• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

گفت و گو با منوچهر عبدی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی: چیزی جز انحلال برای فرقه رجوی متصور نیست

  • کد خبر : 10367
  • 03 سپتامبر 2017 - 12:12

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی فراق، بنیاد خانواده سحر با منوچهر عبدی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی گفت و گویی انجام داده است که در زیر می خوانید:

سحر:آقای عبدی، از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و وقتتان را در اختیار ما قرار دادید بی اندازه سپاسگزارم. مقدمتا درخواست دارم خودتان را به صورت کامل برای خوانندگان سایت سحر معرفی کرده و سوابق خود را با سازمان مجاهدین خلق بیان نمایید.

عبدی: من هم سلام عرض میکنم خدمت شما وخوانندگان سایت سحر و خانواده های محترم اسیران در فرقه رجوی. من منوچهر عبدی متولد سال ۱۳۴۱ از تهران و متاهل و دارای یک فرزند دختر هستم. من ۱۴ سال از عمرم را در فرقه رجوی گذراندم. نحوه آشنایی من هم به این صورت بود که دوستانم در ایران به من که قصد رفتن به خارج داشتم پیشنهاد دادند که یک سازمانی در عراق هست به نام مجاهدین خلق که اگر آنجا بروم میتوانم از طریق آنها به خارج برای کار بروم. این شد که من از ایران خارج شدم و به عراق و نزد مجاهدین خلق رفتم و دیگر راهی به بیرون نداشتم. مسئولیت من در قرارگاه اشرف نور پردازی برای تبلیغات بود تا اینکه به آلبانی آمدم. نحوه جدایی من هم بخاطر این بود که من زمانی که شرایط آن فراهم شد از طریق یکی از کسانی که جدا شده بودند مخفیانه با خانواده ام تماس برقرار کردم که سازمان فهمید و مرا توبیخ و تنبیه کرد و زیر فشار و سرکوب رفتم. این کار یعنی ارتباط با خانواده از نظر آنان جرم به حساب می آید و خدا را شکر که نهایتا توانستم نجات پیدا کنم.

سحر: آیا زمانی که در عراق بودید، چه در  اشرف و چه در لیبرتی، در جریان حضور خانواده ها قرار گرفتید؟ واکنش سازمان و همچنین واکنش اعضا چه بود؟ خودتان شخصا چه احساسی را آن زمان تجربه کردید؟

عبدی: زمانی که خانواده ها آمدند من حضور داشتم که خانواده ها به پشت سیاج اشرف و جلوی در اشرف میامدند و واکنش سازمان در قبال خانواده ها این بود که با عرض معذرت میگفتند اینها فامیل الدنگ هستند و یا مامورین وزارت اطلاعات و مزدور هستند و آدمها را تشویق به سنگ زدن و فحاشی به خانواده ها میکردند و هر کس از ما هم این کار را نمیکرد در نشستها مورد توبیخ و تنبیه قرار میگرفت. اعضاء هم از این کار سازمان به شدت در عذاب بودند که چرا سازمان با خانواده های آنان این  کار را میکند یا اینکه چرا به پیر زن و پیرمردی یا زن و مرد و دختری که برای دیدار آُمده اند سنگ میزند. آنها فقط خواستار دیدن فرزندشان بودند. در مجموع کسی نبود که از اینکار سازمان خوشحال باشد. سازمانی که با سنگ و فحاشی از خانواده های ما پذیرایی میکند معلوم است چه نوع سازمانی است و در آینده با مردم چکار خواهد کرد.

سحر: به نظر شما انتقال سازمان مجاهدین خلق از اشرف به لیبرتی و سپس از لیبرتی به آلبانی چه تغییراتی را در روند حرکت سازمان موجب شد و چه اثراتی بر استراتژی و ساختار تشکیلاتی این سازمان گذاشته و خواهد گذاشت؟ واضح تر بگویم. همانطور که اطلاع دارید بعد از سقوط صدام حسین و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، سازمان مجاهدین خلق ابتدا سلاح، سپس قرارگاه اشرف و نهایتا با آمدن به آلبانی، مرز ایران را از دست داد. مسئولین اکنون به چه عنوان نیروها را به سرنگونی نظام امیدوار نگاه می دارند؟

عبدی: مسئولین سازمان مخصوصا رهبر فرقه به نفرات میگفتند که ارتش قیام هنوز در ایران زنده  است و آتش زیر خاکستر هستند و شما هم افسران این ارتش قیام هستید و سربازان شما هم همان جوانهای قیام هستند که منتظر جرقه ای هستند و ما هم هر لحظه قیام بشود خودمان را سریع با هواپیما به ایران میرسانیم که بتوانیم قیام را سازماندهی کنیم.

