روایت جانباز جنگ تحمیلی از اقدام منافقین به بزرگنمایی کارهای خود
پاسخ وکیل شکات به اعتراض وکیل متهمان در دادگاه محاکمه منافقین
شهید محمدحسین قاسمی طوسی
حجتالاسلام دهقانی، رئیس دادگاه محاکمه منافقین: مطابق ماده ۲۰۳ آیین دادرسی مدنی اظهارات سند شده متهم در خارج از دادگاه نیز اقرار محسوب میشود
برای فرزندان وفادار ملت
منافقین ۸ هزار ایرانی را در عملیات موسوم به چلچراغ به شهادت رساندند
رئیس خاخامهای آلبانی، عضو ارتش رژیم صهیونی از آب درآمد
آلبانی به تحقق رویای دیرینه خود «نزدیکتر از همیشه» است
یک روز اکبر رودینی مرا صدا زد و به دفتر فرماندهی نزد مسئول قرارگاه ( جهانگیر ) برد ، بعد طوری با من برخورد و نگاهم کردند که بند دلم پاره شد ، با خودم گفتم خدایا به دادم برس حتما خبری از من به دست آوردند که اینگونه خشن برخورد می کنند ، جهانگیر گفت ما از همه چیز خبر داریم ولی بهتره همه چیز رو خودت بیان کنی ، ناگهان برگشتم به سمت در خروجی خواستم بیرون بروم که اکبر رودینی با ناراحتی و خشم که انگار جلاد پدرش هستم گفت کجا میروی ؟ من هم گفتم من دیگه کاری ندارم شما اینجا همه چیز رو می دونید چه نیازی هست من حرفی بزنم ، جهانگیر گفت : ما را مسخره نکن و خودت ماجرا را تعریف کن ! بهتره همه چیز روبگی گفتم ” خب چی رو بگم شما میگویید بگو اگه مورد خاصی هست بگویید تا در موردش توضیح دهم !”
اسامی تعدادی از فرماندهان نظامی اطلاعاتی مجاهدین خلق (ارتش خصوصی صدام) که در این مدت توسط رجوی به در تیرانا اعزام شده و در حال حاضر در آلبانی فرماندهی پروژه راه اندازی مرکز جایگزین عملیاتی (کمپ اشرف هزار برابر) را در این کشور بر عهده دارند. فعالیت این افراد در کنار فعالیت های مرتبط در عراق، آلبانی و پاریس احتمال برنامه سیستم های امنیتی اسرائیل برای انتقال مسعود رجوی (حال هر مقدار که از وی باقی مانده باشد) به آلبانی را قوی تر کرده است.
همچنین عدم واکنش خانواده های اعضاء به این خبر ثابت می کند که رجوی زنباره در اوج شیادی فریبکاری می کند و اسم واقعی این عضوء نگون بخت به عمد منتشر نمی کند تا خانواده ها یقه رجوی را نگیرند بطور خاص رجوی و مریم قجر بهتر از هر کس می دانند که خانواده اعضایی که در اروپا هستند می توانند از طریق مراجع قانونی وسازمانهای بین المللی واکنش نشان بدهند و این خود نشان می دهد که رجوی زنباره از خانواده ها چقدر ترس ؛ وحشت دارد .
در نهایت تالم و تاثر مطلع شدیم پدر گرامی دوست عزیزمان آقای ایوب جعفری به دلیل بیماری به ملکوت اعلی پیوست. مرحوم علی جعفری بیش از دو دهه چشم انتظار رهایی و نجات فرزند دلبنش آقای یعقوب جعفری از سیطره ی تشکیلات مخوف رجوی بود. آن مرحوم بیش از بیست سال اقدامات و تلاش گسترده […]
حیله رجوی برای کشتار ۱۹ فروردین ۹۰ در اشرف – قسمت دوم
“فاطمه پاره تن من است” جمله ای زیبا از حضرت رسول که تمامی مسلمانان آن را بخوبی می دانند و همیشه به زیبایی از آن یاد می کنند و به پاس کرامت زنان روز تولد ایشان به نام روز زن و مادر نیز گرامی داشته میشود که این روز به تمامی زنان آزاده و مادران فرزندانی که شیطان زمانه یعنی مسعود و مریم رجوی خائن انها را اسیر و گرفتار خود نموده است .
