مجاهدین خلق، قیام امام حسین(ع) را به خود وصل میکردند
صلابت ایمانی ایرانیان؛ سدی نفوذناپذیر در برابر مکر دشمنان و منافقین
امام حسین(ع) به فتنههایتان و اشکهایی که از پدر و مادرتان درآوردید چه خواهد گفت!
مریم قجر از ربع پهلوی چه درسی گرفت؟
فرماندهِ ایران خدایی دشمنان را به خاک نشاند
سیانور «پامفلتی» / وبگاهی در خدمت مردم آلبانی یا نوکر ارتش اسرائیل؟
واکنش تحسین برانگیز امام جمعه زاهدان در مقابل دشمنان ایران
دشمنان ایران در تله خودساخته گرفتار شدند
این بار نوبت تخریبات بر علیه وزارت حقوق بشر عراق است وچرا؟ هنوز حملات به لشکر کوچک وبی پناه خانواده هایی که بقصد انجام ملاقات با فرزندان وفامیلان خود که بدست مسعود رجوی درکمپ لیبرتی عراق گرفتارند، ازشدت وحدت نیافتاده که نوبت حملات به وزارت حقوق بشر عرق رسیده است! رسانه های رجوی طی ماه […]
چرا خانواده ها خاری در چشم فرقه رجوی هستند؟ مقدمتا قبل از اینکه وارد پرداختن به این سوال و جواب آن بشوم لازم دیدم به خبر خوشحال کننده ای که چندی پیش شنیدم اشاره کنم. چندی پیش شنیدم که دوست عزیزم جناب آقای کریم غلامی بعد از بیست و پنج سال موفق شدند که با […]
ما پیش خودمان گفتیم که حالا که اینجا گیر کرده ایم و دورتادور ما نگهبان است و نزدیک بغداد هستیم و لب مرز نیستیم و اینها دارند دروغ میگویند و فردا شاید مارا کشتند، میبایستی به انها گزک ندهیم و با انها کنار بیاییم. چون دوستانم شنیده بودند که بعد از مدتی اگر شانس بیاوریم شاید نزدیک مرز بیافتیم واین یک امیدواری بود و تصمیم بر این شد که با انها راه بیاییم..تا اینکه بتوانیم به مروزمان با نفراتی درارتباط شویم تا نقشه ویا قطب نما و چیزی پیدا کنیم که بتوانیم از این جهنم خراب شده فرارکنیم..
بنابراین، رفت و آمدهاى مسئولین و سرکردگان مجاهدین از فرانسه به آلبانى که با بعضى از مقامات رسمى دولت شما دیدار داشته اند، براى هر چه بیشتر در بند کشیدن افراد صورت گرفته است لذا براى فریب افکار دولت مردان شما، مریم رجوى به مسئولین انتقال یافتگان به آلبانى دستور داده است که بطور موقت خط قرمزهایى که در درون تشکیلات وجود داشته است و نفرات را با آنها اسیر و در بند کشیده و آزادى را از آنها سلب نموده اند، بطور موقت کم رنگ شود تا راه فریب و زمینه بعدى فریبکارى و حمایت دولتمردان شما را هموار کنند.
بر خلاف ادعای رهبری مجاهدین که امکان تماس و ارتباط با خانواده ها را برای نیروهایش برقرار میکرده، نه تنها اینها شعارهای بی معنی و پوچ بوده است بلکه حتی برای کسانی که واقعا در یک شرایط خاص به سر می بردند کمترین حرکت انسانی نمی کردند، منجمله برادر و هموند عزیزم، آقای کریم غلامی که از بیست سال پیش تا به امروز شاهد سختی ها و زجرهای فراوان جسمی و روحی ایشان توسط سازمان مجاهدین و تشکیلات مافیایی آن بودم.