سحر: چه عواملی مانع از جدا شدن افراد از سازمان در آلبانی می شود؟ به نظر شما چه تعداد واقعا با شناخت و اراده خود مصمم به ماندن در درون تشکیلات می باشند؟

عبدی: عواملی که مانع از جدا شدن نفرات از سازمان می شود این  است که آنها ده ها سال در حصار و تحت شدیدترین کنترلهای پلیسی بودند. وقتی هم که به آلبانی آمدیم ما را از دنیای بیرون ترساندند و گفتند که اگر بیرون بروید کسی را ندارید پول هم ندارید و معتاد و بدبخت می شوید. به نظر من نفراتی که در سازمان الان حاضرند بمانند فکر می کنند تحت تعقیب پلیس بین الملل یا مأموران جمهوری اسلامی هستند یا نفراتی که سن بالایی دارند که میگویند دیگر ما الان با این سن کجا برویم دیگر کاری نمیتوانیم بکنیم و از پس مشکلات خود بر نمی آییم. اگر شرایط فراهم شود اغلب جدا خواهند شد.

سحر: سؤالات و ابهامات اصلی اعضای درون تشکیلات چیست؟ آیا مسئولین پاسخگوی این سؤالات و ابهامات هستند؟ کلا چگونه با آنها برخورد می نمایند؟
عبدی: سوالات و ابهامات اصلی در خصوص این است که ما سلاح نداریم و از مرز هم که دور شده ایم و شما هم که می گفتید کانون مبارزه درعراق است و پس ما الان اینجا چکار میکنیم و چرا مانده ایم. البته هروقت از مسئولین این سوالات را میکردیم مارک میخوردیم که تو بریده ای و همین بود که هیچ موقع افراد سوالات اصلی خود را نمی کردند چون از عواقب آن میترسیدند. سؤال اصلی و اساسی همه البته همیشه این بود که مسعود رجوی کجاست که این سؤال را ممنوع کرده بودند، یعنی کسی نپرسد.

سحر: رویکرد سازمان با جامعه نجات یافتگان در آلبانی چیست؟ مسئولین با کسانی که در درون تشکیلات خواهان جدایی هستند چه برخوردی دارند؟

عبدی: رویکرد سازمان با جدا شده ها درآلبانی روشن است. دوست داشتم که خانواده ها خودشان در اینجا حضور داشتند و با چشمان خود رفتار وقیحانه سازمان را با افرادی که عمر خود را به پای رجوی ریخته اند می دیدند، که یک نمونه اش خود من هستم. وضعیت جدا شده ها بغایت اسفبار است چون زد و بندی که سازمان با کمیساریا کرده و پولی که قرار بوده کمیساریا بدهد سازمان گفته من میدهم، بخاطر همین پولی که سازمان میدهد در قبالش افراد را به کارهایی وا میدارد که مناسب نیست که من در اینجا بگویم و در کل از افراد  سوءاستفاده میکند و مثل یک برده با آنها رفتار میشود. در صورتی که ما پناهنده سیاسی هستیم و پناهنده سیاسی در هر کشوری در آزادی کامل است. کسی هم که میخواهد جدا شود سازمان سعی میکند اول با نشست های مغز شویی او را منصرف از رفتن کند و اگر نشد او را یک ماه بصورت غیر قانونی در قرنطینه یعنی در حبس انفرادی نگه میدارد که افراد را از رفتن پشیمان کند و در این یک ماه بصورت نشستهای متوالی کاری میکنند که فرد از رفتن پشیمان بشود. حربه های روانی مختلف در این یک ماه بکار می برند. مریم رجوی هم اخیرا گفته که اگر کسی بیرون برود پولی که قرار است ما بدهیم به نفر جداشده دیگر تعلق نمیگیرد که این باعث میشود که بعضی هایی که خواهان جدا شدن هستند پشیمان بشوند.

سحر: به نظر شما سفرهای مریم رجوی به آلبانی و اقامت های طولانی در این کشور به چه منظور است؟ اعضا در برابر دیدارهای وی با عناصر افراطی و جنگ طلب آمریکایی که حامی داعش بوده اند چه واکنشی داشته اند؟

عبدی: سفرهایی که مریم رجوی مکرر به آلبانی میکند بخاطر ریزشهایی است که جدیدا شدت گرفته و همچنین موضع افراد سر نفرات آمریکایی که به آلبانی می آیند. نمونه اش هم همین سناتور مک کین و امثالهم که به این صورت است که اعضا می پرسند که چه دلیلی دارد که این همه خرجهای میلیون دلاری میکنیم در صورتی که تک تک افراد سر نیازهای خود در هر زمینه ای مثلا پزشکی و پوشاک مراجعه میکنند که میگویید پول نیست و پول نداریم. نفرات میگویند چطور برای این آدمهای بی خاصیت آمریکایی میلیون دلا ر خرج میکنید به ما که میرسد پول ندارید.

