وقتی عرش خداوند لرزید
چرا مریم رجوی از خبر اخراج تروریستها از کردستان عراق به خود میپیچد؟
بازرس پیشین تسلیحاتی سازمان ملل، جعلی بودن گزارش مجاهدین را اثبات کرد
موج سواری آلبانینشینها روی جریان قطعی برق
تلاش تشکیلات تروریستی رجوی برای جلب اعتماد غربیها از طریق اخبار ساختگی
بازداشت عامل مجاهدین خلق در رابطه با حمله به سفارت ایران در استکهلم
خودداری صلیب سرخ در آلبانی از دریافت نامه خانوادههای اسیران فرقه رجوی / نه خسته میشویم، نه کوتاه میآییم
پیام تبریک «فراق» به مناسبت ولادت با سعادت امام رضا (ع)
یک مقام آگاه در سفارت ایران
در فرانسه ادعای رویترز را تکذیب کرد
اینجانب علی حسین نژاد یکی از ساکنان سابق کمپ لیبرتی در بغداد و قبل از آن در قرارگاه اشرف در عراق متعلق به سازمان مجاهدین خلق و از جدا شدگان از این سازمان می باشم که در ماه آوریل سال ۲۰۱۲ به کمک یک هیأت از نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق (یونامی) که ازکمپ لیبتی دیدار می کرد از این کمپ بیرون آمدم و اکنون ساکن فرانسه هستم.
شمارش معکوس بنا برنامش ونیز کاربردی که این واژه دارد شامل ثانیه ها ودقایق است. اما کار برد این واژه ازطرف فرقه ی رجوی ، مانند اغلب کارهای این باند که لزوما وهمواره باید غیر عادی باشد ، اینجا هم چیز دیگری است وتو گویی که این شمارش تا بی نهایت وتا ابد ادامه خواهد داشت ومن وشما عمر نوح هم داشته باشیم، نتیجه ای ازاین شمارش نخواهیم گرفت !! این شمارش معکوس ادعایی فرقه ی مخرب رجوی از۳۲ سال شروع شده وکار هنوز درجایی بند نیست ونسل ها باید بوجود آید و بازهم تداوم این شمارش معکوس را شاهد باشند!
رجوی همیشه خانواده را لانه فساد تعریف میکرد و از دیدگاه شخص رجوی این تنها پاشنه اشیلی بود که می توانست فرد را از مسیر مبارزه دور کند. و به اصطلاح از مبارزه ببراند. رجوی با تمامی خصومتی که نسبت به مردم ایران داشته و دارد این را به درستی متوجه شده و به همین دلیل جلوی ملاقات خانواده ها با فرزندان و عزیزانشان را میگیرد.
مجاهدین خلق نه تنها در چهل سال گذشته در زمینه اهدافی که برای خود قائل شده اند هیچ پیشرفتی نداشته اند که همانطور که الدار ممدف محقق و مشاور پارلمان اروپا در مقاله جدیدش در لوبلاگ عنوان می کند “لابی گری مجاهدین خلق در سالهای اخیر برای تغییر رژیم در ایران حتی هیچ تاثیری بر پارلمانترهای پارلمان اروپا هم نداشته و آنها بوضوح پشت پرده دروغهای و دسیسه چینی های رجوی را می بینند”. بطور خلاصه باید گفت این روزها شاهد سقوط نهایی ستاره بخت سازمان مجاهدین خلق هستیم.
در این دوسال آنقدر شرایط سخت و وحشناک بود که بارها نفرات درخواست نوشتند که ما ها را به گوانتاناما بفرستید. در چند پروسه افرادی که از شدت فشار و ضرب شتم آمریکائی ها به ستوه آمده بودند درخواست کردند که به ایران برگردند که نزدیک ۷۰۰ نفر به ایران برگشتند و درتیف ۲۰۰ نفر باقی ماند. بعد با یک سال تلاش بعضی از فرماندهان ارتش امریکا کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد موافقت کرد که با ما ها مصاحبه انجام بدهد که بعد در سال ۲۰۰۶ به عنوان پناهنده شناخته شدیم و کمپ تیف تبدیل به کمپ پناهندگی سازمان ملل شد و تحت پوش سازمان ملل در آمد. اما سازمان مجاهدین از توطئه کردن برعلیه نفرات تیف باز نماند و هرچه در توان داشت برعلیه این نفرات انجام داد. رهبران سازمان مجاهدین آنقدر به فرماندهان ارتش امریکا باج دادند تا اینکه ارتش امریکا کمپ سازمان ملل را بست و نفرات را آواره شهرهای کردستان کرد.
