مقدمه
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بسیاری از گروهها که ماهیت اسلامی نظام جدید را بر نمیتابیدند، بهزودی در مقابل آن موضعگیری کردند. بعضی از این گروههای سیاسی با پیشگرفتن مشی مسلحانه بهمنظور باجگیری از نظام حاکم، دست به اسلحه برده و به اقدامات تروریستی متوسل شدند. البته حضور مردم در صحنه و حمایت مؤمنانه آنان از نظام اسلامی، بهزودی همه گروههای تروریستی را منکوب کرد. از جمله این گروههای تروریستی سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بودند که از روزهای اولیه پیروزی انقلاب با در پیش گرفتن چهره منافقانه به باجخواهی و کارشکنی در مسیر حرکت نظام پرداختند. این گروه در نهایت با صدور اعلامیه سیاسی نظامی در خرداد ۱۳۶۰ به صورت آشکار و گسترده دست به اسلحه برده و مقابل خواست و اراده ملت ایران ایستادند.
ناکامی منافقین برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی جامعه در چند انتخابات انجامشده و ناتوانی آنان برای همراهسازی مردم با خود، کینه و نفرت آنان از مردم و مسئولین نظام را در پی داشت که آن را با انجام عملیات تروریستی خشونتبار به منصه ظهور گذاشتند. هر چند ترورها توسط منافقین از همان اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب در اشکال گوناگون شروع شده بود؛ اما پس از ماجراجویی ۳۰خرداد این فرقه، شکل گسترده و خشونتباری به خود گرفت. منافقین به دلیل نفوذ افراد خود در مناصب مختلف نظام، کشور را در سال ۱۳۶۰ آماج اقدامات ایذایی خود قرار دادند. تقابل نیروهای امنیتی نظام برای منافقین بسیار سهمگین و خردکننده بود. ضربه بزرگ به مرکزیت تشکیلات منافقین در ۱۹بهمن۱۳۶۰ که منجر به کشتهشدن موسی خیابانی فرمانده جوخههای ترور در داخل کشور و فرد دوم فرقه نفاق شد، برای ادامه حیات تروریستی این فرقه در داخل کشور بسیار تعیینکننده بود. در واقع خط خروج از کشور برای اعضای منافقین از همین زمان مطرح شد.
سال ۱۳۶۱ برای منافقین بسیار ناگوار و مضمحلکننده رقم خورد. ضربه هولناک به تشکیلات اجتماعی منافقین که تحت نظارت محمد ضابطی از سران ارشد منافقین بود، تقریباً تمام کادرهای اصلی آنان را از بین برد. متعاقب آن در مرداد همان سال ضربه نهایی به بخش روابط منافقین که اکنون خط ترور را در کشور پی گرفته بود، منافقین را از ادامه حضور سازمانیافته و برنامهریزی ترور تا حدود زیادی باز داشت. هر چند ترورهای بیهدف بهمنظور ایجاد فضای ناامن آن هم در شرایط جنگی کشور، همچنان از سوی منافقین پیگیری میشد. براساس آمارهای موجود، اوج ترورهای منافقین در دو سال ۶۰ و ۶۱ بوده است. در سال ۶۲ تنها سه مورد، در سال ۶۳ بیستودو مورد و در سالهای ۶۴ و ۶۵ هر کدام ده ترور در استان تهران رخ داده است. طی سالهای بعد از ۶۵ به دلیل متلاشیشدن بخش اعظم شبکه ترور منافقین، آمار ترورها کاهش جدی مییابد و در هر سال به کمتر از عدد انگشتان یک دست نمیرسد. (سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج۳، تهران، دفتر مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۵)
اقدامات تروریستی در سال ۶۴
در سال ۱۳۶۴ تشکیلات منافقین با مسائل و مشکلات چندی درگیری بود. آقای علی اکبر راستگو از مسئولان جداشده منافقین در خاطرات خود به این نکته اشاره کرده و مینویسد: «… سه سال و اندی بود که استراتژی مبارزه مسلحانه در شهرها به بنبست رسیده بود، در همین راستا سرنگونی کوتاهمدت حکومت اسلامی نیز به پرسش گرفته شده بود. عملیات درون شهری به صفر رسیده بود، تیمهایی که از کردستان به شهرها و مشخصاً تهران اعزام میشدند، هنوز به محل مأموریت نرسیده، لو رفته، دستگیر یا نابود میشدند. اعضای سازمان تحلیلهای سازمان را از اوضاع داخلی ایران دیگر قبول نداشتند، همین به پرسش گرفتهشدن استراتژی سازمان، تنشهایی را در درون سازمان ایجاد کرده بود …» (مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، علی اکبر راستگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۹۰) فرقه منافقین درگیر موضوع بسیار سختی شده بود. اگر همچنان شکستهای پیدرپی استراتژی مبارزه مسلحانه شهری ادامه مییافت و علل آن مشخص میشد، ناچار انگشت اتهام بلافاصله و بهطور مشخص به سوی مسعود رجوی بهعنوان تئوریسین و مدافع سرسخت مبارزه مسلحانه نشانه میرفت. بنابراین رهبری تشکیلات منافقین نیاز به یک عمل بزرگ (تروریستی) را در این شرایط بیش از هر چیز دیگری درک میکرد.
