در یک صبح آفتابی، رئیس جمهور دونالد ترامپ با یک فنجان قهوه در دستش به فکر حمله به ایران بود.
او به یاد شعارهای انتخاباتیاش افتاد: “ایران را تغییر خواهیم داد!” اما نه با بمب و موشک، بلکه با یک برنامه تلویزیونی زنده.
در همین حین، رئیسه جمهور مریم رجوی در دفترش نشسته بود و به آسمان نگاه میکرد.
او که همواره به این امید بود تا روزی رئیسه جمهور ایران بشود آه میکشید که دیگر دارد خیلی دیر میشود، پیر و فرتوت شدم و عملهای زیبایی و لباسهای آنچنانی هم نمیتواند به دادم برسد.
در این میان ناگهان تلفن رئیسه خانم زنگ خورد.
“هلو رئیسه مریم، من رئیس ترامپ هستم!”
ترامپ با چشمان درخشان گفت: “آیا میخواهی واقعاً رئیسه جمهور ایران شوی؟”
مریم با هیجان پاسخ داد: “بله! اما چطور؟”
ترامپ با خنده گفت: “خیلی ساده است! من یک توییت میزنم و میگویم: “جمهوری اسلامی باید برود و مریم رجوی رئیسه جمهور شود!'”
مریم با شگفتی پرسید: “فقط همین؟”
ترامپ ادامه داد: “بله! بعد هم میتوانیم یک مسابقه تلویزیونی برگزار کنیم. برنده، جایزهاش را از من میگیرد!”
مریم در ذهنش تصور کرد: “مسابقهای برای انتخاب رئیسجمهور؟ این خیلی جالب است!”
و به این ترتیب، جهان منتظر توییت ترامپ بود و اعضای فرقه رجوی در حال تمرین برای مسابقه تلویزیونی بودند…
خلاصه اینکه، شاید به جای حمله نظامی، یک مسابقه تلویزیونی بتواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند و مریم رجوی را به عنوان رئیسه جمهور معرفی کند!
بله کی به کیه؟
و اینگونه بود که دنیا فهمید: “هر چیزی ممکن است، البته فقط در دنیای خیالی…”
قنبرخان
انتهای پیام