دشمنان ایران در تله خودساخته گرفتار شدند
افشای دروغهای ترامپ و منافقین توسط خبرنگار انبیسی
مات کردن رژیم صهیونیستی توسط ملت ایران / منافقین و سلطنت طلب ها زیر شدیدترین فشارها قرار گرفتند
پیام حضور رهبر انقلاب در مراسم عزاداری محرم در حسینیه امام خمینی (ره) به دشمنان ایران
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می نماییم / آرزومندیم همگی بتوانیم از چشمه معرفت حسینی جرعهای بنوشیم
فشار سرویسهای اطلاعاتی «فرانسه، آلمان، آمریکا و رژیم غاصب» به رجوی / تلاش برای بحران سازی در حوزه انرژی تا صداگذاری روی راهپیماییهای مردم ایران / ملت هوشیار باشند
شکست نقشه دشمنان؛ از هفتم تیر ۱۳۶۰ تا ۷ تیر ۱۴۰۴
نفوذ موساد در پلتفرمهای سرگرمی و ارتباطاتی غیررسمی
نیمه شب همه را از خواب بیدار کردند (البته کسی خوابش نبرده بود وهمه بیدار بودند) گفتند که نیروهای مالکی پشت در ۲۰۰ صف کشیده اند وآماده وارد شدن هستند اما شلیک نمی کنند ومرز سرخ شلیک دارند بنا بر این با آنها از همان ابتدا درگیر می شویم نباید به هیچ وجه وارد اشرف شوند واین هم مرز سرخ ماست.
حرفهای درسینه نگهداشته شده، گوشه ای از درد ها و زخم های من است، واقعیت هایی است که با آنها روبه رو بوده ام و عمرم و تمامی هستی ام را در این راه ازدست داده ام و به اعتماد من خیانت شد ، به عبارتی بایستی بگویم که خیانتی بزرگ به من و امثال من مسعود رجوی کرده است.
سازمان تمامی توجه و معیارهای خود را به مبارز بودن افراد و مبارزه کردن آنان معطوف می داشت و در نتیجه بسیاری از ارزش های اخلاقی و بعد معنوی را به فراموشی می سپرد . به همین دلیل به تدریج فساد و قدرت طلبی در میان افراد و سازمان شکل گرفت و توسعه یافت . به طوری که انجام فرایض و رعایت موازین اخلاقی اهمیت خود را از دست داد .
این دیدگاه رجوی است وبعداز هم دوجلد کتاب علیه خانواده نوشته است که نحوه این برخوردهای زشت با خانواده ها را به پادوهای خود آموزش می دهد.
سوال این است که چرا رجوی از حضور خانواده ها دراشرف واینک لیبرتی می ترسد ؟
جواب صحیح این است که نفرات موجود درکنار این فرقه همیشه زیربمباران حرف های دروغ از جامعه وخانواده قرار دارند ورجوی ترس از این دارد که در این دیدارها مبالغه گویی هایش معلوم شده و دست اش رو شود چنانکه در سال ۸۲ شد.
در آن زمان می گفت درهر خانواده ۲ نفر معتاد وجود دارد ویا رژیم به خانواده ها آنقدر فشار آورده که همگی در زیر فقر هستند ویا رژیم اکثریت خانواده های مجاهدین را زندانی کرده است.
این کلمه همواره مثل چماقی بود، بر سر اعضای فرقه در عراق. کلمه ای که بارها در تشکیلات می شنیدیم. طبق قوانین فرقه یک عضو همیشه اشتباه می کند و سیستم همیشه درست می گوید. حق رهبری را در یک کلام بردن به تهران و نشاندن روی کرسی رهبری ایران می دانستند و می گفتند تا زمانی که این امر محقق نشده، شما حق رهبری را خوردید و نسبت به “رهبری” ظلم کردید و “مفت خور” هستید!
در نشستی بودیم که رجوی از طریق تلویزیون سخنرانی میکرد، حاضرین در نشست چنان محو تماشای سخنرانی و تشویق رجوی بودند که من واقعاً تعجب میکردم ؛ رجوی گفت : من به خاطر رسالتم !!! از ایران بیرون رفتم در ایران مثل امام حسین(ع) !!!که به او نامه دادند؛ از من هم پشتیبانی کردند !!! ولی مانند امام حسین(ع) پشتم رو خالی کردند،!!! مانند امام از شهرم خارج شدم !!!!
