امروز می خواهم به یکی از عملیات های این فرقه به نام عملیات فروغ جاویدان بپردازم. به قول خود سرکردگان اسم آن را گذاشتند تا به اصطلاح بیمه نامه ارتش آزادیبخش در عراق باشد و در هر نشستی به این موضوع اشاره می کردند اما واقعیت این نبود.
عراق بیست روز جلوتر در بخشهایی از خاک خودش و در بخشهایی از ایران عملیات انجام داد. صدام چون در جریان آتش بس بود به مسعود رجوی گفت ایران ضعیف شده، شما از این فرصت استفاده کنید بروید ایران را بگرید، ایران بخشی از عراق می شود!
صدام حسین تکریتی به سر کردگان فرقه رجوی گفته بود من یعنی از لحاظ هوایی و توپخانه شما را پشتیبانی می کنم، نیروهای عراق، مهمات را همگام با پیشروی به شما می رسانند.
مسعود رجوی هم به فرماندهان بالای خود دستور داد هر کسی جلوی شما بود از صغیر و کبیر رحم نکنید، همه را بکشید، من خودم در اسلام آباد بودم و مردم جاده را بسته بودنند. فرمانده پایین تر تماس گرفت که چکار کنیم تا جاده باز شود، پشت بیسیم فرمانده بالا گفت: با کاسکاول همه را رگبار ببندید.
سر کردگان فرقه، این همه جنایت برعلیه مردم ایران کردید کافی نیست؟ این سوال کسی است که سال ها در درون همین مناسبات شما بود.
نتیجه این حمله چه شد، هزار و پانصد نفر را به کشتن دادید و هزاران نفر را مجروح، معلول و ناقص کردید. اگر مسعود رجوی گوربه گور نمرده خودتان از او سوال کنید آیا در عراق هستی ؟ فروغ جاویدان بیمه نامه تو بود؟ الان هزاران کیلومتر دورتر شده اید و به آلبانی رسیده اید این است استراتژی شما؟
نوشته احمد خاکی
انتهای پیام