تمام قدرت شما این زنیکه دوره گرد بود؟ سازمان با ایدئولوژی میخواست اعضا را مستقل از جوامع بشری تلقی کند / کودکانی که سنشان کم بود مورد تعرض قرار گرفتند هیچ تماسی با من برقرار نشده و کار من دشوار است اعتراف رجوی به انفجار دفتر نخست وزیری / احتمال میدهم مادرم را سر بهنیست کردند هیچ کس جرات ندارد بپرسد مسعود رجوی اکنون کجاست؟ / ماجرای قطعات تقلبی که مجاهدین با برند بنز به تجار ایرانی فروختند مغزشویی میکردند تا چهره مادر را به یاد نیاوریم «عیسی آزاده» ساکن فرانسه در دادگاه ایران علیه جنایات مجاهدین شهادت داد / رجوی شیطان مجسم است دنیا باید بداند که اتهامات این پرونده، مصادیق نقض حقوق بشر و اقدامات تروریستی است / تمام اعضای جداشده میتوانند در دادگاه شرکت کنند
قبل از آغاز خواهش می کنم که نام اصلی من نزد مدیر سایت امانت باشد. از ابتدای آمدن ما به آلبانی ، فرقه رجوی و مسئولین سرکوبگر تشکیلات با تمام تلاش در پی این بودند که ما جداشدگان را به هر قیمت در بند تشکیلات خود نگه دارند و حتی با اشراف به این که بسیاری از ما علنا اعلام جداشدن کرده بودیم اما به حضور فیزیکی افراد قانع بودند .
سازمان تمامی توجه و معیارهای خود را به مبارز بودن افراد و مبارزه کردن آنان معطوف می داشت و در نتیجه بسیاری از ارزش های اخلاقی و بعد معنوی را به فراموشی می سپرد . به همین دلیل به تدریج فساد و قدرت طلبی در میان افراد و سازمان شکل گرفت و توسعه یافت . به طوری که انجام فرایض و رعایت موازین اخلاقی اهمیت خود را از دست داد .
این دیدگاه رجوی است وبعداز هم دوجلد کتاب علیه خانواده نوشته است که نحوه این برخوردهای زشت با خانواده ها را به پادوهای خود آموزش می دهد.
سوال این است که چرا رجوی از حضور خانواده ها دراشرف واینک لیبرتی می ترسد ؟
جواب صحیح این است که نفرات موجود درکنار این فرقه همیشه زیربمباران حرف های دروغ از جامعه وخانواده قرار دارند ورجوی ترس از این دارد که در این دیدارها مبالغه گویی هایش معلوم شده و دست اش رو شود چنانکه در سال ۸۲ شد.
در آن زمان می گفت درهر خانواده ۲ نفر معتاد وجود دارد ویا رژیم به خانواده ها آنقدر فشار آورده که همگی در زیر فقر هستند ویا رژیم اکثریت خانواده های مجاهدین را زندانی کرده است.
ما خانواده های اعضای گرفتار استان مازندران در فرقه رجوی در عراق از شما درخواست کمک داریم .
ما خانواده ها فرزندی و یا پدر و مادری در بند رجوی داریم که بعضا بیش از ۲۵ سال است که از دیدار با آنان محروم هستیم .
این کلمه همواره مثل چماقی بود، بر سر اعضای فرقه در عراق. کلمه ای که بارها در تشکیلات می شنیدیم. طبق قوانین فرقه یک عضو همیشه اشتباه می کند و سیستم همیشه درست می گوید. حق رهبری را در یک کلام بردن به تهران و نشاندن روی کرسی رهبری ایران می دانستند و می گفتند تا زمانی که این امر محقق نشده، شما حق رهبری را خوردید و نسبت به “رهبری” ظلم کردید و “مفت خور” هستید!
نماینده سازمان ملل متحد را بازیچه خود قرار دادند ودرنهایت این فرقه با هزار وقت کشی اشرف را به سمت کمپ تراتزیت لیبرتی تخلیه کرد تا بسرعت این نفرات زندانی شده درلیبرتی ، با همکاری سازمان مجاهدین به یک کشور انتقال یابند که این توافق هم گاه با کارشکنی وزمانی بااقدامات لنگ لنگان باند رجوی صورت عملی واقعی بخود نگرفت!
die iranische Mojahedin-e Khalq Organisation, auch bekannt als Iranische Volksmojahedin (PMOI/MEK/MKO) oder Nationaler Widerstandsrat des Iran (NWRI), ringen derzeit um Aufmerksamkeit auf dem internationalen politischen Parkett. Sie bezeichnen sich als „die größte iranischen Oppositionsgruppe“ und mit ihrer „Präsidentin“ Maryam Rajavischeinen sie sich besonders für die Rechte der Frauen zu engagieren. Dies ist jedoch nur Augenwischerei.