رجوی را ببین که درمقابل مطالبات به حق ومشروع خانواده های اعضای گرفتار در قلعه فرقه ای خود چقدرضعیف و زبون شده وبه به استیصال رسیده است که اعضای اغفال شده ودربندش را درصفحه تلویزیون می آورد ویا به اسم آنان درسایتهای جور واجورخود مطلب گذاشته وعلیه خانواده هایشان لاطائلات مشمئزکننده ردیف میکند.
دراین رنج وسناریوی ساختگی ونابخردانه پیشتر به اسم سمیه محمدی دختراسیرمصطفی کتاب زیرچاپ برد و با ذکرخزعبلاتی که صرفا ازکله پوک رجوی تراوش میکند ؛ پدرومادرچشم انتظارو رنجکشیده ای را که سالیان برای رهایی دخترشان ازهمه چیزشان مایه گذاشتند؛ آزرده خاطرمی کند و به زعم وگمان خود با خراب کردن پلهای عاطفی ارتباطی درصدد به اسارت نگهداشتن مضاعف سمیه و سمیه ها است.
سال ۱۳۸۹ چند مدتی بود که آقایان اکبرمحبی وحمید حاجی پورازگیلان با سپری کردن عمرگرانبهایشان با گسستن از فرقه بدنام رجوی به دنیای آزاد وکانون خانواده هایشان وارد شده بودند. درآن مقطع نه تنها خانواده های عزیزگیلگ بل سایرخانواده های چشم انتظار از اقصی نقاط ایران هم ضمن تماس تلفنی با دفترانجمن نجات گیلان طالب دیداروملاقات با این دوعزیزبودند شاید که خبری ازجگرگوشه هایشان دریافت بنمایند.
متعاقبا با رضایت عزیزان جداشده وبازگشتی با وجود مشغله هایی که شخص خودم نیزدردفترانجمن داشتم به درخواست شماری ازخانواده های تهرانی اعضای گرفتاردرقلعه الموت رجوی به دفترمرکزی انجمن نجات تهران درسوزوسرما وبرف شدید کوئین به جانب تهران عزیمت کردیم .
مادر فریدون ندایی که ۳۵ سال است به دنبال دیدار فرزندش است. فریدون ندایی احتمالا از سال ۱۳۶۰ اسیر شده و از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد از سال ۱۳۶۷ گرفتار فرقه مخوف رجوی شده است. ایشان حدود ۳۵ سال در اسارت نیروهای صدام و پس از آن کمپ مخوف رجوی است. و مادرش در این سال ها از دیدار او محروم بوده است.
سوالی که از سازمان مجاهدین و شخص مسعود رجوی و مریم رجوی دارم این است : به راستی وقتی تاب و تحمل یک جدا شده را در کشور البانی ندارند !چطور دم از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر می زنند؟ از چه چیزی اینقدر ترس و وحشت دارند ؟ دقیقا خوب می دانند وقتی که یک نفر عضو جدا شده و مستقل در کنار گوش تشکیلات سازمان مجاهدین در البانی ،که خیلی ها مسله دار هستند . بتواند تمام مشکلات و شرایط سخت را خودش در کشور البانی به تنهائی حل کند پس دیگران هم می توانند
گزارشها دریافت شده توسط سایت نجات یافتگان در لیبرتی حاکیست که فرستادگان مریم رجوی از فرانسه به آلبانی خط موازی تهدید و تطمیع را برای به سکوت واداشتن اعضای جداشده و همچنین سایر ناراضیان دنبال میکند . در همین ارتباط افشین ابراهیمی چند روز قبل به جمعی از اعضای جداشده پیغام میدهد که کار مهمی دارد و آنها را به محل کارش فرا میخواند . لازم به یاداوری است که افشین ابراهیمی که یکی از سرچماقداران میدانی مجاهدین در آلبانی هست. او به اعضای جداشده میگوید:
اعلام وحشت مکرر فرقه رجوی ازاحتمال مراجعه خانواده ها به لیبرتی عراق براستی بسیج اینهمه نیروی تبلیغاتی برعلیه خانواده هایی درایران که عزیز وعزیزانی را درفرقه ی رجوی ازدست داده ویا درچنگال های خونین این باند مخرب گرفتارند ، برای چیست؟ چرا باید اینهمه ترس ولرز ازخانواده های مراجعه کننده به کمپ بنمایش گذاشته شده […]
فرقه رجوی با هوچی گری این اقدام بی نهایت انسانی را شکنجه روانی اعضای به گروگان گرفته و ممنوع ملاقاتی معرفی کرده است متاسفانه هوچی گری و کلاشی این فرقه در مقابل یونامی و کمیساریای پناهنده گی و صلیب سرخ بقدری شدید بوده که این ارگانهای بین المللی نیز بخاطر فرار از تهمت و افترا مزدوری وزارت اطلاعات سکوت کرده و از اجرای مسئولیت خود سر باز زده اند .