سحر: شرایط فعلی فرقه در آلبانی و آینده این سازمان را چگونه ارزیابی می کنید؟

عبدی: درگیری اصلی سازمان الان مشکل تشکیلاتی با افراد است که تمام انرژی سازمان پای این میرود که جلوی ریزشها را بگیرند. آینده این سازمان هم به نظر من این است که با این ریزشهایی که صورت گرفته و ادامه خواهد داشت سازمان دیگر حرفی برای گفتن ندارد و جز انحلال چیز دیگری برای این فرقه متصور نیست و تاریخ مصرفش گذشته و به سر آمده است.

سحر: واکنش مردم آلبانی به حضور سازمان مجاهدین خلق در کشورشان چیست و چه برخوردی با این واقعیت دارند؟ آیا از این بابت ابراز نگرانی نمی کنند؟

عبدی: در خصوصواکنش مردم آلبانی با ما اول این را بگویم که مکانی که ما در آنجا قرار داشتیم به نام مقر مفید که بزرگترین مقر فرقه هم بود تمام همسایه ها شکوه و شکایت می کردند که از موقعی که آمده اید آسایش را از ما گرفته اید و از بابت حضور ما ابراز نگرانی می کردند. من فقط فاکت میگویم که شما خودتان بفهمید. نمونه دیگرش هم این است که موقعی که به مغازه ای میرفتیم ما را با داعش یکی می گرفتند و با اکراه نگاه میکردند و به ما میگفتند آستین بلندها چون در تابستان داغ حق این را نداشتیم که پیراهن آستین کوتاه بپوشیم یا اینکه میگفتند سیاه پوشها آمدند. این برخورد مردم آلبانی است ولی این را بگویم که مردم به ما همیشه می گویند که خوب کاری کردید از اینها جدا شدید و دیگر با اینها نیستید.

سحر: برخورد کمیساریا (رمسا) و وزارت کشور دولت آلبانی که مسئول حضور سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هستند با جامعه نجات یافتگان چگونه است، و این جامعه در حال حاضر در این خصوص چه کاری می تواند انجام دهد؟

عبدی: کمیساریا و دولت آلبانی هیج مسؤلیتی در قبال جداشدگان به عهده نمی گیرند و این در همکاری و همسویی با فرقه بخاطر زد و بندهای سیاسی است که بین فرقه با کمیساریا و دولت آلبانی شده و پولهای  کلانی که فرقه خرج میکند یا رشوه های کلانی که به بعضی از سیاستمدارن میدهد. نمونه اش هم معاون سابق وزارت کشور آلبانی خانمی بود که همیشه در جلسات و جشنهای فرقه شرکت میکرد و همیشه در کنا ر مریم رجوی بود.

سحر: پیام شما به خانواده ها، به جامعه نجات یافتگان، و به اعضای همچنان گرفتار در درون تشکیلات، اگر پیام شما به آنها برسد، چیست؟

عبدی: پیام من به خانوادهای اسیران فرقه این است که به هیچ عنوان عقب نشینی نکنید. درست است که الان شما نمیتوانید به راحتی و به تعداد زیاد به آلبانی بیایید ولی میتوانید با نوشتن نامه به مجامع بین المللی و دولت آلبانی خواستار ملاقات با فرزندانتان بشوید و از دولت آلبانی هم بخواهید که  فشار بیاورد که این قرنطینه هایی که برای جلوگیری از جداشدن نفرات میگذارند را بردارند. به نفرات داخل هم اگر پیام من را میگیرند این را می گویم که من هم اول مثل شما بودم و حتی اصلا تصور نمیکردم که بتوانم از پس کارهای خودم در بیرون بر بیایم ولی الان آزاد هستم و همین برای من کافی است. به شما فقط یک کلمه را میگویم آن هم این است که این سازمان فریبکار و دروغگو و ناحق است و عمر خودتان را الکی تلف نکنید.

سحر: مجددا از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنم. برای شما و تمامی نجات یافتگان و خانواده ها آرزوی توفیق و سلامت و برای اعضای همچنان گرفتار در درون تشکیلات آرزوی رهایی و نجات دارم.

عبدی: من هم از شما و از تمامی مسئولین بنیاد خانواده سحر و سایت سحر تشکر میکنم که به من اجازه دادید تا بتوانم گفتگو کنم و بتوانم ذره ای از کارهای فرقه رجوی را افشا کنم. از بابت مقالاتی هم که نفرات جداشده به شما میدهند و شما هم این مقالات را درج میکنید تشکر میکنم چون همین مقالات نفرات و صحبت هایشان تماما صحبتهای همه ما هم هست و نماینده های ما هم هستند که جنایات این سازمان را بر ملا میکنند که این باعث شده که سازمان سر همین مقالات و افشاگریهای سایت شما مثل مار به خود می پیچد و مدام می پرسد این مقالات را چه کسانی به سایت سحر می دهند. باز هم این را بگویم که فقط ذره ای از جنایات سازمان را برای شما بازگو کردم چون بزرگترین مافیای قرن همین سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق است.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=10367