حقیقتاً هرکدام از این حامیان ذکر شده را بنگرید که از یک طرف با بهترین امکانات زندگی، و با همسر و فرزند و خانواده خود و از طرف دیگر با عقاید لیبرالی (ضد جنگ و ضد مبارزه مسلحانه و یا ضد اقدامات بنیادگرانه نظیر عملیاتهای انتحاری و خودسوزی)، چگونه می توانند چشم خود را بر این همه اقدامات ظالمانه و بنیادگرانه و متحجر سازمان ببندند و همچنان به دفاع از آن مشغول باشند؟ آیا جز این است که منافع مادی قابل توجهی باید در میان باشد؟
بحث آخر من خطاب به سران شیاد فرقه تروریستی رجوی است که شما که خانواده ها را منشا فساد می دانستید، پس چگونه در ویلپنت فرانسه عده ایی وطن فروش را بعنوان خانواده عناصرخود به تجمعات هیچ و پوچ خودراه دادیدوآنها را بعنوان خانواده عناصرخود به سناتورهای جنگ طلب آمریکایی و اروپایی معرفی می نمودید؟
این ۱۵ نفر بعد از رسیدن به آلبانی یکسره از فرودگاه تیرانا به محلی جداگانه برده شده و در قرنطینه کامل قرار گرفته اند
در دور دوم که خانواده های اعضای گرفتاردر فرقه تبهکار رجوی که با یک دنیا عشق وآرزودرپی تحقق ملاقات ودرآغوش کشیدن عزیزان خود با تقبل درد ورنج فراوان به حواشی لیبرتی رفتند ومتاسفانه تاکنون دراثرکارشکنیهای رجوی موفق به مطالبه به حق خود نشدند ؛ دلهای ما شکسته شد ودرغم واندوه آن عزیزان شریک شدیم .
نام اشرف را زمانی که در فرقه بودم به عنوان شهر شرف و افتخار و شهر صداقت و فدا می شناختم، اما اکنون آنجا را جایی که نهایتا بهترین سالهای عمرم را فقط برای قدرت و منافع مسعود رجوی تلف کردم می دانم ، بهترین سالهای عمرم را آنجا از دست دادم که برگشت ناپذیر است اکنون که جدا شدم شاید دیگر هیچ وقت نتوانم توانایی ها و استعدادهای قبلی ام را بکار بگیرم چرا که در بسیاری از زمینه ها از هم ردیف هایم عقب افتادم شاید دیگر در زندگی ام به کسی مجددا اعتماد نکنم و به نظرم این تنها آسیبی است که از فرقه برداشتم و نمی توانم تغییرش دهم، اما خوشحالم جزو رهروان راهی باشم که اعتقاد دارم همه ما نیازمند ادامه دادن به تلاش برای ممانعت از بروز چنین حوادث تلخی در تمامی جهان هستیم .
هم چنین بنا به خبرهای رسیده از آلبانی و اروپا نفرات انتقالی به خارج کشور منجمله آلبانی و آلمان از حدود ۴۷۰ نفری که در سه چهار سال اخیر به خارج از لیبرتی منتقل شدند حدود ۱۲۰نفر از تشکیلات جدا شده و به دنبال زندگی خود رفتند. این آمار نشان دهنده این است که بیش از یک چهارم اعضا پس از رسیدن به خارج کشور و پیدا کردن امکانی برای جدایی بلافاصله از این تشکیلات مافیایی خارج شده و حاضر به ادامه همکاری با گروهک تروریستی رجوی نیستند.
تعداد ۱۵ نفر از اسیران لیبرتی به آلبانی انتقال داده شدند. خروج این عزیزان که از جهنم عراق و لیبرتی نجات پیدا کرده اند را به آنها و خانواده هایشان تبریک می گوییم به امید اینکه تمامی دوستان عزیزمان که در جهنم لیبرتی اسیر هستند به آلبانی راه یابند چرا که این اولین قدم در راستای رهایی کامل آنها همانند دیگر دوستان عزیزمان از قید وبند فرقه رجوی می باشد تا بتوانند در دنیای آزاد با آرامش و آزادی به زندگی و کار و فعالیت مورد علاقۀ خود بپردازند.
