در خرداد ماه به سر می بریم این روزها یادآور خاطراتی تلخ از دهه ۸۰ و موسم خرداد ۱۳۸۲ است.
در آن روزهای غریب هنور دو ماه ازسقوط دولت صدام نگذشته بود، مسعود رجوی خودش را در بیابان های حمرین گم وگور کرده و مریم قجر را هم اواخر سال ۸۱ مخفیانه به اروپا فرستاده بود . ما بخت برگشته های کمپ فکر می کردیم او هم در کنارما و در خطر است که روزی سران کمپ هراسان همه را به جلسه دعوت نمودند و گفتند که مریم قجر عضدانلو یعنی رئیس جمهور مادام العمر در فرانسه دستگیر شده است بیشتر از آنکه کسی برای دستگیری او ناراحت شود اکثرا در بهت و حیرت فرو رفتند که چگونه در چند ماه گذشته فریب خوردیم و در شرایط سخت جنگ و در زیر موشک و بمباران نیروهای ائتلاف در بیابان و سرما وگرما فکر می کردیم که مریم قجر و رجوی هم در این شرایط سخت و در کنار ما هستند، بگذریم. اما موضوعی که برای آن جمع شدیم بازهم چیزی جز توهمات ، زیاده خواهی ها ، و اوج شقاوت رجوی نبود.
در طی جلسات مشابهی که در اکثر یکان های کمپ اشرف و در پایگاه های خارج کشور برگزار شده بود. از همه خواستند که برای فشار آوردن به دولت فرانسه و آزادی مریم قجر دست به تحصن بزنند و بصورت مکتوب درخواست خودسوزی بنویسند.
امری ظاهرا به اختیار ولی به فرمان مسئولین مغزشویی شده ای که حتی یکایک افراد را پیگیری می کردند که مبادا کسی درخواست مکتوب خودسوزی ننوشته باشد!
سپس در مرحله اول حدود دویست تن از اعضایی که در فرانسه بودند به همراه تعداد بیشتری از هواداران در شهرهای مختلف با دستور رجوی اعتصاب غذا را شروع کردند و ما هم در کمپ اشرف شبانه روز تحت فشارهای عصبی بودیم .
در بخش موسوم به داخله سازمان هم افراد را به اجبار پای تلفن برده و از آنها می خواستند با خانواده هایشان در ایران تماس گرفته و از آنها نیز بخواهند به جلوی سفارت فرانسه رفته و خودسوزی کنند !
برجسته ترین پیام رجوی که در آن ایام به خاطرم هست و فراموشم نخواهد شد، دستور و خواسته او برای خودسوزی اعضا تا روز آزادی مریم قجر بود.
رجوی در طی یک پیام درونی گفته بود حداقل بایستی روزی دو خودسوزی داشته باشیم و هر تعداد که لازم باشد باید برای آزادی مریم خودسوزی کنند تا خطری متوجه او نشود و دولت فرانسه به آزادی او تن دهد.
همین فرمان را هم عملی کردند. در انعکاس بیرونی پیام او شهرزاد صدر مسئول دفتر مریم قجر در مصاحبه ای علنی گفت : ما برای آزادی خواهر مریم هر کاری لازم باشد انجام می دهیم ما همه خودمان را می کُشیم و آتش می زنیم تا او آزاد شود و از فردای دستگیری مریم قجر برنامه های کاملا سازمان یافته خودسوزی در کشورهای اروپایی شروع شد.
روزهای بسیار وحشتناکی بود. هر روز فیلم های دردناک خودسوزی یک یا دو نفر را به نمایش می کشیدند، افراد بیگناهی که ماهم با هر یک از آنها یکبار به آتش کشیده می شدیم و می سوختیم . باور کنید ذره های باقیمانده از اعتقادم در آن روزها به کلی از سرم پرید و به سرعت به خود می آمدم که اسیر چه فرقه مخوفی شده ام و اوج دیکتاتوری ، شقاوت ، و بی رحمی رجوی را حس می کردیم.
فردی که ادعاهایش را یک تریلی هم نمی کشید و نام هایی چون رهبر، عقیدتی و مسئول اول ، شهید زنده برخود نهاده بود با میل و عطشی وحشیانه ، خونسردانه برنامه های اعتصاب غذا و زنده زنده سوختن افرادش را دنبال می کرد
و در پایان به صراحت گفت این تنها راه حلی بود که دولت فرانسه را مجبور به عقب نشینی کرده و تا هر زمان که لازم بود اینکار را ادامه میدادم
در حالی که جبهه ظاهرا مقابل ، یعنی دولت فرانسه تاب این همه بی رحمی را نیاورد و پس از دو هفته در حالی که حدود ۲۴ جوان از زن و مرد گرفته با دستور شخص رجوی بصورت های دردناکی اقدام به خودسوزی نمودند بالاخر زنیکه نحس را آزاد کردند.
پروژه ادم سوزی رجوی با به قتل رسیدن دو زن از جمله خانم ندا حسنی و صدیقه مجاوری و ناقص الخلقه شدن حدود ۲۲ تن دیگر ( از جمله مرضیه باباخانی ، نادر ثانی ، . محمد ایمانی ، . حمید عرفا. ) به پایان رسید. و ظاهرا ایشان پیروز شدند.
در حالی که بسیاری از افراد دیگر به مانند سابق نشدند و بیش از پیش به منش و ماهیت واقعی رجوی پی بردند.
بعدها پس از رهایی از چنگال فرقه متوجه بسیاری دیگر از حقایق و پرده های دیگری از شخصیت واقعی و بی رحم و دیکتاتور رجوی شدم از جمله قتل های افراد ناراضی و به کشتن دادن تیم های اعزامی در سال ۶۵ .
آری کسی که در سال های مختلف از ۶۰و ۶۵ و ۶۷ تا مرداد ۸۸ و فروردین ۹۰ انسان های بسیاری را قربانی مطامع شخصی خویش نمود تا شاید به قدرت و ارزوی دست نیافتنی رهبری برسدعاقبت دست انتقام خدا حداقل ۱۷ سال است که او را به زمین زده ، تا در مخفی گاهش بپوسد.
نوشته: مریم سنجابی
انتهای پیام