از طرف دیگر واقعیت این بود که منافقین پس از سال ۶۰ حرکت آرام خود را بهمنظور عزیمت به عراق شروع کرده بودند و در سال ۱۳۶۴ حضور قابل توجهی در عراق داشتند بهگونهای که سال بعد از آن سرکرده منافقین از پاریس به عراق عزیمت نمود و با اجازه صدام پایگاههای چندی در اختیار این فرقه در خاک عراق قرار گرفت. بنابراین لازم بود که در شرایط جنگی که رژیم بعث عراق در تگنا قرار گرفته بود، منافقین با توسل به اقدامات تروریستی و تضعیف روحیه رزمندگان ایرانی، در خوشخدمتی به رژیم بعث عراق سنگ تمام بگذارند.
عامل دیگری که در شروع اقدامات تروریستی در سال ۱۳۶۴ قابل تعمق و توجه است، موضوع انقلاب ایدئولوژیک میباشد. ازدواج خارج از عرف و شرع مسعود رجوی با همسر مهدی ابریشمچی به نام مریم قجر عضدانلو که از سال ۶۳ مطرح بود در سال ۶۴ به انجام رسید. این ماجرا زمزمههای نارضایتی اعضا را موجب شده بود. بنابراین از دید شخص مسعود رجوی در چنین شرایطی وقوع یک اقدام تروریستی در اندازهای که بتواند با ایجاد موج و فضاسازی، اذهان عناصر نفاق را منحرف سازد، بسیار مورد نیاز بود.
انفجار در خیابان ناصرخسرو
مجموع علل و عوامل فوق، باعث شد تا منافقین برای چند اقدام تروریستی قابل توجه در داخل کشور برنامهریزی کنند. متعاقب چند برنامه تروریستی دیگر – که در بعضی موارد قبل از اقدام کشف و خنثی شدند – در روز ۲۲اردیبهشت۱۳۶۴ ساعت ۸:۱۵ دقیقه صبح، در ابتدای کوچه مروی واقع در خیابان ناصر خسرو انفجار یک بمب کارگذاشتهشده در صندوق عقب یک پیکان کرمی رنگ انفجار شدیدی را باعث شد. این بمب که مکانیزم عمل آن از نوع زمان الکترونیکی و با قدرت تخریبی پنجاه پوند تی.ان.تی بود، باعث ویرانی و آتشسوزی یک ساختمان دو طبقه و یک کارگاه تولیدی پوشاک گردید. در این حادثه ۹ نفر و بهروایتی دیگر ۱۴ نفر (خبرگزاری میزان) از هموطنان بیگناه به شهادت رسیدند و ۴۵ نفر دیگر مجروح شدند. همچنین ۱۵ دستگاه اتومبیل و یک دستگاه اتوبوس شرکت اتوبوسرانی در آتش سوخت و به ۲۵ مغازه نیز آسیب وارد آمد. (پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان)
این اقدام ددمنشانه منافقین در یکی از پرترددترین خیابانهای تهران و در ساعات ابتدایی روز، عمق کینه و خباثت آنها را مشخص کرد. البته براساس اطلاعات بهدست آمده و اعلام وزیر وقت اطلاعات حجتالاسلاموالمسلمین محمدی ریشهری، عاملین انفجار در ناصر خسرو ابتدا قصد داشتند، بمب را در جای دیگری منفجر کنند اما سرانجام آن را در خیابان ناصر خسرو در یک ماشین که به صورت دوبله پارک شده بود، رها میکنند و آنجا منفجر میشود. (روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵/۲/۱۳۶۴)