تا کی می بایست خانواده هایی که قربانی جنگ افروزی این فرقه بوده اند، بی خبر و محروم از دیدار فرزندانشان باشند؟! بعضی خانوده ها کماکان در انتظار و چه بسیار پدران مادران که چشم انتظار رفتند. با توجه به تکرار اتصالات و تهدید خانواده ها از سوی عوامل فرقه، ما خانواده ها اعلام میکنیم هیچ توافقی با این سران نداشته نخواهیم داشت
آنجا در تشکیلات رجوی در عراق، با احساس زندگی نمیکردی، ناچار میشدی همه احساساتت را از بین ببری. فقط و باید به بت ها فکر میکردی ، بت اعظم مسعود و مریم رجوی !! ملک و ملکه خونخوار.
دفتر سازمان ملل در بغداد مدتی است که برنامه انتقال سری جدیدی از پذیرفته شدگان توسط آلبانی را به جریان انداخته است. اولی سری از این پذیرفته شدگان فردا با پرواز مستقیم فرودگاه بغداد را برای همیشه ترک خواهند کرد. تعداد گروه اول پانزده نفر است و رجوی در دنیای مالیخولیایی خودش “سرگروه” هم برای آنها تعیین کرده است. “حبیبه طاولی” مامور رجوی و “سرگروه” و “بپا”ی این گروه پانزده نفره می باشد.
اینجانب سیاوش رستار با اسم تشکیلاتی نادر افشار که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۴ به مدت ۱۴ سال در مناسبات سازمان مجاهدین خلق در عراق ، قرارگاه اشرف ، کمپ لیبرتی و همچنین کشور آلبانی در حال فعالیت بوده ام به علت اعتراض به رفتار این سازمان با خانواده های قهرمان مجاهدین که مسعود رجوی آنها را ” الدنگ ” نام گذاری کرده ، جدایی خود را از مجاهدین خلق اعلام می دارم و تاکید می کنم که هر گونه تهدید، ناامنی و صدمه ای در خاک البانی و شهر تیرانا برای من اتفاق بیفتد، مسئول اول و آخر آن مسعود رجوی و پادوهای این فرقه در آلبانی، مرتضی اسماعیلیان و افشین ابراهیمی می باشند.
اخیراً در سایت های خبری مطلع شدیم که جنابعالی به همراه تعدادی از صاحب منصبان کشورخود قصد دارید در شوی تبلیغاتی سیزده ژوئن مریم رجوی که هرساله در کشور فرانسه با شرکت مزدوران و اجیر بگیران سایر کشورها به نام کشور ایران بر گزار می گردد؛ شرکت نمایید، به اذعان جدا شده هایی که سالهای سال عضو این گروهک تروریستی بوده اند؛ بیشتر افرادی که دراین نمایش از پیش طراحی شده ، جمع می شوند از کشورهای دیگر در قالب تور فرانسه فریب و یا خرید و اعزام می شوند تا مریم و مسعود رجوی برای خود نمایی و استفاده تبلیغاتی از این نمایش و انعکاس تصاویر به اسیران خود در لیبرتی و آلبانی آنها را برای بهره برداری منافع خود سالیانی دیگر در این زندانکده ها نگه دارد و حضور شما در این سیرک یعنی مهر تأیید و حمایت ازجنایات این فرقه تروریستی و دراسارت نگاه داشتن فرزندان ما در زندان ها می باشد .
در سایت های فرقه نگاه کنید یک سری مطالب برای جدا شده ها است با نام مزدوران را بشناسید که ادعا میشود اگر این ها زمانی درکنار شما بودند وبا شما کار کردند واز آنها درآن زمان راضی بودید وآنها درسرفصلهایی بودند تعین کننده بودند الان چه شده اند؟