هر بار که در تشکیلات رجوی حرفی داشتم و مثل روز روشن بود که عملکردهای رجوی غلط و غیرانسانی است، این جمله «خودت انتخاب کردی» مانند چماقی بر سرم کوفته میشد و دیگر جای بحثی برایم باقی نمیگذاشتند.
به گزارش فراق، علی زمانی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در تیرانا در یادداشتی نوشت: «تو خودت این مبارزه و تشکیلات را انتخاب کردهای.» این جمله توسط مسئولین و سرسپردگان به رجوی بارها در مناسبات و تشکیلات رجوی تکرار شده و یکی از ترفندهای رجوی است که افراد ناراضی را خلع سلاح میکند. این جمله که «خودت انتخاب کردی»، مانند تبر، زندگی فرد را در تشکیلات رجوی از ریشه میزند.
هر بار که در تشکیلات رجوی حرفی داشتم و مثل روز روشن بود که عملکردهای رجوی غلط و غیرانسانی است، این جمله «خودت انتخاب کردی» مانند چماقی بر سرم کوفته میشد و دیگر جای بحثی برایم باقی نمیگذاشتند. در واقع، بیشتر از هفتاد یا هشتاد درصد افرادی که در سازمان رجوی بوده و یا هنوز هستند، اصلاً برای پیوستن به سازمان رجوی انتخابی نداشتند و با انواع مختلف فریب و نیرنگ توسط سازمان رجوی ربوده شده و به اشرف آورده شدهاند.
افرادی بودند که ۳۰ سال پیش با فریب توسط سازمان رجوی به اشرف عراق آورده شده بودند و به آنها سرسپردگان رجوی میگفتند. آنها هم میگفتند «خودتان انتخاب کردید»، یا افرادی بودند که در عراق کشته میشدند یا به خاطر عدم رسیدگی پزشکی سازمان یا فشارهای روحی و روانی سکته میکردند. مسئولین سازمان با بیشرمی و سنگدلی میگفتند «خودشان انتخاب کردهاند.»
من خودم که بیست سال پیش با یک اشتباه محاسبه که به اروپا میرویم، با اعضای خانوادهام (که البته با فریب سازمان بود) به اشرف آمدیم، هر بار که از تشکیلات نارضایتیام را عنوان میکردم، این جمله را که «خودت انتخاب کردی» به من تحویل میدادند. اعتقادات و باورهایی که با شستشوی مغزی در پروسه توسط رجوی به من تحمیل میشد، مانع میشد که از خودم بپرسم چندین سال پیش با فریب به سازمان آورده شدم. حالا دیگر مگر مرا ول میکردند؟ هر وقت از سوالات میخواستند طفره بروند و کم میآوردند، میگفتند «خودت انتخاب کردی» و از خودم هم نپرسیدم که اگر انتخابی هم بوده و به اشرف عراق آمدم و از من کاغذی گرفتهاند، میتوان این انتخاب را آتش زد.
اما مگر رجویها مهلت میدهند که آدم فکر کند و از خودش بپرسد که رجوی چه حقی دارد برای زندگی تو نسخه زندگی بپیچد و چرا باید زندانی ترفندها و نقشههای رجوی شد؟ و این نپرسیدن از خود به این دلیل بود که هر سال در تشکیلات مجبور بودی مثلاً با رجوی تجدید عهد کنی و کاغذ بدهی. اگر این کار را نمیکردی، با کوتاهی در قرنطینه، بلاهایی که به سرت میآوردند را باید به تن میخریدی. این ترفندهای سالانه رجوی بود که با اجبار کاغذ اسارت میگرفتند و بعد میگفتند «خودت انتخاب کردی.»
یادم هست وقتی میخواستند اعضا را به “اشرف ۳” ببرند، همه افراد را به سالن نشستی بزرگ بردند. ابتدا با پرده مانیتور، یک ساختمان شیک به ما نشان دادند و بعد مسئولین با عجله کاغذ و خودکار روی میزها ریختند که اعضای نگونبخت انتخاب کنند که عهدنامه بنویسند و انتخاب کنند که به اشرف ۳ بروند. هر فردی هم که از نظر مسئولان سازمان مسئله داشت، چند نفر از سرسپردگان مأمور میشدند که آن فرد را دوره کنند تا عهدنامه را بنویسد. عجلهشان هم برای این بود که کمیساریای عالی پناهندگان را کنار بزنند.
بعد از نوشتن و گرفتن امضا، اعضا را با اتوبوس به زمینی بردند که هیچ نشانی از ساختمانی که نشان داده بودند، نبود و زمینی بود پر از گل و لای و چند چادر بزرگ. یادم هست وقتی از مسئولین بالا پرسیدم که چیز دیگری به ما نشان دادند، گفتند «خودت انتخاب کردی که به اشرف ۳ بیایی.» و بعد از آن بیگاریها شروع شد که ساختمان بسازیم که داستانها دارد و اسارتگاهی ساخته شد.
انتهای پیام