روایتی دردناک از تیرخلاص زدن منافقین به افرادعادی در مهران
دوگانگی فرانسه در مواجهه با حقوق بشر؛ از بازیگری در تقویت توان اتمی صهیونیستها تا تقابل با منافع ملت ایران / آغوش باز مهد آزادی برای تروریستها!
عالمی که فرشته نجات بود
شکایت خواهر شهید از منافقین تقدیم دادگاه شد: پدر و مادرم هزار آرزو برای برادرم داشتند
قتل به شیوه گروهک منافقین
«جان» مریم قجر تا آخر عمرش در زندان جشن میگیرد!
دیدم که منافقین مسئول کمیته امداد مهران را اعدام کردند
تاکتیک «خلق خبر» و «مغالطه» از مهمترین تاکتیکهای رسانهای منافقین / ۱
بنیاد گرائی و فرقه گرایی از نوع داعش رجوی در روزهای گذشته بعد از خیمه شب بازیهای ویلپنت، مریم قجر به فکرافتاده که چطوری خودش را مطرح کند با راه انداختن یک شو مشمئزکننده تعدادی از داعشی های کشور های عربی را جمع کرده و سفره های ضیافت به اصطلاح افطار ماه رمضان به راه […]
آقای آق تابای! برسرخاک پدر بنشین ازدرد جدائی ها بگو! از درد پدران و مادران پیر شده ی چشم انتظار بگو! از نفرین فرزندان بگو! و قسم یاد کن که تا آزادی حمید و حمیدها و انتقام پدرو مادران چشم انتظار، لحظه ای آرام نخواهی گرفت .
لعن و نفرین بر بنیاد رجوی و رجوی نماها که اینگونه بیناد خانواده هارا ویران کردند .
فرشته یگانه برخلاف قبل که خیلی مهاجم و وحشی تشریف داشتند اینباربسیارمهربان وخاضع وبا روسری افتاده وخیلی خودمانی درمقابلم حاضرشد وانگارنه انگارکه بنده بقول خودشان عنصر” بریده ” ام وقصد خروج دارم !
در این مقاله رجوی به صراحت اعتراف می کند که مراجعه کنندگان مادر و پدر پیری هستند که به دیدار فرزند خود آمدند یا دختر و پسری هستند که پدر یا مادر خود را از خردسالی ندیده اند و خواهر یا برادر و در یک کلام اقوام درجه یک اعضای فرقه هستند . اما رجوی که نمی تواند از خوی پلید خویش دست بردارد
سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق علی رغم اینکه رهبر عقیدتی اش که اکنون بیش از یک دهه است که فراری شده و در مخفیگاه بسر میبرد ؛ همواره به دروغ مدعی می باشد که در سر در سازمان مجاهدین نوشته شده است ” فدا و صداقت ” ولی نه تنها ذره ای بویی از فدا و صداقت نبرده است؛ بلکه هر چه هست دروغ و نیرنگ و خیانت و جنایت و خشونت هست و بس. در اینجا لازم می بینم که از خانم رجوی که این روزها همه اش ژست دموکراسی خواهی و مدافع سرسخت حقوق بشری می گیرد
ازنظر عبدی، خباثت ومزدوری این مادر وقتی معلوم شده که درسال ۸۲ وبابازشدن راه عراق، به کمپ اشرف مراجعه نموده وکار بدترش این بوده که تنهایی نرفته وهمراه کاروانیانی که مجوز رسمی از دولت عراق داشتند، به دیدن او آمده است!
زمانیکه سران سازمان مجاهدین اسرای جنگی و یا عناصری را که با نیرنگ جذب خود می کردند، بعد از گذشت مدتی خبر فوت پدران و مادران آنها را به دروغ و نیرنگ می گفتند تا بتوانند ذهن آنها را نسبت به خانواده پوچ نمایند
افرادی که مثل من زندان رجوی را دیده بودن و شاهد جنایات رجوی بودیم رجوی قبل از این نشست ها ما را صدا زد و یک نشست خصوصی گذاشت و بعد هم به همه یک رده تشکیلاتی داد یعنی درجه داد رده های تشکیلاتی که براساس سنوات مبارزه حرفه ای بود و رده های که داده شده بود واقعی نبود فقط به نوعی حق سکوت و…… و البته همراه با تهدیدات که اگر چیزی شنیده شود از کسی درز پیدا کند سر کارتان با همانجاست بگذریم .
فرقه رجوی٬به تنها چیزی که توجه ندارد٬جان انسانهاست! خواه جان نیروهای خود باشد یا جان مردم کوچه و خیابان. آنها فقط و فقط به خودشان و منافع خودشان و رسیدن به هدفشان فکر میکنند! بعد از آزادی هم او٬ آنچنان از خاطرات زندان٬تعریف میکرد
این دوربین های لعنتی چقدر تمرین کردند تا پیام چشم هایت را مردم دنیا نخوانند و ندانند و نفهمند اما من مادرم و دروغ های اجباریت را میخوانم چشم های تو به مامان محبوبه که دروغ نمی گوید یک روز تمام دوربین های دنیا را خاموش میکنیم تو را تنگ در آغوش میگیرم حرف های دلت را دور از چشم این دوربین های لعنتی و چشمان دریده و بی شرم این از خدا بی خبران گوش میکنم میدانم حرف های زیادی داری مصطفی و حوریه را به خدا سپردمشان و تو را که در آغوش مهربان خدایی میبوسم
همانطور که احتمالا از طرق مختلف در جریان هستید، تعدادی از خانواده های اعضای گرفتار در اردوگاه لیبرتی، مقر سازمان مجاهدین خلق در عراق، به ابتکار خود از استان مازندران به عراق سفر کرده و به اردوگاه لیبرتی برای دیدار با عزیزانشان مراجعه نمودند