بالاخره بعد از چندین دور مذاکرات فشرده و زمانبر ، در هفته گذشته شاهد توافق کشورمان با شش کشور جهانی بودیم که البته همانطور که وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز اقرار نمود تحریمها نتوانست مسئولین و مردم کشورمان را بپای میز مذاکره بکشاند بلکه عزت و اقتدار بود که سرانجام نیز به نتیجه خوب رسید و تمامی دنیا بر ایرانی با عظمت اعتراف نموده و آن را بعنوان یکی از کشورهای بزرگ منطقه قبول کردند .
اصولا از آنجا که پایه و اساس سازمان مجاهدین بر اساس فریب و نیرنگ پایه ریزی شده و حامیان آن نیز از گروههای جنگ طلب و یا تروریست و جنایتکار می باشد ، لذا خیلی ساده است که نتوانیم حمایت و استقبال سران فرقه رجوی از این گروهها را قبول کنیم و هنگامیکه می شنویم رژیم صهیونیستی غزه را با خاک یکسان کرده و به بچه های کوچک و یا پیرمردها و پیرزنها و بسیاری از مردم بیگناه رحم نکرده اند و یا همین الان که عربستان سعودی با چه حملات وحشیانه ضدبشری به خاک کشور همسایه که گناه آنها تنها استقلال طلبی بوده و مردم آنجا را قتل عام می کند و سران سراسر خائن سازمان مجاهدین در برابر آنها سکوت اختیار نموده و از حملات این گروههای متخاصم حمایت می کند ، نباید تعجب کرد وقتی می شنوی این جانیان از عده ای اراذل و اوباش که توسط نیروی انتظامی برای امنیت جامعه دستگیر شده اند حمایت می کنند و به آنها بعنوان جوانان پرشور و زحمتکش لقب می دهند .
خانم مهین توکلی ، مادر فداکارو بزرگواراز خانواده های متحصن چهارساله در جلوی زندان اشرف هستند ، ایشان با همسر فدارکارشان حاج آقای حبیب الله عبدی در کنار خانواده ها ،همراه و راهبر بودند ،باتوجه به ناراحتی قلبی شدید همسرشان وهمچنین عمل جراحی های پی درپی این مادر بزرگوار ،بازهم درتمام امورات شبانه روز در تحصن چهارساله فعالیت می کردند .
زمستان سال ۱۳۶۹ مصادف با جنگ پر سرو صدای خلیج فارس بود. جنگ نیروهای ناتو علیه عراق. رهبری مجاهد اگر چه در این جنگ متضرر فراوان شد و النهایه بازنده اصلی دعوا بود چون که ارباب اصلی اش به غایت تضعیف گشته بود، ولی او با مهارت سعی کرد طوری ورق را برگردانده و از آن آب گل آلود صیدی کرده باشد و آن، حذف کودکان، همان دشمنان انقلاب ایدئـولوژیک از خاک عراق و بالا بردن تضمین انقلاب بود.
البته این نسخه برای افراد اسیر فلک زده است خودش که همواره در ناز و نعمت و شاهانه خورده و خوابیده وزندگی کرده است و خودش را هم مالک مطلق همه چیز مجاهدین بیچاره و اسیران فلک زده می داند.