• امروز : دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024

عشق ورزیدن در فرهنگ رجوی یک گناه شمرده می شود / ۱

  • کد خبر : 14766
  • 19 می 2018 - 11:49

فروید می گوید: عشق ورزیدن یک هنراست ولی درفرهنگ رجوی یک گناه شمرده می شود.
ساعت ۱۹:۴۵ شب اتاق کارم را درقلعه ۹۰ ترک و به سمت سالن غذا خوری ستاد سررشته داری حرکت کردم.

سروصدایی از داخل کتابخانه نظرم را به خود جلب کرد. صدای داد ، فریاد چند نفر و ضجه و شیون و گریه بلند یک نفردیگر درهم آمیخته بود. لحظه ای ایستادم صدا بلندتر شد. «پدرسوخته ، نامرد، باز رفتی سراغ آن عفریته؟ آشغال مگر تو انقلاب نکرده بودی؟ دوباره رفتی سراغ آن استفراغ خشک شده؟»
صداها برای لحظه ای قطع شد. از پشت شیشه های مشبک درب آلومنیومی کتابخانه شبح چند نفرکه به سمت کسی هجوم می بردند دیده می شد وناله های درد آلود فردی که مورد ضرب وشتم قرار می گرفت. – آخ، آخ، کمک، کمک،  به دادم برسید … درسکوت و تاریکی شب برجایم میخ کوب شده بودم. اکنون می توانستم صدا را تشخیص بدهم. شکراله بود! مرد بذله گو وشوخ طبع اصفهانی که بچه های ستاد سررشته داری او را شکری صدا می زدند. به سمت کتابخانه رفتم و به آهستگی درب را باز کردم.

شکری درگوشه کتابخانه چمپاته زده بود و با دست سروصورت خود را پوشانده بود تا از ضربات مشت مهاجمان درامان بماند .اکنون می توانستم مهاجمین را تشخیص بدهم. نجفی، تسلیمی و فتحی که از مسئولین ستاد سررشته داری بودند. نعره فتحی بار دیگر سکوت شب را شکست.
نامرد! مگر نمی دانی همسر طلاق داده شده در حریم رهبری و بر تو دیگرحرام است؟ چرا با ناموس رهبری رابطه زدی؟ تسلیمی لگد محکمی به او زد و فریاد کشید تو با سلام و احوالپرسی با آن عفریته چه هدفی را دنبال می کردی؟ توضد انقلاب خواهر مریم هستی!

و شکری همچنان ساکت بود.

صدای پخش مارش از بلند گوی سالن غذاخوری ستاد غمگینانه تراز همیشه به نظرمی رسید. ازآسایشگاه و اتاق های کار سیل جمعیت به سوی سالن غذاخوری به حرکت درآمده بود. هیچ انگیزه ای برای رفتن به سمت سالن غذاخوری وخوردن شام نداشتم. روی صندلی کتابخانه نشستم و به آهنگی که از سالن عذاخوری پخش می شد گوش می دادم، نگاه کن تمام هستی ام فنا می شود، نگاه کن غم درون سینه ام چگونه قطره قطره آب می شود.

نوشته علی اکرامی

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=14766

نوشته های مشابه