منافقین به سرعت برای فرار از زیر بار این اقدام تروریستی، بیانیهای مجهول تحت عنوان گروهک «آریا» در روزنامههای کویتی «السیاسه» و «الانباء» منتشر کردند که طی آن گروهک سلطنتطلب آریا مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته بود. اما تحقیقات دستگاههای امنیتی نظام مطالب جدیتر و واقعیتری را عنوان مینمود. وزیر اطلاعات وقت با بیان اینکه مواد منفجره بهکاررفته در این حادثه از عراق و توسط ۳ تن از عناصر منافقین به داخل کشور منتقل شده بیان داشت: «گروه آریا که مسئولیت انفجار اخیر ناصر خسرو را بر عهده گرفته یک گروه پوشالی و خیالی است و وجود خارجی ندارد. و این منافقین، سلطنتطلبها و رژیم عراق هستند که با همکاری هم دست به این جنایات میزنند. تمامی بمبگذاریها در نماز جمعه تهران، ناصر خسرو، خیابان دلگشا و تعدادی از بمبگذاریهای دیگر که قبل از انفجار کشف و عوامل آن دستگیر شدند، در رابطه با همکاری رژیم عراق با منافقین، سلطنتطلبها جهت خستهکردن مردم و پذیرش صلح تحمیلی بوده است.» (روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵/۲/۱۳۶۴ و روزنامه اطلاعات ۲۵/۲/۱۳۶۴)
نتیجه اقدام تروریستی منافقین
اقدام تروریستی منافقین باعث هوشیاری و تمرکز بیشتر نیروهای اطلاعاتی شده، به گونهای که کشف خانههای تیمی آنان و دستگیری گسترده عناصر تروریست منافق را بهدنبال داشت. براساس مصاحبه وزیر وقت اطلاعات پس از این اقدام تروریستی، بهدنبال ضربهای که منافقین در تهران خوردند، در مجموع ۲ واحد عملیاتی از منافقین دستگیر شدند که در این رابطه ۶ نفر دستگیر و ۲ نفر دیگر معدوم شدند. و یک تیم دیگر متشکل از ۴ نفر دستگیر گردیدند. همچنین اسلحه و مهماتی که از این عملیاتها کشف شد شامل: نارنجک ۱۴ عدد، سلاح کمری ۴ قبضه، اسلحه ژ۳ و یوزی و تعداد زیادی مواد منفجره و یک دستگاه آر پی جی ۷ که قرار بود با آن خبرگزاری جمهوری اسلامی را مورد اصابت قرار دهند. در همین زمان در شهرستانها نیز تعداد ۲۶ خانه تیمی، ۶ مغازه پوششی متعلق به شبکه نفاق در استانهای مختلف کشور کشف و تعدادی در این رابطه دستگیر شدند. (روزنامه کیهان 24/2/1364(
حرکت مذبوحانه منافقین بیش از آنکه نتایج قابل توجه برای آنان به همراه داشته باشد، با اضافه شدن این اقدام تروریستی به سیاهه عملکرد آنان، بیشتر باعث ابراز انزجار و خشم مردم از تشکیلات منافقین گردید. در واقع بسیاری از ترورهای فرقه نفاق فاقد ارزش عملیاتی بوده و صرفاً در چهارچوب استراتژی ترور و ایجاد فضای رعب و فعالنمودن عناصر نفاق در داخل ایران و بهرهبرداری سیاسی نظامی منافقین در عراق تفسیر میشده است. از این تاریخ به بعد اقدامات تروریستی در داخل کشور بسیار محدود شد و با حضور مسعود رجوی در عراق، بیشتر فعالیت فرقه نفاق از استراتژی درگیری مسلحانه شهری و خط ترور، به تشکیل ارتش و آموزش نفرات به منظور حضور در خطوط مقدم جبههای نبرد تغییر یافت. سرانجامی که به نبرد مرصاد و کشتهشدن تعدادی زیادی از عناصر فرقه منافقین در مرداد۱۳۶۷ انجامید. اگر نیروهای نظامی و امنیتی ایران در سالهای آغازین دهه ۶۰ خانه به خانه و کوچه به کوچه دنبال تروریستهای منافق میگشتند، در مرداد ۱۳۶۷ خود منافقین به فضل و یاری خداوند بهصورت یکجا گرد هم آمدند تا تقاص اقدامات تروریستی خود در به خاک و خون کشیدن ملت ایران را در طول سالهای گذشته پس دهند.
سیدمحمدجواد هاشمینژاد
انتهای پیام / وطن امروز