فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می نماییم / آرزومندیم همگی بتوانیم از چشمه معرفت حسینی جرعهای بنوشیم
فشار سرویسهای اطلاعاتی «فرانسه، آلمان، آمریکا و رژیم غاصب» به رجوی / تلاش برای بحران سازی در حوزه انرژی تا صداگذاری روی راهپیماییهای مردم ایران / ملت هوشیار باشند
شکست نقشه دشمنان؛ از هفتم تیر ۱۳۶۰ تا ۷ تیر ۱۴۰۴
نفوذ موساد در پلتفرمهای سرگرمی و ارتباطاتی غیررسمی
شکست طرح جاسوسی مجاهدین خلق در جنگ ۱۲ روزه و ضرورت هوشیاری خانوادههای عضو انجمن نجات
خطابه پیروزی
حضور مادر «ثریا عبداللهی» در مزار شهید مدافع وطن
افشای رسانههای پوششی مجاهدین خلق در فضای مجازی
حضور میدانی رسانه های ایران در عراق اولین فیلم تهیه شده از درون کمپ آمریکایی منافقین شبکۀ العالم برای نخستین بار، گزارشی را از داخل اردوگاه موسوم به “لیبرتی” که عناصر گروهک تروریستی منافقین در آنجا نگهداری میشدند، پخش کرد. به گزارش دیده بان،خبرنگار شبکه العالم از بغداد گزارش داد، این اردوگاه در غرب پایتخت […]
همه به استراحتگاهمان برگشتیم، صبح متوجه شدیم که عده اى را دم دماى صبح و دور از چشمان ما منتقل کرده اند. سران فرقه مجاهدین خلق از رویارویی ما خانواده ها با اسیران وحشت داشتند!! بنابراین گذاشتند تا ما خسته شده و جاده را ترک کنیم بعد اقدام به انتقال عزیزانمان کنند.
شایسته است مدافعان حقوق بشر و وجدان های بیدار بشری در شرح این عکس کتاب ها بنویسند و رجوی و دار و دسته اش را افشا کنند.
به این امید که سایر فرزندان این مرز و بوم از سر خوش خیالی و نفهمی و به امید دستیابی شغل بهتر، طعمه چنین فرقه های مخربی نشوند و خود و خانواده خویش را نرنجانند.
حاج مرتضی پورحسن که به کرات برای دیدار و ملاقات با برادرش به اتفاق سایراعضای خانواده خصوصا همسرفداکارشان به عراق ناامن سفرکرده بودند ازخاطره تنها دیدارشان با اسماعیل درسال ۱۳۸۲ گفتند ” والله ما شماری ازخانواده ها توانستیم فقط دوساعت با عزیزانمان هرچند با کنترل و مانیتور سران سازمان دیداری داشته باشیم .
اینجانب رقیه گویا خواهر اسیر گروهک منافقین، محمد رضا گویا هستم .
بدینوسیله از حضرتعالی خواهشمندم اقدامات لازم را مبنی بر ارسال نامه زیربه دست برادر عزیزم که سالها منتظر او هستیم ، مبذول فرمایید.
پیشاپیش از توجهی که به این خواسته خواهید نمود نهایت تقدیر و تشکر به عمل می آید.
نمی دانم نامه را از کجا شروع کنم . من احمد هستم . این نامه را در روز عید قربان سال ۱۳۹۵برای شما مینویسم . اگر یادت باشد پدر مهربانمان هر ساله در این روز عزیز با چه عشقی یک قربانی سر می برید ولی الان در جمع ما نیست. چه روزهای خوبی داشتیم . از آن روزی که شما رفتی ما هیچ روز خوشی نداشتیم.
