وقتی رجوی گفت، تاریخ از پیروز جنگ سوال نمیکند!
روایتی از پایان زندگی مشقتبار در مقر خائنان بیوطن / بریدهای که در پارکینگ منافقین خود را آتش زد
عملیات چلچراغ منافقین با هدف جذب زنان و نظامیان عراقی طراحی شد / افشای شیوه رجوی برای گرفتن اسیرِ ایرانی
گزارشی از چهل و یکمین جلسه دادگاه محاکمه منافقین
بررسی پدیدار شناسانه انگیزههای منافقین در تخریب امامان جمعه / تلاش برای تغییر نگرش جامعه نسبت به نهاد روحانیت
آلبانی، کشوری که تعهدات قانونی آن رو به وخامت است / «مجاهدین خلق» خطری برای منطقه بالکان
هشدار آقای قاضی به کشورهای حامی منافقین: نباید متهمین تروریسم را میزبانی کنید
«به همین خیال باش»: پیامی کوبنده به آمریکا و نوچههای مزدورش / ایران، قدرتی شکستناپذیر
صد البته که برای من شخص عبدالرحمان هیچ ارزشی ندارد که به او بپردازم، ولی به عنوان یک فرزندکه پدرم اسیر فرقه رجوی است، کینهام به شخص رجوی ملعون بیشتر و عزمم برای انتقام گیری از وی جزمتر شد.
فرقه رجوی از روز گذشته نامهای از طرف شخصی به نام «عبدالرحمان محمدیان» را مدام در رسانههای خود بزرگنمایی میکند؛ شاید برخی این شخص را بشناسند و یا نه، اما من به اختصار خدمت شما عرض میکنم که موضوع چیست.
امروز مطلبی در رسانه منفور فرقه تروریستی رجوی خواندم که در آن رحمان محمدیان، یکی از نجات یافتههای فرقه خزعبلاتی از تجربیات خود در طول سال های اخیر بیان کرده بود. بنده کاری به دروغ و چشم پوشیدن محمدیان بر شرافت و مردانگی خود ندارم اما از آن جا که در این متن علیه خانوادههای […]
خدا را شکر میکنم که دوباره به زندگی برگشتم و توانستم آزادانه با خانوادهام ارتباط برقرار کنم.
فرقه رجوی هر ساله همزمان با 14 اسفند ماه، سالروز درگذشت دکتر مصدق برای خود بساط نیرنگ و فریب تدارک میبیند.
آیا تا به حال کابوسی وحشتناک شما را گرفتار کرده و زندگیتان را به تباهی کشانده است؟ ممکن است پاسخ شما به این سوال متفاوت باشد، اما برای من و تکتک کسانی که روزگاری را در آن مکان وحشتناک سپری کردیم، هرگز فراموش نمیشود. زیرا لحظه به لحظه در آنجا با دردهای بیدرمان دست و […]
در تشکیلات رجوی، هیچچیز جز بدبختی، بیچارگی، دوری از خانواده و محدودیتهای فراوان وجود نداشت. اما در سال ۲۰۱۷ که از این تشکیلات جدا شدم و وارد دنیای آزاد شدم، معنای واقعی زندگی را فهمیدم. امروز هر لحظه از زندگیام را دوست دارم. زندگی با تمامی شادیها و غمهایش برای من معنی پیدا کرده است.
من در نشستهای مختلفی از مسئولین سازمان مجاهدین خلق شنیده بودم که میگفتند: ما از هیچ دولت، شخصیت و ارگانی نمیترسیم، ما فقط از بریدههای خودمان میترسیم چراکه از همه چیز ما خبر دارند و داخل مناسبات بودهاند.
پس از سالها زندگی در درون سازمان مجاهدین و تحمل شدیدترین فشارها، محدودیتها و شستشوی مغزی که به طور مداوم بر ذهن و جسم ما اعمال میشد، تصمیم به جدا شدن از این تشکیلات گرفتم. در آن دوران هیچ آزادی فردی نداشتم. همه چیز به من دیکته میشد: از پوشیدن لباس گرفته تا رفت و […]
یکی از اعضا که رادیو داشت به من گفت: «اگر اخبار ایران را به تو بگویم، یک روز هم در این تشکیلات نمیمانی.»
سازمان تروریستی مجاهدین به عنوان یک فرقه، با استفاده از سیاستهای کنترل و سرکوب نظاممند، حقوق فردی اعضای خود را به شدت نقض میکند.