وقتی سخنان مریم رجوی در مقابل جلسه استماع کمیته کنگره آمریکا در ارتباط با داعش را خواندم، یاد احمد چلبی افتادم که با دادن اطلاعات دروغ به سیا دست آمریکا را برای حمله به عراق مسلح کرد. خیانتی که بهای آن را مردم عراق با چند میلیون کشته و ویرانی کشورشان و از بین رفتن تمامی زیر ساخت های اقتصادی کشور به شکلی که هنوز بعد از گذشت ۱۲ سال از جنگ عراق نتوانسته است از زیر بار آن قد راست بکند.
با عرض سلام من دختر آقای جعفر شهریاری؛ ندا هستم. پدرم در زمان جنگ تحمیلی ایران وعراق به خدمت سربازی رفت . ولی متاسفانه در تاریخ ۸/۷/۶۶ روز چهارشنبه در منطقه عملیاتی قصرشیرین سر پل ذهاب در درگیری با دشمن بعثی به اسارت در آمد . این مطالب بنا به اظهارات یکی از هم رزمانش می باشد .
بعد از آغاز بکار سایت نجات یافتگان در آلبانی و شکسته شدن رعب و وحشت ایجاد شده توسط سازمان مجاهدین برای اعضای جداشده از این سازمان در آلبانی، کم کم افراد منتقد فعال شده و با همه ترفندهایی که رجوی برای سکوت آنهابرنامه ریزی کرده بود، زانو نزده و یکی یکی در حال ایستادن هستند. در این شرایط فرقه رجوی داد و فعان سر داده است که چرا اسامی این جداشده ها در آلبانی را نمی گویید تا ما حسابشان را برسیم ؟ تا تعدادی چماقدار تروریست بر سر فردی که هنوز ثبات حقوقی و قانونی پیدا نکرده است، بفرستیم؟
ترس سرکرده فرقه از دسترسی افراد به اینترنت بخاطر آگاه شدن نفرات از اخبار و بطور خاص سایت های افراد جدا شده و منتقدین سازمان و برقراری ارتباط با خانواده و خویشان و بستگان می باشد که به قول سرکرده فرقه موجب ضربه خوردن یا به اصطلاح رایج در فرقه موجب سوراخ شدن «انقلاب مریم»! (یعنی همان خیمه شب بازی ازدواج مریم قجر با رجوی) خواهد بود.
سازمان در یک برهه ی زمانی (دهه ۶۰ شمسی) با توجه به اینکه تعداد مردان بیشتر از زنان بود و اکثریت مردان مشکل جنسی و عاطفی داشتند… و درخواستهای مکرر برای ازدواج با خواهران را به سازمان اعلام میکردند…. سعی بر این داشت که زنان را به عقد مسئولان سازمان در بیاورد …. سازمان با این کار ابلهانه فکر میکرد اگر زن مجردی نباشد… مردان رده پایین ناامید میشوند و دیگر دست از پافشاریشان مثلا ازدواج با فلان خواهر، می کشند!!
چند روز پیش مطلع شدیم که دو تن از اعضای ناراضی و به ستوه آمده سازمان در اقدامی شجاعانه موفق به فرار از کمپ ترانزیت شده اند ضمن تبریک صمیمانه به این دوستان آرزومندیم تحولات و اتفاقات مبارک و چشمگیر تری را در این خصوص بیش از پیش , شاهد باشیم . ولی آنچه مهم است و بایستی بیشتر مورد توجه قرارگیرد, فرو رفتن اعضای حاضر در تشکیلات و کمپ ترانزیت در یک خودسانسوری غیرقابل حل است که هر روز بیش از پیش در منجلاب دغلکاری ها و تبعات خیانت های سازمان غرق می شوند .