کمیته های مردمی یا گروه تروریستی تکفیریها سران سازمان تروریستی رجوی از زمان پیدایش گروه تروریستی داعش توسط برخی کشورهای حامیان تروریسم در منطقه که البته صد در صد با حمایت و برنامه ریزی رژیم صهیونیستی انجام شده ، تمام اعمال تروریستی خود را کنار گذاشته و بطور فجیعی به حمایت از این گروه ضدبشری […]
بهمین دلیل رجوی و سران و کارگزاران فرقه از همان شروع تاسیس کمپ تیف شروع به لجن پراکنی و فحاشی علیه ساکنان آن که زمانی همگی گوهران بی بدیل ، افسران ارتش آزادیبخش، زاده گان مریم پاک رهایی!، از طرف شخص رجوی ملقب به چنین القابی شده بودند را در دستور کار خود قرار داد و با تمام قوا در مقابل این نقطه امید و تکیه گاه ناراضیان از فرقه و فرقه گرایی ایستاد و رجوی و سران اینفرقه مخوف و تروریستی هر چه در توان داشتند بر علیه ساکنان کمپ تیف انجام دادند
رهبران فرقه درگیری ۱۹/۱/۹۰ را از قبل طراحی کرده بودند ! اگر درست یادم باشد روز جمعه بود که ازوقایع اسفناک ۱۹/۱/۹۰ کمپ سابق اشرف مطللع شدیم. براساس نمایش و تحلیل های ضد ونقیض خود فرقه واشک تمساح های ریخته شده ازجانب ایادی آنها معلوم میگردید که این عمل مشکوک توسط تشکیلات فرقه تروریستی رجوی […]
دراین دیدار دوستانه و خانوادگی آنان ضمن درخواست تسهیلاتی مبنی بربازگشت عزیزشان به خاک وطن وآغوش گرم خانواده وآغازی برپایان چشم انتظاری خود خصوصا مادر دردمندشان افزودند: ” برادرمان منصوردردوران دفاع مقدس به اسارت دشمن درآمد وآنگاه بی آنکه بفهمد و بداند گرفتار فرقه مافیایی رجوی شد و سالیان دراسارت رجوی ازخانه و کاشانه خود به دورماند وموجبات ناراحتی شدید ما را فراهم کرد. طی چند سال گذشته هرچند بمنظورملاقات با منصور و رهایی ایشان ازچنگال رجوی به دفعات به عراق ناامن واشرف سابق با مشقات زیاد طی طریق کردیم ولی متاسفانه نه تنها قادربه ملاقات عزیز دربندمان نشدیم بلکه ازجانب گماشته های رجوی آزارواذیت شدیم وتهمت وافترا شنیدیم وچوب وچماق خوردیم . تا اینکه خدا برما منت گذاشت وتقریبا بهار۱۳۹۲ بود که جگرگوشه مان منصور بطور ناباورانه ای با ما تماس تلفنی برقرارکرد وبا شادمانی تمام گفت من ازآلبانی وبدورازکنترل دارودسته وجماعت رجوی دارم با شما صحبت میکنم وباید بگویم که دلم برای یکایک شما خیلی تنگ شده است وآرزو دارم درآینده ای نزدیک شمایان را درآغوش بفشارم.”
یکی از دوستان مرا به مقاله ای با عنوان “اندر حکایت مارها” نوشته “جواد پوینده” از استکهلم توجه داد که در سایت آفتابکاران به تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ درج گردیده است.