مهناز خوشچین کسى هست که با امیرا الله ابراهمى و Kare همدست دست که هم براى سازمان مجاهدین پولشویى مى کنند و هم با Karel در کار قاچاق مواد مخدر و با بیزنیزهاى غیر قانونى در خارج از هلند فعال هست. از این جریانات همسر سابقش حمید رضا خرد اطلاع دارد. دلیل این که سکوت کرده این است که خود را شریک جرم مهناز خوشچین مى داند.
در نشستی بودیم که رجوی از طریق تلویزیون سخنرانی میکرد، حاضرین در نشست چنان محو تماشای سخنرانی و تشویق رجوی بودند که من واقعاً تعجب میکردم ؛ رجوی گفت : من به خاطر رسالتم !!! از ایران بیرون رفتم در ایران مثل امام حسین(ع) !!!که به او نامه دادند؛ از من هم پشتیبانی کردند !!! ولی مانند امام حسین(ع) پشتم رو خالی کردند،!!! مانند امام از شهرم خارج شدم !!!!
رجوی را ببین که درمقابل مطالبات به حق ومشروع خانواده های اعضای گرفتار در قلعه فرقه ای خود چقدرضعیف و زبون شده وبه به استیصال رسیده است که اعضای اغفال شده ودربندش را درصفحه تلویزیون می آورد ویا به اسم آنان درسایتهای جور واجورخود مطلب گذاشته وعلیه خانواده هایشان لاطائلات مشمئزکننده ردیف میکند.
دراین رنج وسناریوی ساختگی ونابخردانه پیشتر به اسم سمیه محمدی دختراسیرمصطفی کتاب زیرچاپ برد و با ذکرخزعبلاتی که صرفا ازکله پوک رجوی تراوش میکند ؛ پدرومادرچشم انتظارو رنجکشیده ای را که سالیان برای رهایی دخترشان ازهمه چیزشان مایه گذاشتند؛ آزرده خاطرمی کند و به زعم وگمان خود با خراب کردن پلهای عاطفی ارتباطی درصدد به اسارت نگهداشتن مضاعف سمیه و سمیه ها است.
سال ۱۳۸۹ چند مدتی بود که آقایان اکبرمحبی وحمید حاجی پورازگیلان با سپری کردن عمرگرانبهایشان با گسستن از فرقه بدنام رجوی به دنیای آزاد وکانون خانواده هایشان وارد شده بودند. درآن مقطع نه تنها خانواده های عزیزگیلگ بل سایرخانواده های چشم انتظار از اقصی نقاط ایران هم ضمن تماس تلفنی با دفترانجمن نجات گیلان طالب دیداروملاقات با این دوعزیزبودند شاید که خبری ازجگرگوشه هایشان دریافت بنمایند.
متعاقبا با رضایت عزیزان جداشده وبازگشتی با وجود مشغله هایی که شخص خودم نیزدردفترانجمن داشتم به درخواست شماری ازخانواده های تهرانی اعضای گرفتاردرقلعه الموت رجوی به دفترمرکزی انجمن نجات تهران درسوزوسرما وبرف شدید کوئین به جانب تهران عزیمت کردیم .
باردیگر باند رجوی به پیشدستی متوسل شده تا بتواند صدای خفیف ما را که هنوز تبدیل به ناله نشده است ، درگلو خفه کرده وباصطلاح معروف گربه را دم حجله بکشد.
جریان ازاین قراراست که بدنبال مراجعه خانواده های آقای قربانعلی حسین نژاد میانه و هم دردان او به جلو درب لیبرتی، فرقه رجوی بازهم به سبک دائمی خود بیانیه های عجولانه ای صادر کرد که گویا قصد شناسائی واقدامات خشن بعدی برعلیه فرزندانشان را داشته!! وهمراه نیروی قدس و مامورین وزارت اطلاعات عمل میکنند.
مادر فریدون ندایی که ۳۵ سال است به دنبال دیدار فرزندش است. فریدون ندایی احتمالا از سال ۱۳۶۰ اسیر شده و از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد از سال ۱۳۶۷ گرفتار فرقه مخوف رجوی شده است. ایشان حدود ۳۵ سال در اسارت نیروهای صدام و پس از آن کمپ مخوف رجوی است. و مادرش در این سال ها از دیدار او محروم بوده است.