آینده فرقه رجوی آقای خدابنده حدود ۱۲سال است از سازمان مجاهدین جدا شده است و در این سالیان تلاش های بسیار ارزشمندی برای کاوش علمی روابط و ساختار فرقه ای سازمان مجاهدین و افشای ماهیت اصلی تشکیلات آن انجام دادند، که خود وبسیاری از جوانان اسیرش بودند. ضمن تشکر از آقای ابراهیم خدابنده و برادر […]
محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پانزدهم می ۲۰۱۵:… دکتر های عراقی آمده بودند بیمارستان مشخص می کردند که چه کسانی باید اعزام بشوند به بیمارستان های بعقوبه اما سازمان مانع می شد. تشکیلات بهانه تراشی می کرد که مجروحین را بیمارستان نفرستد .بعد از ۳ روز هم به عمد سنگ اندازی می کرد مثلا می گفت هر مجروح باید ۳ نفر نفر همراه داشته باشد . باید مترجم باشد . به دلیل سنگ اندازی ها خیلی ها بیهوده …
من یک آرزو بیشتر ندارم آرزویم اینست که تمام آن افرادی که الان در لیبرتی اسیر فرقه رجوی هستند اینها بیایند به دنیای آزاد و خودشان انتخاب کنند و بیایند به دنیای آزاد وصل شده و خودشان هر که خود می خواهند انتخاب کنند و خودشان آزادانه؛ ولی واقعیت اینست که ما که بیش سه دهه در سازمان بودیم تا کنون چه منفعتی داشتیم؟ آیا در عراق غیر از مزدوری و پادویی برای عناصر دون پایه در عراق کاری دیگر کردیم؟ آیا در عراق غیر از خدمات بی حساب و کتاب و بیخودی برای عشایری که به اصطلاح می خواستیم بگوییم که اینها پایگاه مردمی ما هستند در عراق کاری دیگر کردیم و منفعتی برای ما داشت؟ آیا رجوی بخاطر خیره سری پنجاه و دو تن را در اشرف به کشتن نداد؟ آیا همین الان نفرات بخاطر حداقل های پزشکی یکی و یکی در لیبرتی نمی میرند؟ چرا ما به آگاهی و اختیار خود مان خیانت کنیم و به چه دلیل؟
من محمود هاجری برادر علی هاجری هستم ، مدت ۲۸سال است که برادرم در چنگال سازمان اسیر میباشد. در رابطه با نامه ای که سازمان برعلیه من و برادرم احمد ، از طرف علی نوشته و منتشر کرده، میخواهم اعلام کنم این شکایت هیچ ارزش قانونی ندارد چون همه دنیا میدانند این اطلاعیه از طرف سازمان نوشته شده و برادر من هیچ نقشی در نوشتن این نامه و شکایت ندارد!تمام زندانیها این اجازه را دارند که با خانواده خود تماس داشته و امکان ملاقات هفتگی داشته باشند. اما سالهاست برادرم از این امکان محروم بوده است!! شما سران مجاهدین چرا چنین اجازه ای نمیدهید؟!
برای دیداری تازه و گزارش آخرین وضعیت فرقه و افراد اسیر به ملاقات مادر پیر؛ خانم توکلی که فرزندش علیرضا سالیان اسیر فرقه می باشد رفتیم او با دیدن ما بسیار خوشحال شد .
وی که یکی از خانواده های فعال استان می باشد با دیدن ما مطرح نمود که آیا شرایط برای ملاقات فراهم شده است . در رابطه با کارشکنی رجوی ها در مورد ملاقات به او توضیح داده شد .
منصور شعبانی پس از تحمل ۲۷ سال اسارت درفرقه بدنام رجوی و گذراندن ۲ سال سرگردانی و بلاتکلیفی درکشور آلبانی بالاخره عصر روز یکشنبه مورخه ۲۰ / اردیبهشت / ۱۳۹۴ به لطف خدا و مساعدت خیرخواهانه مسئولین امنیتی کشور به خاک زیبای وطن و کانون گرم و پرمهرخانواده بازگشت .