• امروز : جمعه - ۷ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 26 April - 2024
سریال سر به نیست کردن اعضا ادامه دارد

این بار مرگ مشکوک «مژگان کوکبی» / چرا جلادان فرقه رجوی از بیماری‌های سخت نمی‌گیرند؟ / مجامع بین‌المللی از مرگ‌های سریالی گزارش تهیه کنند

  • کد خبر : 31036
  • 31 آگوست 2021 - 11:22

 امروز شنیدم که مژگان کوکبی، یکی از اعضای ناراضی در فرقه رجوی ظاهرا به دلیل بیماری درگذشته است.

به گزارش فراق، او یکی از سالم‌ترین زنان و در میان‌سالی بود و یقین دارم مژگان کوکبی را هم چون شهین قاسمی، مسعود نصیری، مالک شراعی، مینو فتحعلی و مهری موسوی به قتل رسانده و  مظلومانه سر او را هم زیر آب کرده‌اند.

مژگان یکی از دوستان صمیمی من در سال های سخت حضور در فرقه بود. مسئولیت او در بخش پرسنلی و موسوم به «تماس و نامه‌ها» بود.

در دوران سیاه فرقه در کمپ اشرف بعضا هر چند سال یک‌بار بر اثر پافشاری و درخواست برخی از اعضا برای تماس با خانواده، برای ساکت کردن فرد اجازه تماس کنترل شده‌ای می‌دادند.

در کمپ اشرف برای حدود چهار هزار تن، یک اتاق تماس و تنها یک تلفن وجود داشت. آن هم  موضوع کار مژگان کوکبی بود. به دستور شخص رجوی خائن و مریم قجر اتاقی مجهز به سیستم شنود و ضبط برای تماس اختصاص داشت. بعد از ماه‌ها و سال‌ها انتظار در حالی فرد در اتاقی ظاهرا تنها می‌توانست با خانواده اش صحبت کند که در اتاق دیگر مکالمات او ضبط و شنود می شد.

 هم چنین تمام نامه‌های ارسالی و دریافتی نیز توسط این بخش کنترل و خوانده می‌شد و متاسفانه حدود ۹۰ درصد نامه ها و بسته‌های دریافتی، ضبط شده و به دست افراد نمی‌رسید.کم کم همان ارتباطات نامه ای هم قطع شد تا هر دو طرف از هر گونه ارتباط وتماس ناامید شوند البته اغلب همان تماس‌های سالی یکبار نیز برای اخاذی، جذب نیرو و جمع آوری اطلاعات بود.

باری می دانم و یقین دارم مژگان کوکبی یکی از اعضای ناراضی فرقه بود. او از این که نمی توانست  بسیاری از نامه ها و خبرها از طرف مادران و پدران را به فرزندانشان برساند ناراحت بود و عذاب می کشید.

او را به خاطر نارضایتی و اطلاعاتی که در این زمینه داشت کشتند. بارها شکوه و شکایاتش را از سیستم کارش و از اعضای خود فروخته فرقه چون شهره حسین تاش، بتول رجایی معدوم، پروین صفایی، ماندانا بی‌درنگ، فائزه محبت کار و بسیاری از زنان سرکرده شقاوت پیشه فرقه چون مهوش سپهری شنیده بودم.

هم چنین بارها در صحبت های پنهانی و خصوصی که داشتیم از سرنوشت و تقدیری که او را  به داخل فرقه کشانده بود صحبت می کرد و پشیمان بود. ناراحتی خود را بیان می کرد و به مانند بسیاری از زنان ناراضی از سرنوشت شومی که گریبان ما را گرفته بود غمگین بود و جرأت دم برآوردن نداشت.

رجوی، این جانی جنایتکار و خائن و مریم قجر این زنک عجوزه پتیاره هر ماه و سال با شقاوت و سنگدلی اعضای به گروگان گرفته شده خصوصا زنان نگون بخت را یکی پس از دیگری به کشتن می دهند و سر به نیست می کنند. مجامع بین المللی، کمیساریای حقوق بشر و امور پناهندگان کجا هستند؟ چرا هیچ گونه تحقیقی از این مرگ های سریالی و ساختگی و مبهم ندارند. چرا در باره این فرقه ظالم قرون وسطایی خفقان می گیرند.

در ورق پاره های فرقه با وقاحت، دریدگی و بی‌شرمی نوشتند: «مژگان کوکبی پس از دوسال بیماری سخت و ناعلاج فوت کرده است.»

بیماری، دروغی شرم آور و جنایت دیگر مریم قجر پتیاره است که یکی یکی زنان مخالف را  چیزخور می کند و به اسم بیماری های موهوم می کشد. پس از آن با بی شرمی و خوشحالی  اطلاعیه مرگ صادر می کند. رویا درودی، مینو فتحلی، مهری موسوی، زهرا فیض، نسرین احمدی،  نغمه حکمی، مرجان اکبریان و آلان محمدی مگر چند سال داشتند؟

چرا جلادان فرقه از این بیماری های سخت نمی گیرند. چرا زنان و مردان فرقه به میان سالی رسیده و نرسیده باید بمیرند؟ چرا مجامع بین المللی مهر سکوت برلب زده اند. جز این است که همدست و همراه در دشمنی با مردم ایران هستند. اگر آن خیانت کاران ساکت هستند پس به یاد مژگا  و سایر زنان قربانی همراه با خانواده های دردمند و به خاطر جوانان این وطن که  افراد دیگری اسیرچنین فرقه های پست وظالمی نشوند بدانید که تا توان داریم از افشای جنایات و رو کردن چهره کریه فرقه تروریستی رجوی دست برنمی داریم.

گزارش از: مریم سنجابی 

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=31036

نوشته های مشابه

22آوریل
«دختر وزرا»؛ سناریویی برای فروکش کردن ضرب سیلی به رژیم کودک‌کش
اولین اثر جلسه مخفیانه افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با سرکردگان فرقه رجوی رونمایی شد

«دختر وزرا»؛ سناریویی برای فروکش کردن ضرب سیلی به رژیم کودک‌کش

17آوریل
فاکتِ چشمان ۱۲ تا داشتم / قربان عرب حسرت به دلی با یادآوری خاطرات را نوشته بود
افشای اسنادی از جمع‌بندی نشست‌های غسل هفتگی و عملیات جاری مردان و زنان در فرقه رجوی

فاکتِ چشمان ۱۲ تا داشتم / قربان عرب حسرت به دلی با یادآوری خاطرات را نوشته بود