• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

خیانت همیشه در اوج اعتماد اتفاق می افتد؛ رهبری مجاهدین و اعضا- دشمنانش

  • کد خبر : 4309
  • 14 نوامبر 2015 - 12:53

خیانت همیشه در اوج اعتماد اتفاق می افتد؛

رهبری مجاهدین و اعضا- دشمنانش

رحوی اعضای مجاهدین خلقچند ادعای قابل تأمل و مهم هست که رهبری مجاهدین در مقام مروج، تلاش کرده آنها را به باور اعتقادی اعضا تبدیل کرده تا بر پایه آن، وسیله ای برای توجیه رفتارش و در حقیقت ابزاری برای تحمیق نیروها بسازد.

این که تاریخ و آینده همه چیز را روشن خواهد ساخت و حقانیت فلان موضع گیری ما معلوم می شود، یکی ازاین ادعاهاست که با گرفتن ژستی حق به جانب و مظلوم نمایانه نیز همراه است. بر کسی پوشیده نیست که چنین ادعایی صرفاً برای فرار از پاسخگویی است و با وجود این که «آینده» بارها و بارها هم غلط بودن و هم باطل بودن مواضع و عملکرد مجاهدین را نشان داده است، هیچگاه رهبری این گروه حاضر نشده است به نقد رفتارش تن بدهد و اعلام کند که اشتباه کرده است.

