مجاهدین خلق، قیام امام حسین(ع) را به خود وصل میکردند
صلابت ایمانی ایرانیان؛ سدی نفوذناپذیر در برابر مکر دشمنان و منافقین
امام حسین(ع) به فتنههایتان و اشکهایی که از پدر و مادرتان درآوردید چه خواهد گفت!
مریم قجر از ربع پهلوی چه درسی گرفت؟
فرماندهِ ایران خدایی دشمنان را به خاک نشاند
سیانور «پامفلتی» / وبگاهی در خدمت مردم آلبانی یا نوکر ارتش اسرائیل؟
واکنش تحسین برانگیز امام جمعه زاهدان در مقابل دشمنان ایران
دشمنان ایران در تله خودساخته گرفتار شدند
خبر آزادی عیسی اکبرزاده را به برادر برزگوار و زحمت کش خانواده های متحصن چهارساله،
آقای محمداکبرزاده و تمامی خانواده های چشم انتظار تبریک می گوئیم .
ماحصل ۲۵ سال مغزشویی وکنترل ذهن دریک دستگاه دروغپردازمافیای تشکیلات مجاهدین به نقطه ای رسیده بودم که بازگشت به ایران مطلق برایم غیرقابل باوروپذیرش بود وانتخاب گزینه بازگشت به ایران را مترادف پذیرش آگاهانه ومختارانه شکنجه واعدام می دیدم. لذا در میانه طوفانی ازشک وتردید ازهمان کمپ تحت حمایت آمریکایی ها (TIPE) درمصاحبه با مسول وکارشناس کمپ گزینه انتقال به خارج کشورومشخصا کشورسوئد که پناهندگی اش را داشتم ؛ انتخاب کردم .
خانواده های اعضای گرفتاردرتشکیلات سیاه رجوی ازاستان گیلان درخصوص حمایت ازفعالیتهای آقایان محمدی وحسین نژاد بسا مطلب نوشتند وموضعگیری کردند وازمسول انجمن نجات گیلان خواستند که درسایت نجات اطلاع رسانی شود که البته بعنوان انجام وظیفه تلاش کردیم ضمن پوزش ازسایرین یک نامه ازبیشمارنامه های خانواده های گیلک را بعنوان نمونه درسایت نجات اطلاع رسانی بکنیم .
شخصا درپس بسا فراز و نشیبها وازسرگذراندن سختیها ومشکلات عدیده درتشکیلات مافیایی رجوی وقتی به ته خط رسیدم ومطلقا انگیزه ای برادامه حضوردرمناسبات فریب ونیرنگ ودغل ودروغ ومافیایی رجوی نداشتم درمورخه ۱۲ خردادماه ۱۳۸۳ با نوشتن متنی کوتاه درخواست خروج ازفرقه را به مسئول وقت قرارگاه اشرف عذرا علوی طالقانی ( سوسن ) دادم ودرذیل متن درخواست خروج تاکید کردم چنانچه تا ۴۸ ساعت آینده جواب نگیرم شخصا و بلاواسطه خود را به نیروهای امریکایی معرفی خواهم کرد.
اینجانب مصطفی محمدی بیش از ده سال است که برای آزادی دخترم سمیه محمدی از اسارت در فرقۀ مجاهدین خلق ایران در عراق تلاش می کنم و در همین راستا اخیرا به فرانسه که دفتر مرکزی و رهبری این سازمان در آنجا قرار دارد سفر کرده و به اقدامات قانونی و قضائی در این رابطه دست زده ام. همچنین با خبرنگاران رسانه ها و سازمانهای حقوق بشری تماس گرفته و صحبت می کنم تا صدای اعتراض خودم به نگهداری دخترم توسط این سازمان در عراق را به گوش مقامات فرانسه برسانم تا بر روی رهبری این سازمان برای آزاد کردن دختر من فشار بیاورند.
دو گروه ۱۵ نفره ازاعضای اسیر لیبرتی در چند روز اخیر در تیرماه ۱۳۹۴به کشورآلبانی منتقل شدند که اسامی آنان به شرح زیر است:
فیل هوا کردنهای رجوی داعشی همه کار کرد به غیر از سرنگونی ! بیش از۱۰ سال که رجوی داعشی با به راه انداختن جلسات مختلف اطلاعاتی را که از موساد اسرائیل می گرفت بعنوان اسناد افشا گرانه توسط مهدی ابریشمچی شوهر سابق مریم قجر حلوا ، حلوا می کرد.! مریم قجر داعشی هم در هر نشست […]
حدود سی سال قبل (۳۰ خرداد ۱۳۶۴) که صحنه ایران غرق در خون و آتش ناشی از جنگ خارجی و تروریسم داخلی قرار داشت، در نقطه ای هزاران کیلومتر دور از وطن، قراردادهای دو ازدواج در حال انعقاد بود. ازدواج هایی که در پی یک طلاق نامتعارف (و شاید ناموزون و ناهنجار به لحاظ عرفی) بوجود آمد و مسعود رجوی آنرا “انقلاب ایدئولوژیک” نامید که سرآغازی بر “خلافت مطلقه” اش در سازمان مجاهدین بود. سازمانی که از این پس می باید مسیر ناموزون فرقه شدن را با شتاب بیشتری طی می کرد.
