• امروز : جمعه - ۱۸ مهر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 10 October - 2025
۱۰ شهریور ۱۳۹۲ در مقر «اشرف» چه گذشت؟

وقتی نیروهای مردمی عراق خشم خود را از رجوی نشان دادند

  • کد خبر : 53250
  • ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۳

رجوی برای ماست‌مالی کردن جنایت‌های خودش، همیشه یک اسم روی کشتارسازی‌هایش می‌گذاشت. او برای کشتاری که ۱۰ شهریور۹۲ در اشرف به راه انداخته بود نام «کهکشان زهره» را انتخاب کرد.

ashraf754

به گزارش فراق، منظور از «زهره»، «زهره قائمی» بود. وی فرماندهی بسیاری از عملیات‌های تروریستی تشکیلات رجوی را بر عهده داشت و آن‌ها را فرماندهی و در نهایت اجرایی می‌کرد. یکی از عملیات‌های تروریستی این زن، ترور سرلشکر صیاد شیرازی بود. فرماندهی برخی عملیات‌های مرزی را هم برعهده داشت، ولی کار اصلی‌ای که مسعود رجوی به او سپرده بود، عملیات‌های به اصطلاح در عمق بود؛ یعنی عملیات‌هایی که در داخل شهرهای ایران از جمله تهران باید انجام می‌گرفت؛ مثلاً زدن پادگان‌های نظامی، زدن نهادهایی مانند قوۀ قضائیه، یا مراکز نیروی انتظامی و دیگر ادارات دولتی که در کار روزانه شهروندان دخیل بودند و امنیت مردم را تأمین می‌کردند.

از این موضوع که بگذریم، به عملیات دهم شهریور ماه سال نود و دو می‌رسیم که نیروهای مردمی عراق با ورود به قرارگاه اشرف، با نیروهای موجود در قرارگاه درگیر شدند و تعدادی از اعضای تشکیلات رجوی را کشتند و برخی اموال برجای‌مانده از سازمان را به آتش کشیدند و خشم خود را از رجوی —نسبت به سال‌هایی که مجاهدین در عراق حضور داشتند و با صدام حسین همکاری می‌کردند— نشان دادند.

در آن عملیات که صبح خیلی زود، حوالی ساعت پنج شروع شد و تا نزدیکی‌های ظهر ادامه داشت، از صد نفر حاضر در مقرهای مجاهدین خلق، نزدیک به پنجاه و دو نفر کشته شدند. اما چرا رجوی تعداد صد نفر را در اشرف جا گذاشته بود؟

بعد از سقوط دولت صدام حسین، دولت‌های نوپایی که یکی پس از دیگری زمام امور را در دست می‌گرفتند، از رجوی می‌خواستند که کشور عراق را ترک کنند؛ زیرا مدعی بودند که نمی‌خواهند با کشور همسایه درگیری ایجاد کنند و خواهان صلح با کشورهای مجاور —از جمله ایران که به لحاظ فکری و عقیدتی با مردم عراق نزدیکی زیادی داشت— هستند. اما با حمایت‌های آمریکا، تقریباً این تلاش‌ها با شکست مواجه می‌شد تا اینکه آقای نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق شد و اقدامات قاطعی برای برچیدن مجاهدین از عراق انجام داد. در اولین و رسمی‌ترین درگیری که به وجود آمد —هفتم و هشتم مرداد سال هشتاد و هشت— و سپس درگیری‌های گسترده نوزدهم فروردین سال نود، نهایتاً منجر به ترک اشرف و انتقال به یک سرپل، جهت کوچ به کشور ثالث شد. رجوی در این میان مدعی بود که میلیون‌ها دلار وسایل برجای‌مانده باید فروخته شود و پول به حساب مجاهدین واریز گردد، ولی دولت عراق مدعی بود که هرچه در قرارگاه «اشرف» است، متعلق به مردم عراق بوده و باید به بیت‌المال بازگردانده شود. سرانجام بعد از تخلیه کامل اشرف از نیروها، رجوی تصمیم گرفت که صد نفر را در اشرف نگه دارد که مثلاً از اموال او حفاظت نمایند. موضوع آن صد نفر از همین قرار بود.

رجوی برای اینکه مطمئن شود هیچ مشکلی ایجاد نخواهد شد، صد نفری که انتخاب کرده بود را از کسانی گذاشت که به آنان اعتماد صددرصد داشت؛ عمدتاً از فرماندهان و کسانی که مسئولیت‌های مهمی در سازمان داشتند. فرماندهی این تیم صد نفره بر عهدۀ «زهره قائمی» بود و به همین خاطر بعد از این عملیات، اسم این کشتارسازی شد «کهکشان زهره»!

رجوی صددرصد می‌دانست که آن صد نفر قطعا کشته خواهند شد؛ ولی در کنار آن، این اندیشه بود که اگر همۀ آن صد نفر هم کشته شوند، رجوی ضرر نخواهد کرد و با نشان دادن تصاویر آن در اروپا و آمریکا، بهرۀ سیاسی و انسانی خواهد داشت و جای پای او در عراق محکم‌تر خواهد شد. هرچند که از اشرف خارج شده بودند، ولی رجوی در تئوری‌هایش ماندن در عراق را می‌پروراند و معتقد بود که ماندن در نزدیکی مرزهای ایران بهتر از رفتن به اروپا یا آمریکا خواهد بود. ولی قرار نبود همه چیز بر اساس خواسته‌های رجوی اجرا شود و نهایتاً با پادرمیانی آمریکا، اروپا و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، همگی اعضای تشکیلات رجویدر چند مرحله از عراق به کشور آلبانی منتقل شدند و پروندۀ ماندگاری رجوی در عراق برای همیشه بسته شد.

یعنی باید گفت که دهم شهریور، میخ به تابوت رجوی کوبیده شد و هر حرف و حدیثی درباره اینکه مجاهدین در عراق خواهند ماند، به سطل آشغال انداخته شد. به قول خود اعضای تشکیلات که به سطل آشغالی که کاغذ در آن می‌اندازند، «سطل ملات» می‌گفتند، نهایتاً به سطل ملات انداخته شد. همان رجوی که برای ماندن در اشرف شعار «چو اشرف نباشد، تن من مباد» سر می‌داد، ولی به محض اینکه [خطر را] دید، سریعاً اشرف را تخلیه کرد و به لیبرتی —که در منطقه سبز و نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد بود— به عنوان سرپل منتقل شد.

جسدهای کشته‌شدگان نیز هرگز به دست رجوی نرسید و هر ساله مراسمی برگزار می‌کنند و تمام تقصیرها را به گردن ایران و عراق می‌اندازند تا مسئولیت اصلی از دوش رجوی برداشته شود و معلوم نشود که عامل اصلی آن کشتار، شخص مسعود رجوی بود.

مرتضی حیدرزاده

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=53250