ادعای دیگر آن است که:« رهبری چیزهایی می داند که شما نمی دانید»، تلاش برای بزرگ نمایی و حقنه کردن این ادعا گاهی آنچنان شدت می یابد که رجوی را وصل به نیروها و منابعی فرازمینی و مافوق تصور معرفی می نمایند که یک عضو معمولی از درک آن عاجز است!با ایجاد چنین باور و تلقی است که می شود به اعضا دروغ گفت و آنها نیز به راحتی بپذیرند، حتی اگر به اطلاعات و اخبار هم دسترسی داشته باشند- که ندارند- بازهم چنین حربه ای کارآیی دارد و رهبری متناسب با نیازهایش اخبار و اطلاعاتی را جعل می کند که عضو معمولی گروه چاره ای جز پذیرش آن ندارد.گرچه از این قسم باورها و خرافات ابلهانه در فرقه رجوی فراوان وجود دارد، اما برملا شدن یکی ازاین دروغهای اسفناک انگیزه ای شد که تا با اشاره به آن، فرصتی برای طرح حقیقتی مهمتر دروغگویی‌های شخص رجوی و رهبری مجاهدین پیش آمد. اما ابتدا این دروغ تأسف انگیزی که تا کنون بر اثر آن دهها تن از نیروهای این گروه قربانی شده اند تا رهبری مجاهدین فرصت تبلیغات و مطرح شدن تشکیلاتش را فراهم سازد، که توسط برادر یکی از ساکنان کمپ لیبرتی افشا شده است:*«در ماه اوت ۲۰۱۴ با مراجعه به سفارت امریکا و اصرارهای بسیار، عاقبت مسئولی در سفارت آمریکا به من پاسخ داد که سازمان ملل با همکاری سایر کشورها یک راه حل فوری انساندوستانه برای نجات جان ساکنان لیبرتی اتخاذ کرده و میخواهد ۲۰۰۰ نفر را یکجا از کمپ لیبرتی به کشور رومانی که در اتحادیه اروپاست، منتقل کنند… یکنفر از کمیساریا در عراق به ما زنگ زد که برادرم انتقال به رومانی را نپذیرفته است… برادرم علت قبول نکردن خودش را این چنین توضیح داد : “سازمان به ما – ساکنان لیبرتی – گفته که انتقال به رومانی را نپذیریم و امضا نکنیم و بگوئیم که میخواهیم به آلبانی برویم… از طریق یکی از هواداران در جریان تحلیلی که مجاهدین در پاسخ هواداران ارائه داده بودند، قرار گرفتم. تحلیل این بود : ” سازمان با انتقال ۲۰۰۰ نفر به رومانی توافق کرده بود ولی رژیم جمهوری اسلامی با تهدید رومانی به قطع معاملات اقتصادی این توافق را بهم زده است.”»انداختن مسئولیت همه خرابکاریها و متحقق نشدن وعده‌ها و از همه مهمتر کشته‌ها به عهده “رژیم” راحت‌ترین کاری است که رهبری مجاهدین در این سالها با توسل به آن توانسته است از زیر بار مسئولیت اقدامات نسنجیده و البته خائنانه خود فرار کند، اما در این مورد خاص باید پرسید که مگر جمهوری اسلامی چقدر رابطه اقتصادی با رومانی داشته و دارد که با یک چنین تهدیدی بتواند جلوی این توافق را بگیرد، وانگهی با آلبانی که کشوری است که مسلمانان هم در آن هستند و ایران نفوذ بیشتری در آن دارد چرا چنین کاری را نکرده است؟اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد و نباید از آن غافل شد و از لابلای چنین رفتاری خود را نشان می‌دهد، نسبت بین رهبری مجاهدین با نیروها است!کافی است که هر کسی از خود بپرسد در زندگی معمولی ما حقیقت را از چه کس پنهان می کنیم و به چه کسی دروغ می گوییم و همین سوال را به شرایطی که خطر ما را تهدید می کند و یا درگیر یک کار پرمخاطره مثل مبارزه پنهانی با یک سیستم هستیم، تسری دهد!این سوال مهمی است که با یافتن پاسخ آن بهتر می توانیم به نوع رابطه رهبری مجاهدین با نیروهایش پی ببریم!آیا جز این است که در این چنین شرایطی فقط به دشمن مان دروغ می گوییم؟لیست بلند وبالای دروغهای رهبری مجاهدین به اعضایش – دشمنانش، سیاهه ای است به قدمت پنجاه سال که حقیقتاً در تاریخ معاصر احزاب و سازمانهای ایران بی نظیر است، برای نمونه فقط کافیست به چند فقره از آن اشاره و توجه نمود:چرا نیرو را به خانه تیمی لو رفته می فرستند؟چرا یک نیرو را وقتی می دانند لو رفته است به عملیات داخل کشور می فرستند؟چرا به نیرو رهنمود می دهند تماس تلفنی با(شماره لو رفته) سرپل سازمان در ترکیه بگیرد؟چرا به یک نیرو می گویند که همسرت طلاق گرفته و پدرت فوت کرده است؟چرا فرد را از فرانسه و آلمان و آمریکا برای سه ماه خدمت زیر پرچم ارتش آزادیبخش به عراق می آورند و بیست سال نگه می دارند تا کشته شود؟در جریان انقلاب طلاق چرا همسران را از هم جدا کرده و به آنها می گویند که همسرت از تو طلاق گرفته است؟چرا در جریان پروژه های رفع ابهام به زور از افراد اقرار به جاسوس و نفوذی بودن می گیرند؟اساساً چرا وقتی می دانند که جمهوری اسلامی با نیروی بازگشته سازمان هیچ کاری ندارد، به او می گویند که زندان و شکنجه و اعدام در انتظار توست؟واقعیت این است که رهبری مجاهدین از دیرباز تا کنون حتی یک ذره هم با نیروهایش صداقت و وفا نداشته و همواره آنها با توجیه های مختلف ( و دهان پرکنی مثل اصل حداقل اطلاعات، تست اعضا و یا انگیزه دادن و تلاش برای نگه داشتن نیرو) نامحرمترین و حتی دشمن محسوب شده و می شوند.

واقعیتی که شمه ای بسیار اندک آن در مقاطع مختلفی مانند جلوگیری غیرانسانی از دیدار فرزندان با والدین جداشده شان( نمونه مرحوم هادی شمس حائری و یا آقای مصطفی محمدی و …)، بی احترامی و دادن القاب زشت و هتاکانه به کسانی که سالها با این گروه همراهی کردند، جلوگیری از دیدار خانواده ها با فرزندانشان و پرونده سازی برای اعضای جداشده در کشورهای اروپایی و … خود را نشان داده است و ابعاد بسیار گسترده آن علیه ساکنان کمپ لیبرتی و کمپ اور سور واز مکتوم مانده است و ظاهر فریبنده ادعاهای رهبری مجاهدین باعث می شود که افکار عمومی کمتر به آن توجه کنند.

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=4309