طبق اخبار دریافتی در دوهفته گذشته دو گروه ۱۵ نفره دیگر به کشور آلبانی فرستاده شدند که اسامی آنها متعاقباً منتشر می گردد
لازم به یاد آوری است که بیش از سه سال است که باند مافیایی رجوی از اشرف به کمپ لیبرتی منتقل شدند و طبق توافقات با دولت عراق قرار بود در طی شش ماه از لیبرتی به کشورهای خارجی نقل مکان کنند.
افشاگری آقای علیشاهی سال ۹۰ بصورت صوتی
از بلندگوهای خانواده های متحصن در جلوی کمپ اشرف پخش میشد…
چه حکمتی دریک دیدار چند ساعته با ساکنین لیبرتی توسط خانواده ها وجود دارد که این چنین مسعود رجوی را برآشفته کرده و اسرا وبعضا گماشته های وفادارش را وامیدارد که اینقدر برعلیه آنها فحاشی کرده، آنهارا از روببرند، تا مراجعه ای به کمپ لیبرتی صورت نگیرد؟!
اعضای خانواده های مراجع به لیبرتی، چه قدرت الکتریکی ویا مغناطیسی را ویا هسته ای را ساطع میکنند که رجوی ازآن احساس نابودی میکند؟!
بیش از چهارصد نفر را به زندان کشاندند و تعداد زیادی را شکنجه کردند از جمله دو نفر به نام های پرویز احمدی و قربانعلی ترابی نیز در همین جریان کشته شدند و شاید کسان دیگری نیز در این جریان کشته شدند که کسی هرگز از آنها خبری ندارد و جایی درز نکرده است…
این بار رجوی شمشیر را از رو بسته بود.
قبل از اینکه برای پناهندگی فکر کنم دنبال یک زندگی درهمان شهر خودمان بودم ودرآن شهر برای خود یک شخصیتی بودم وبه خاطر اینکه عضوی ازیک خانواده شهید بودم مورد احترام مردم بودم.
روز دوشنبه گذشته تعدادی از ارذل و اوباش و بی وطن به دستور مافیای وطن فروش اور سوواز یعنی مریم قجر به دو پدر دردمند و معترض حمله کردند. این اراذل بی وطن حتی به دختر اقای مصطفی محمدی هم رحم نکرده و او را به باد کتک گرفتند.
مطلع شدیم آقای مجتبی بیدقی بعد از ۳۱ سال اسارت در فرقۀ مخرب رجوی از لیبرتی جدا و خود را به مقامات سازمان ملل معرفی نموده و گام اول در دنیای آزاد را نهاده.
براستی رجوی چرا از خانواده می هراسد در کدام مرام و مسلک در کل عالم هستی میتوان کسی را یافت که بدینگونه در ضدیت با خانواده باشد بی شک یافت می نشود .اما رجوی خودش از زبان خودش هیچگاه نمی گوید در ضدیت با کانون خانواده و مادر است و برای اینکه پای خودش را از این مسئله بیرون بکشد از عناصر نگونبختی استفاده میکند که کاملا از دنیای بیرون بی خبر هستند نمی دانند همان مادری که او گرگ خطابش میکند شبانه روز با چشمانی گریان در انتظار دیدار فرزندش است مگر این مادر چه میخواهد به این گوهر بی بدلیل بگوید که وحشت به جان رجوی افتاده ولی بی شک و بدون هیچ تردیدی حتی همین شخص یا اشخاصی که اینگونه به مادر خویش اهانت میکنند اگر لحظه ای مادرشان را در اغوش بکشند خواهند فهمید که رجوی سالهاست دارد دروغ میگوید.
داعشی های البغدادی جنایات رجوی داعشی را در عراق تکرار کردند ! دیروز در عراق ۱۲نفر بوسیله رد شدن بلدوزر از روی افراد توسط تروریستهای وحشی داعشی های البغدادی جان باختند . شاید خیلی ها و بطور خاص نسل جوان و مردم عادی با شنیدن این مدل جنایات توسط تروریستهای وحشی داعشی ها در عراق […]
اخیرا مطلع شدیم که فرقه رجوی و فرماندهانش اقدام به راه اندازی خیمه شب بازی جدیدی به نام «پرونده» در تلویزیون خود نموده و در یک اقدام ضد انسانی فرزندان ما را به جلوی دوربین آوردند تا بر علیه ما یعنی اقوام درجه اول خود به فحاشی بپردازند . این روش دنباله همان اقدامات ضد انسانی وادار کردن اعضا به سنگ پرانی علیه خانواده ها در جلوی درب اشرف است که موجب جراحت شدید برخی از خانواده ها و منجمله آقای شعبان شعبان پور یکی از خانواده های استان مازندران گردید که خبر و تصاویر آن در اینترنت وسیعا انعکاس یافت