• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024

افشاگری از جنایت های فرقه سرکوبگر رجوی: ماجرای دردناک قتل آلان محمدی

  • کد خبر : 13226
  • 08 فوریه 2018 - 11:53

زنده یاد آلان محمدی وقتی که کودکی بیش نبود در سال ۶۸ و بعد از عملیات مرصاد به همراه دیگر بچه ها و هنگام طلاق پدر و مادرها زمانی که کودکی خردسال بود، نزد مادرش در کمپ اشرف بود، به هنگام جداکردن فرزندان از پدر و مادرهایشان و فرستادن آنها به کشورهای خارجی او را هم در حالیکه کودکی ۴-۵ ساله بود به کشورهای خارجی فرستادند.

آلان، به فرانسه رفت و وقتی که بزرگ شد و حدود ۱۷ سال بیشتر نداشت، به اشرف برگردانده شد، حوالی سال های ۷۶الی ۷۷ که سران فرقه به دنبال جذب نیرو و زیاد کردن نفرات بودند، به فکر بازگرداندن کودکان افتادند.

آنها اکنون کمی بزرگتر شده بودند و بعه نوان یکی از کانال های جذب نیرو برای فرقه تبدیل شده بودند. سپس با حقه و فریب تعدادی از کودکان را ازخارج کشور به کمپ اشرف بردند اکثر آنان از همان بدو ورود متوجه محدودیت های خفقان آور تشکیلات شده و تحمل فضای موجود را نداشتند و در رنج و عذاب بسیار بودند.
آلان محمدی با اینکه در آن زمان دخترکی ۱۴ ساله بود از همان روزهای اول بنای مخالفت را گذاشته و نمی توانست با فضای سخت و سنگین تشکیلات فرقه ای کنار بیاید و به طور مستمر مشکلات زیادی با سران فرقه داشت. او قبول کرده بود فقط برای مدتی کوتاهی (۶ماه) به عراق برود و پس از دیدار با پدر و گذراندن یک دوره کوتاه مجددا  به خارج کشور برود ، ولی افسوس که نمی دانست قدم در راه بی برگشت گذاشته و دیگر اجازه بازگشت به وی داده نخواهد شد .
مادرآلان در عملیات مرصاد کشته شده بود و پدرش نصر اله محمدی در تعمیرگاه مکانیکی در اشرف کارمی کرد و شاید هر ۶ ماه یکبار هم دخترش را نمی دید. آلان در اشرف تنها بود و کسی را نمی شناخت ، آلان از پدر و مادری اهل شمال بود.
آلان مثل دریا همیشه خروشان بود و اعتقاد داشت که دریای آرام دریا نیست ، مرداب است. آلان نمی خواست مرداب باقی بماند  اما راه برگشت نداشت، نمی توانست به اروپا برگردد، وی یکی ازافراد ناراضی بود و بشدت زیر کنترل فرقه بود و برخوردهای زیادی با او می شد. آلان به سختی فضای تشکیلات را تحمل می کرد وعلی رغم سن کم اش که زیر ۱۸سال بود او را در یگان های نظامی سازماندهی کرده بودند و سلاح های پر از فشنگ هم در اکثر زمان ها در اختیار نفرات بود، اما نمی توانست فرار کند ، او یک دختر بود و عراق هم یک کشور طاعون زده ولی باید می رفت، اما چگونه؟
در سال ۱۳۸۰ اتفاق دلخ راش که نباید اتفاق می افتاد ، رخ داد .
یک شب ظاهرا آلان همراه فرمانده اش نگهبان محوطه بود، که در یک لحظه تصمیم به پرواز می گیرد. ماشه اسلحه را کشیده و با یک رگبار به زندگی خودش پایان داد و از اسارت به سوی آزادی پرکشید. آلان، به طرز دردناک ومرموزی با شلیک گلوله به مغزش کشته شده بود. بعدها گفتند که نیرو های ۹ بدر آلان را کشته اند در حالی که محل نگهبانی آلان داخل قرارگاه بود و ۳ پست دیگر دور آن بود،قبر آلان دخترک تنها در قطعه مروارید در اشرف می باشد .
آلان محمدی توسط فرقه رجوی کشته شد، وی از کودکی در آوارگی و دربه دری بود .
فرقه اعلام کرد وی در هنگام پست و نگهبانی در حال بازی با سلاح مسلح، به علت شلیک ناخواسته کشته شده است. عاقبت ، دخترکی که با تطمیع دیدار خانواده به اشرف برده شده بود و او را به اجبار نگه داشته بودند و هنوز به سن قانونی نرسیده در یگان های نظامی سازماندهی نمودند، سرانجام به سرنوشتی دردناک دچارشد.
آلان محمدی از بچه های بزرگ شده در فرقه بود، فرقه او را فریب داد ، از کشور آلمان به منطقه جنگی در قرارگاه اشرف اعزام کرد.

وقتی که آلان متوجه شد که او را فریب دادند، چنیدن بار اعتراض کرد و خواهان جدایی از فرقه شد در حالی که فرقه در جواب به او، او را مزدور معرفی کرد و به او مارک نفوذی زد.

این در حالی بود که آلان بچه فرقه بود و از بدو تولد در فرقه رشد کرده بود. آلان کم سن و سال بود با این حال بر خواست جدایی خود اصرار کرد باز هم فرقه روی او فشار بیشتر وارد کرد تا او را وادار به پس گرفتن این خواسته بکند ، که سر انجام آلان مجبور به خودکشی شد. در همان زمان فرقه این اقدام آلان را شلیک ناخواسته اعلام کرد.

فرقه در آن هنگام در مناسبات خود دستور داد تا دراین رابطه کسی با دیگری هیچ گونه صحبتی نداشته باشد، بعد از مدتی فرقه او را شهید خطاب کرد و از او قهرمان درست کردند تا نان کشته شدن او را هم بخورند .

انتهای پیام / انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=13226