• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024

داستان تیف چیست که سازمان مجاهدین بعد سالیان که تیف منحل شد، کماکان سوز و گداز دارد؟ قسمت اول

  • کد خبر : 2586
  • 23 می 2015 - 10:40

داستان تیف چیست؟

که سازمان مجاهدین بعد سالیان که تیف منحل شد،

کماکان سوز و گداز دارد؟

قسمت اول

تیف (زندان آمریکایی ها در کنار قرارگاه اشرف برای جدا شدگان سازمان مجاهدین) چگونه شکل گرفت؟

داستان تیف چیست که سازمان مجاهدین بعد سالیان که تیف منحل شد، کماکان سوز و گداز دارد؟

نقش و عمل کرد تیف در کنار گوش سازمان مجاهدین چه بود؟

به قلم محمد کرمی عضو قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین خلق ایران

Cia-1

تاریخچه تیف و نحوه شکل گرفتن آن:

سازمان مجاهدین خلق تا قبل از سال ۱۳۸۲ افراد عادی را که برای کار به ترکیه، پاکستان، یونان و کشور عربی می رفتند با نیرنگ و فریب و با بهانه های مختلف به عراق می کشاند، مثلا : به نفرات می گفتند که شما آمده اید کار کنید ، تخصص هم ندارید بیاید شش ماه برای کمپانی ما کار کنید هم تخصصی به دست می آورید و هم اینکه با کمپانی، ما شما را به اوروپا می فرستیم . به بعضی ها گفته بودند می توانید بیایید نزد ما شش ماه کار کنید و بعد ما به شما تائیدیه می دهیم که شما ها سیاسی هستید ، به شما سریعا پناهندگی سیاسی می دهند. بیش از ۷۰% را با پوش کار گول زده به عراق آورده بودند . مثلا فردی بود که با ماشین شخصی کرایه کشی می کرده آنهم ماشین امانتی او را گول زده بودند که نزد ما بیا کار کن برایت در خارج یک تاکسی می خریم که کار کنی…… بدینگونه این افراد را با دوز وکلک به عراق کشانده بودند. بعد از مدتی افراد متوجه می شدند که چه کلاهی سرشان رفته است! وقتی اعتراض کرده و می خواستند سازمان را ترک کنند می گفتند شما الان تمامی اطلاعات ما را دارید اگر می خواهید عراق را ترک کنید باید بمانید تا اطلاعات شما بسوزد. از آنجائی که در آن زمان پدر معنوی آنها در قدرت بود با تهدید زندان و جرم ورود غیر قانونی و غیره افراد را به زور نگه داشته بودند. در سال ۱۳۸۲ که صدام حسین سقوط کرد بعد از بازگشت نفرات از پراکندگی اکثر افراد جدید که آنها را با فریب و نیرنگ آورده بودند خواستار خروج از سازمان شدند که در آن زمان هم باز تلاش کردند با دروغ و نیرنگ افراد را نگه دارند که افراد تسلیم نشده و خواستار خروج شدند. بهمین علت این افراد را که میخواستند جدا بشوند و تقریبا ۲۰ نفری می شدند در ضلع شرق قرارگاه اشرف در مجموعه های که در گذشته هایی نه چندان دور محل زندان بود نگه می داشتند با حداقل های زندگی که این افراد بتوانند برای چند صباحی آنجا باشند ولی آنجا حتی سه وعده غذای روزانه هم به این افراد داده نمی شد. از سوئی دیگر نمی خواستند این مسأله را با ارتش امریکا که کنترل قراگاه سابق اشرف را در دست داشتند، در میان بگذارند به بهانه اینکه آبروی سازمان میرود! ولی یک روز، این افراد زندانی دیگر کاسه صبرشان به سر آمد و تصمیم گرفتند وسایل خواب را جمع کرده در پشت بام به آتش بکشند. اینجا بود که فرقه رجوی که غافل گیر شده بود با فرماندهان ارتش امریکا تماس گرفت و گفت یک عده جنگ طلب در سازمان دست به شورش زده اند و می خواهند سلاح بدست بیاورند. گشتی های ارتش امریکا که بیرون سیاج در حال گشت بودند وضعیت را دیده بودند زیرا سران فرقه گزارش آتش سوزی را داده بودند لذا این گشتی ها به محل اعزام شدند و ابتدا بیرون قرارگاه از پشت سیاج و سیم خاردار صحنه را زیر نظر داشتند. یکانی از ارتش در صحنه حاضر شد، به نفرات دستور دادند که دستهایشان را روی سر خود گذاشته و روی زمین دراز کش بکشند تا اوضاع را به کنترل خود در بیاورند. سرهنگ امریکائی که فرمانده گردان حفاظتی اشرف بود جویای موضوع می شود که مسأله چی بوده است. از بین افراد یکی که انگیسی می دانسته موضوع را برای سرهنگ توضیح می دهد که این افراد مدت یک ماه است که خواسته اند از سازمان مجاهدین جدا بشوند و دنبال زندگی شان بروند و مجاهدین اینها را در این محل جمع کرده اند، مدتی هم هست که غذا درست نخورده اند و با توجه به اینکه دم عصر بود می گوید ما امروز غذا نخورده ایم و گرسنه مان است. وقتی که محل زندگی این افراد را چک می کنند می بینند که هیچ نوع خوراکی در آن محل نیست. همان موقع به سران مجاهدین که در محل حضور داشتند دستور می دهد همین الآن برای نفرات غذا بیاورند . سرهنگ امریکائی به نفرات می گوید ما روزانه به شما سر می زنیم سه روز به ما فرصت بدهید تا مکانی را برای زندگی شما در نزد خودمان آماده کنیم.

