سرکردگان فرقه رجوی در حال خرید زمان برای جلوگیری از شورش اعضا
شعار سرنگونی رجوی چگونه ۴۰ سال تمدید شد؟
ماجرای فرار «احمد توکلی» با ۱۲۰ هزار دلار پول از فرقه رجوی / بمب خبری که سال ۸۶ در «اشرف» منفجر شد
مرجع اخبار برای بیت منتظری چه بود؟
وقتی ماشین دروغپردازی رجوی در آلبانی خودکار طلایی میسازد
تلاشی ناموفق برای پاکسازی رد خون
فرزانه میدانشاهی زنی که سیاست فدا کردن اعضا برای حفظ قدرت رجوی را پیش برد
همسر در مقابل همسر
آمل أن تصل رسالتی هذه إلیک بنشرها علنا وأکتب رقم هاتفی لتتصلی بی أنا أمک المنتظره والمتلهفه لاتصالک بی متحینه اللحظات لأسمع صوتک الحنین.. فاتصل بأمک فی أول فرصه تسنح لک فی الأسر.
در یکی از نوشته های سم آلود رسانه های باند رجوی که عمده خطابش به هادی شعبانی از جدا شدگان اهالی مازندران میباشد، نام اینجانب نیز آورده شده و مزدور لقب گرفته ام که البته هیچ دلیلی برای آن ارائه نشده است!!
ساعتها در اتاقی مینشستند و با هم صحبت میکردند. عمو بعد از شهادت سید رسول موضوع صحبتهای چند ساعتهاش را با بقیه در میان گذاشت؛ پدرش به خوابش آمده بودند و گفته بودند به سید رسول بگوید آماده شود ما چند روز دیگر میآییم و با خود میبریمش.
فراخوان به حمایت از کمپین خانواده های اسیران فرقۀ رجوی اطلاعیۀ شماره ۲۹ سازمان مجاهدین خلق ایران (منشعبین از فرقۀ رجوی) فراخوان به حمایت از کمپین خانواده های اسیران فرقۀ رجوی هموطنان عزیز؛ ایرانیان شریف و آزاده در داخل و خارج کشور؛ اخیرا گروهی از خانواده هایی که عزیزی و عضوی از خود را در […]
احتراما به استحضار میرساند که برادرم بیژن دهدشت نیا حدود ۲۱ سال پیش با فریبکاری فرقه مجاهدین ربوده و سپس به عراق انتقال داده شد.در این مدت طولانی حق یک تماس ویا دیدار بااو را نداشته، واز وضعیت روحی وجسمیش کاملا بی اطلاعیم..
مصاحبه اختصاصی و خواندنی “نادر کیانی” با محمد رزاقی از اعضای قدیمی و بریده مجاهدین خلق محمد رزاقی از اعضای قدیمی سازمان موسوم به مجاهدین خلق ایران است. او ۲۳ سال از عمر خود را در کمپ های این گروه سپری کرده است که به گفته خودش،۲۳ سال از جوانی و عمر بی بازگشت خود […]
این پیکار فرقه رجوی با توهین وناسزاگویی به خانواده ها شروع وبه درگیری فیزیکی وپرتاب سنگ و فلزات تیز وبرنده به سوی آنها ادامه یافت وسرانجام برنده این رویارویی خانواده ها بودند چراکه طی سال های ۹۰ تا ۹۲ تعداد ۱۵۰ تن ازاسیران از تحصن باخبر شده و از کمپ فرار نمودند ودرشهریور ۱۳۹۲ نیز این قلعه مخوف صدامی برای همیشه تعطیل شد واندک بقایای فددائیان وآدمکشان فرقه درسیاهی شب ازاین قلعه با ترس ولرز گریختند
در سال ۸۲ به اتفاق خانواده از طریق انجمن نجات همراه با سایر خانواده های دیگر برای ملاقات بچه هایمان رفتیم که بعد از چند روز معطلی و چشم انتظاری پشت درهای قرارگاه اشرف ، سران مجاهدین دخترم را به همراه چند محافظ آوردند و در فضای شدید محافظتی و بسیار کوتاه او را دیدیم که بسیار دردناک بود. دخترم بسیار سیاه چهره و با دستانی زرد که نشان دهنده بیگاری های طاقت فرسا و ظلمی بود که بر او رفته بود. آنها در ابتدا از در آغوش کشیدن دخترم توسط مادرش جلوگیری کردند که بعد از گریه ها و التماس های مادرش اجازه دادند فرزندش را در آغوش بگیرد. دیگر تماس و خبری و ملاقاتی نداشتیم. در مدت این چند سال اخیر با وجود مراجعات مستمر اعضای خانواده ام به پشت درهای زندان اشرف و اعلام درخواست ملاقات و نامه نگاری به تمام سازمان های مربوطه ، فریادهای ما به جایی نرسیده است و گلوهای پاره شده ما و چشم های گریان و قلب شکسته و دل های بیقرارمان فریاد رسی ندارند.