نامه سراسر عشق و دلتنگی
یک خواهر دلشکسته برای برادرش
البته خروج از عراق نه تنها خواسته تمامی جدا شدگان و خانواده های دردمند اعضا اسیر در فرقه می باشد. بلکه دولت ایران نیز پیوسته از بعد سقوط حکومت صدام حسین خواستار خروج مسالمت آمیز فرقه رجوی از عراق بود و این خواسته را به دولت عراق اعلام نموده بود چرا که ماندن سازمان فرقه ای و تروریست در عراق علاوه بر به هم زدن امنیت و آرامش کشور ایران و به اسارت گرفتن تعداد بیشتری …
دایی های عزیزم مجید وجلال سلام
من احسان فرزند سیمین هستم . حدود سی سال است که ازرفتنتان می گذرد. دراین ایام من تحصیلاتم را به پایان رساندم ومشغول به کارهستم .
اینجا همه خانواده درآرامش زندگی میکنند وهرازچندگاهی که دورهم جمع می شویم ازشما نیزیاد میکنیم جایتان درمیان ما خالی است .
چند روز بعد فردی با منزل ما تماس گرفت و گفت: من با احمدرضا کار دارم. بعد از این که پسرم با این فرد تلفنی صحبت کرد، گفتم احمد من از صدای این آقا ترسیدم.
از سال ۹۰ و خروج منافقین از کمپ اشرف همواره تمامی درگیری های ایجاد شده حول منافقین، از سوی این گروهک تروریستی بوده و افرادی که در این بین از دست رفتند و کشته شدند، تنها به پروژه کشته سازی گروهک نفاق اضافه شدند.
جواد عرب درگی روز جمعه ۱۹ شهریور ماه با شجاعت تمام دیوارها و حصارهای فکری فرقه رجوی را در کشور آلبانی درهم شکست و از این گروهک تروریستی جدا شد.
زهرا شراعی خواهر یکی از اسیران فرقه رجوی به نام مالک شراعی می باشد که می گوید برادرعزیز و نور چشم من در سال ۱۳۷۵ از بندرعباس به مقصد خوزستان سفری بدون بازگشت داشت.
وی ادامه می دهد که هر کجا رفتیم و هر چه گشتیم پیدایش نکردیم تا اینکه سال ۱۳۸۲ با ما تماس گرفت و خبر داد در سازمان منافقین و در اشرف است.
لیلا حیدرپور اهل رودسر
مادراسماعیل رضائیان از اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی خیانت و جنایت رجوی درحق ملت ایران واعضای اغفال شده اش گستره و پهنای زیادی دارد که زبان وقلم ازبیان تمام عیارآن قاصر و ناتوان است.
پیمان ۱۷ ساله بود که ساعت ۶ صبح یک روز عید به کوهنوردی رفت و بعد سر از اسارتگاه اشرف در آورد. مادر پیمان گفت: “روزهای آخر سال ۱۳۷۶ بود، در حالی که در تدارک نوروز بودیم، یک روز مانده به سال جدید، پیمان کردامیر و مهدی حمید فر بدون خبر رفتند و بدون این که ما کوچک ترین اطلاعی از رفتن آن ها داشته باشیم … برای یافتن آن ها آواره شهرها شدیم.”
در این میان خانواده های اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی خاصه مادران از قربانیان اصلی خباثت رجوی ها محسوب می شوند که دراین نوشته به شرح زندگانی مادرانی پرداخته می شود که در اثر ناجوانمردی و ظلم و جور رجوی ها بی آنکه عزیزان شان را درآغوش بکشند؛ ناکام وچشم انتظاردارفانی را وداع گفته و به دیار اعلاء شتافتند و به آرامش رسیدند.
داداش جون تو را سلام میدم به اندازه تمام ستاره هاى دنیا که قابل شمارش نیست وبه بلندى دلتنگى من که بیشتر و بزرگتر از این جهان است که ستارگان بیشمار را در خود جاى می دهد داداش جون چه شبها بوده که از فراقت اشک ریختم و نخوابیدم خدا میداند که از غم هجران تو قلبم بیمار شده!