی به طور میانگین سالی کمتر از دو و نیم مقاله.

هزارخانی ماهانه حدود ده تا پانزده هزار دلار حقوق به اضافه خانه ویلایی و  امکاناتی خاص برای دو و نیم مقاله در سال دریافت می کرد.

رجوی در بسیاری از جلسات درونی سازمان بعد از رفتن شورایی‌ها آنها را مفت خور و عناصری تنبل و تن پرور و موی دماغ می خواند که آنها را تحمل می‌کند.

در یکی از سفرهای  او به عراق همراه چندتن دیگر از همپالگی هایش، جمعی از اعضای سازمان را آموزش دادند و توجیه کردند که در جلسه حضور هزارخانی، به قول معروف روی سرش بریزند و به او هجمه کنند چرا فعالیتی ندارد و او را زیر رگبار انتقاد ببرند.

اما هزارخانی پوستش کلفت تر از این حرف ها بود و بیدی نبود به این بادها بلرزد. او از دهه هفتاد به طورکلی به رجوی  و سازمان اعتقاداتش را از دست داده بود. در حالی که  فهم  و درک بیشتری از وضعیت پرچالش حضور رجوی در عراق خیانت ها و استراتژی های پرشکست او داشت اما متاسفانه  یک در صد صداقت سایر جداشدگان شورایی چون محمدرضا روحانی، قصیم، اسماعیل وفا یغمایی و غیره را نداشت. یغمایی پس از یکی دو دهه توانست هنر و شعرش را از چنبره منافقین نجات دهد و در دهه های آخر عمر حداقل وجدانش آرام بگیرد اما هزارخانی توان و عرضه این کار را نداشت.

او روشنفکر نمایی مفت خور منفعت طلب و بیکاره ای بیش نبود و من تنها می توانم افشا کنم و شهادت بدهم تنها کار مثبت او در دو دهه گذشته چاپیدن رجوی و بالا کشیدن بخشی از دلارهای باد آورده او بود.

بارها شاهد بودم که رجوی به شدت از او عصبانی شده و فحش و ناسزا نثارش می کرد. او با تکه پرانی و عدم مجیز گویی از رجوی  لج او را در می آورد. در سال های اخیر شاهدیم که فرقه یک دو جین قلم به مزد اجیر نموده که در ورق پاره هایشان قلم فرسایی کنند ولی هزارخانی با شناخت ماهیت فرقه توانی برای قلم زنی و انشا نگاری نداشت و قلمش در این زمینه نمی چرخید. شکی ندارم بخاطر منافع حقیر زندگی و خارجه نشینی و حتی بی حوصله گی بخاطر در نیفتادن با باند مخوف و کثیف موسوم به جنگ سیاسی فرقه توان اعلام جدایی نداشت و الا در دهه های گذشته چون بسیاری دیگر از اعضای شورایی خود را از شر فرقه خلاص می کرد.

گزارش از: مرضیه رئیس الساداتی

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=33894

نوشته های مشابه