شکل گرفتن نطفه تیف:

گردان ارتش امریکا در شمال قرارگاه سابق اشرف مستقر بود. در واقع شمال قرارگاه محل زاغه مهمات بود که ۴۰ الی ۵۰ عدد سوله بود. در زمان صدام این زاغه ها پر از مهمات بود که تعدادی مربوط به مجاهدین بود و تعدادی هم مربوط به ارتش صدام بود که مسئولیت حفاظت آن برعهده فرقه رجوی بود. در کنار یکی از این زاغه ها چند کانتینر قرار داده بودند که در گذشته محل استراحت و کار نفرات مجاهدین بود. بعد از ۳ روز ارتش امریکا آن نفرات را به محل انتقال دادند که در واقع شکل گرفتن تیف از این نقطه شروع شد. در زمان مصاحبه ها در سال ۲۰۰۳ یا به قول درست تر بازجوئی ها توسط آمریکاییها سازمان سیا، اف بی ای و دیگر ارگان های اطلاعاتی امریکائی تحت پوش وزارت خارجه امریکا شرکت داشتند که آن موقع حین مصاحبه ها تعداد نفرات جدا شده زیاد شد و آنها از محل اول ارتش امریکا به محلی دیگر انتقال داده شدند. البته خود همین پروسه که از محل اول به محل دوم انتقال داده شد داستان مفصلی است که خیلی مختصر در پرانتز اشاره می کنم و رد می شوم زیرا تاحدودی کامل آنر آقای آفریدنده نوشته است.*( روایت دردهای من… )

در این مقطع تعداد نفرات تیف نزدیک ۲۰۰ نفر می شدند. اما از زمان خلع سلاح بعد هم استاتو و رد هر گونه خشونت به صورت تعهد از سوی سران سازمان مجاهدین و تک تک افرادش یا به قول سران سازمان مجاهدین که می گفتند الآن صاحب پیدا کردیم و الان هویت پیدا کردیم و با هویت شدیم از آنجائی که سران فرقه همیشه به نفرات دروغ گفته بودند کسی به صحبت های این سران اعتماد نداشت و خیلی ها زیر بار امضا کردن این برگه در مناسبات فرقه نمی رفتند به همین دلیل در این مقطع نزدیک ۷۰۰ نفر از تشکیلات جدا شدند که به تیف تحت سیطره ارتش امریکا منتقل شدند.

از همان روز اول سران سازمان مجاهدین به فرماندهان و مسئولین ارتش امریکا گفته بودند که این افراد که فرار می کنند، تماما جنگ طلب هستند یعنی خواستار جنگ با شما آمریکائیان می باشند. این درحالی بود که ام ای یا همان رکن ۲ ارتش آمریکا بارها وبارها ما را بازجوئی و سین جیم کرده بودند یا دیگر سیستم های اطلاعاتی امریکا بطور کامل همه چیز ما را می دانستند اما تا دوسال بدترین رفتارها را با می کردند. بعد از دوسال یک روز نماینده وزارت خارجه امریکا سرهنگ تمام تورلاک به تیف آمد. گفت در طی این مدت ما به شماها به چشم جنگ طلب نگاه می کردیم چون از روز اول سازمان مجاهدین شما ها را به ما اینطور معرفی کرده بود و ۲ سال کشید تا برای ما ثابت شد که سازمان مجاهدین دروغ می گوید شما ها اعضای ناراضی بودید که می خواستید از سازمان جدا شوید. ادامه دارد ……

منبع: وبلاگ محمد کرمی 

Zendan 1

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=2586

نوشته های مشابه

21آوریل
 دستان مادر را از طرف تو می‌بوسم / خود را از جهنم رجوی نجات بده
پاسخ خانواده سمیع ناظری به اعتراف‌های اجباری وی در سیمای فرقه رجوی

 دستان مادر را از طرف تو می‌بوسم / خود را از جهنم رجوی نجات بده

03آوریل
آرزو دارم به آغوش خانواده برگردی
پیام نوروزی فریده پرورش به برادر خود در فرقه رجوی

آرزو دارم به آغوش خانواده برگردی