یکی از تفاوتهای میان فرقه، حزب سیاسی، مذهب، عقیده و یا یک فلسفه در این است که؛ فرقه بدون رهبر، امکان حیات ندارد؛ مگر اینکه کاملا تغییر شکل دهد.
بعد از مرگ هیچ پیامبر یا فیلسوفی در اخبار نیامده که جماعتی از پیروان او، خود را کشته باشند؛ در حالیکه [نه برای مرگ؛ بلکه فقط] پس از دستگیری مریم در سال ۱۳۸۲، ده نفر از پیروانش در پاریس، خودسوزی کردند که منجر به مرگ دو تن از آنها شد.
شاید دلیل اینکه فرقهها نمیتوانند بعد از مرگ رهبرشان به حیات خود ادامه دهند، جدا از اینکه فرقه، رهبر پایه است نه عقیده پایه، این باشد که پیروان فرقه با هر چیزی رابطهای مثلثی دارند که رهبر در راس آن قرار میگیرد؛ به این معنا که رابطه آنها با هر کس و هر چیز، از جمله سایر اعضا، خانواده و دوستان و حتی مردم، کشور و خداوند از مسیر رهبری فرقه عبور میکند.
بر اساس اخبار غیر رسمی، وضعیت مریم رجوی که چند روز قبل وخیم بود، به مرگ منتهی شده است. در صورت صحت این خبر، فروپاشی یا تغییر ماهیت سازمان امری حتمی خواهد بود.
منبع: برگرفته از فرقههای تروریستی و مخرب، ص ۱۳۰
انتهای پیام