جدا شدن از فرقه مجاهدین بدلیل سالیان سال تحت فشار فکری و شستشوی مغزی بودن٬ برای هر مرد و زنی سخت است. اما باید قبول کرد که این سختی برای زنان دربند٬ بسا بسا سخت تر و گرفتن تصمیم جدایی٬ سرنوشت سازتر است! انسانهایی که چند دهه٬تحت پیچیده ترین شستشوی مغزی بودند واساسا دیگر مغزی و فکری و قدرت تشخیص سالمی برای آنان باقی نمانده است!
فرزندان ما نزدیک به سی سال است به دست فرقه تروریستی منافقین اسیر شده اند از شما مسئولین محترم حقوق بشر و سازمان ملل تقاضای کمک و رسیدگی به حداقل حقوق بشری خود هستیم!
قربانیان اغفال شده لیبرتی پشت خط تلفن با خانواده تماس تلفنی فرزاد دولت پور از اعضای فعال و مرتبط با انجمن نجات گیلان خیلی دلم میخواست که حضوری خدمت برسم و ضمن عرض ادب وچاق سلامتی خبرتماس تلفنی اخوی خودم آقا جواد از لیبرتی رو خدمتتون عرض کنم . ای کاش توزادگاهم رودبار بودم و […]
میخواهم به یک قسمت مهمتری توی سرنوشت و تصمیم گیریهای تو در داخل تشکیلات سازمان مجاهدین برسیم وهمانطورکه به اصطلاح برای بقیه افراد میتونه بیان این تجربیات مؤثر باشد.. میخواهم بدونم که شما زمانی که توی اشرف بودید ، یعنی یکی دوماهی که قبل ازاشرف خارج بشید و منتقل بشید به لیبرتی” شما در چه شرایطی” قرار داشتید؟ اصلا چطوری متوجه شدید ؟ آیا میدونستید که میخواهید و قراره سازمان مجاهدین قرارگاه اشرف را تحلیه کند و دولت امریکا بهش اخطار داده؟ آیا ازفضای سیاسی مطلع بودید؟چطوری مطلع شدیدکه باید برید لیبرتی؟میخواهم این یکی دوماه اخرحضورتوتوی اشرف را وشرایطیکه برخودت وسایرافراد سازمان که اونجا بوده را برای ما توضیح بدهید؟
باسلام خدمت شما آقای رضایی:من شهین هاجری ساکن آبادان ، خواهر علی هاجری ، ۴۵ سال دارم. برادر من درتاریخ۳/۲/۱۳۶۵ درمنطقه اشنویه به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در زمان اسارت به فرقه رجوی ملحق شد.
یکی دیگر از شگرد های کثیف فرقۀ رجوی در آلبانی این است که از افراد امضا گرفته که کار های حقوقی و مالی آنان را تماما خود سازمان پیگیری می کند. لذا وقتی افراد جدا می شوند کمیساریا تمامی این کاغذ های امضا شده را در پیش روی افراد جدا شده قرار می دهد. به همین دلیل نفرات وقتی به کمیساریا مراجعه می کنند هیچ جوابی نمی گیرند و سرگردانند.
.۳ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺟﺪﺍﺷﺪﻩ , ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ , ﺩﺭ ﺍﯾن ﺮﺍﺑﻄﻪ ﮐﻠﯽ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﻤﯿﺴﺎﺭﯾﺎ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻟﺒﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻭﯾﺰﺍ ﺑﮕﯿﺮو ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩ در نتیجه ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑا ﻫﻤﺴﺮ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻪ ( ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﺁﺩﺭﺱ ﻭ … ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ) ﻭ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺒﺘﺬﻝ ﻣﺪﻋﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻭﯼ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﻭ… ﻭ ﺑﺪﯾﻨﻮﺳﯿﻠﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺑﺸﻮﺩ.
به گفته و اعتراف سران فرقه تنها ۱۰الی۱۲درصد از نفرات موجود جزء کادر اصلی سازمان می باشند، پس بقیه در این بین چکاره اند؟ در پاسخ باید گفت: مابقی نفرات، اسرای جنگی ونیروهای کار بوده که ازطرق مختلف ربوده، مغزشویی و نگه داری می شوند. شهود زنده این مدعا نفراتی هستند که موفق به فرار از این تشکیلات شده اند. در ضمن اسامی اسرای انتقال یافته از اردوگاههای جنگ حزب بعث نیز در صلیب سرخ موجود می باشد.
یک دهه از جدا شدنم از فرقه جهنمی رجوی می گذرد ولی هر زمان که اخبار عراق و اعضای فرقه را دنبال می کنم متاسف می شوم که چرا با گذشت این همه سال هنوز افراد مسئله دار تصمیم به جدایی از فرقه نگرفتند می دانم که تصمیم گیری بسیار سخت می باشد و با زنجیر هایی که سران فرقه به پایمان می زدند اجازه نمی دهند که فرد زمانی برای فکر کردن داشته باشد .