سوالی که از سازمان مجاهدین و شخص مسعود رجوی و مریم رجوی دارم این است : به راستی وقتی تاب و تحمل یک جدا شده را در کشور البانی ندارند !چطور دم از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر می زنند؟ از چه چیزی اینقدر ترس و وحشت دارند ؟ دقیقا خوب می دانند وقتی که یک نفر عضو جدا شده و مستقل در کنار گوش تشکیلات سازمان مجاهدین در البانی ،که خیلی ها مسله دار هستند . بتواند تمام مشکلات و شرایط سخت را خودش در کشور البانی به تنهائی حل کند پس دیگران هم می توانند
شعارهای آزادی و دمکراسی در این فرقه هیچگونه پایه مادی و عملی ندارد و فقط جهت تبلیغات و فریب اذهان مورد استفاده قرار میگیرد اگر تحلیل من اشتباه است از فردا خانم رجوی و مسئولین فرقه هیچ ممانعتی در دیدار خانواده ها با اعضای فرقه ایجاد نکنند و با دست باز اجازه دهند تا ملاقاتها بصورت کاملا آزاد در لیبرتی و در آلبانی انجام شود تا من و امثال من بور شویم.
گزارشها دریافت شده توسط سایت نجات یافتگان در لیبرتی حاکیست که فرستادگان مریم رجوی از فرانسه به آلبانی خط موازی تهدید و تطمیع را برای به سکوت واداشتن اعضای جداشده و همچنین سایر ناراضیان دنبال میکند . در همین ارتباط افشین ابراهیمی چند روز قبل به جمعی از اعضای جداشده پیغام میدهد که کار مهمی دارد و آنها را به محل کارش فرا میخواند . لازم به یاداوری است که افشین ابراهیمی که یکی از سرچماقداران میدانی مجاهدین در آلبانی هست. او به اعضای جداشده میگوید:
اعلام وحشت مکرر فرقه رجوی ازاحتمال مراجعه خانواده ها به لیبرتی عراق براستی بسیج اینهمه نیروی تبلیغاتی برعلیه خانواده هایی درایران که عزیز وعزیزانی را درفرقه ی رجوی ازدست داده ویا درچنگال های خونین این باند مخرب گرفتارند ، برای چیست؟ چرا باید اینهمه ترس ولرز ازخانواده های مراجعه کننده به کمپ بنمایش گذاشته شده […]
فرقه رجوی با هوچی گری این اقدام بی نهایت انسانی را شکنجه روانی اعضای به گروگان گرفته و ممنوع ملاقاتی معرفی کرده است متاسفانه هوچی گری و کلاشی این فرقه در مقابل یونامی و کمیساریای پناهنده گی و صلیب سرخ بقدری شدید بوده که این ارگانهای بین المللی نیز بخاطر فرار از تهمت و افترا مزدوری وزارت اطلاعات سکوت کرده و از اجرای مسئولیت خود سر باز زده اند .
کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه، خاطرات محمد محمدی (گرگانی) در زندانهای زمان شاه و درگیر شدن با ماجراهای تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ است.
شهید کچویی یک روز پس جنایت هفتم تیر توسط یکی از اعضای نفوذی مجاهدین که به ظاهر توبه کرده بود در زندان اوین به شهادت رسید.
سید مجید شریف واقفی از محدود دانشجویان و اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که نامش چهار سال بعد از قتل، در آبان ۱۳۵۸ جایگزین «آریامهر» شد و دانشگاه صنعتی شریف را شکل داد.
این بود که فهمیدیم مریم رجوی نه فهیمه اروانی که هیچ زن دیگری را در کنار خودش و نزدیک به خودش نمی تواند تحمل کند و از ترس اینکه روزی برسد حتی زنی جای او را بگیرد دچار جنون و مالیخویایی شده است که تمام زنانی را که به مناصب بالا بر می گزیند به […]
تقریبا در سال ۱۳۶۸ و پس از شلوغ کاریها و اعلام انقلاب درونی، تشکیلات را هم زیر رو کردند. ردههای عضویت، مرکزیت نهاد و دفتر سیاسی منحل شد و از نو رده بندی کردند. به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، مریم سنجابی در روایتی افشاگرایانه از معمای انتخاب و سرنگونی مسئولان اول در فرقه رجوی نوشته […]
به دنبال سقوط دولت صدام، رجوی نیز بخاطر فرار از پاسخگویی به اعمال ننگین اش از جمله مناسبات فرقه ای، سواستفاده از زنان و دختران و بکارگیری کودکان در جنگ مخفی وفراری شد. او بیش از دو دهه از انظارمخفی شده و همین اتفاق صرفا ضربه مهلک دیگری بربنیان تشکیلات مجاهدین وارد کرد. اگرچه از […]