سلام مرتضی (مالک ) خبر فرار و جدایی تو را از فرقه رجوی شنیدم که بسیارهم خوشحال شدم. اول خودم را به تو معرفی کنم من حمید دهدار هستم که ازسال ۶۶ تا سال ۸۰ در مناسبات فرقه بودم.
سال ۸۰ به مسئولین فرقه اعلام کردم که دیگر حاضرادامه حضور در فرقه نبوده ومی خواهم به دنبال زندگی خودم بروم که مسئولین برای من مثل بقیه نشست های تهدید گذاشتند اما عزم من برای جدایی جزم بود و درنهایت مسئولین بعد از۶ ماه نگهداری دراسکان مرا در دیماه ۸۰ به همراه بیش از۳۰نفر دیگربه زندان ابوغریب فرستادند.
دولت عراق هم دریک توطئه کثیف تعدادی از ما را در تیرماه ۸۱ تحویل دولت ایران داد. ورود من به دنیای آزاد و درهمان ایرانی که سالها رجوی همه ما را از رفتن به آن می ترساند خیلی ازمسائل را برای من روشن کرد. خیلی ازخانواده های اعضا به سراغ امثال من می آمدند و ضمن ابراز تنفر نسبت به رجوی ازما می خواستند تا اگر خبری ازفرزندانشان داریم به آنها بگوئیم، همان خانواده هایی که بارها رجوی می گفت آنها پشتوانه فرقه هستند.
در جامعه، جوان ترها که اصلا فرقه را نمی شناختند و مسن ترها هم که نسبت به عملکرد خیانت آمیزفرقه آشنایی داشتند ازآن ابرازتنفر می کردند.
به هرحال دیدن چهره نگران ومصمم خانواده ها برای اطلاع یافتن ونجات دادن فرزندانشان ازاسارتگاه فرقه من وبقیه دوستان جداشده را برآن داشت ازمنظرانسانی به آنها کمک کنیم تا به خواسته بر حق خود برسند.
ما چون در یک مقر نبودیم شما مرا نمی شناسی اما من مثل بقیه اعضا تو را به واسطه اینکه مسئولیت هایی مهمی درقسمت روابط وحفاظت داشتی واینکه درکل کمپ اشرف سرشناس بودی می شناسم.
راستش هیچ وقت فکر نمی کردم فردی مثل تو با اون همه سوابق تشکیلاتی و به خصوص به خاطر برادرت مالک که درسال ۶۰ به همراه موسی خیابانی کشته شد زمانی تصمیم به جدایی ازفرقه رجوی بگیری که مجددا به خاطر این تصمیمت بهت تبریک می گویم.
قطعا تو قبل ازجدایی ازفرقه به نتایج مشخصی از به بن رسیدن فرقه و اینکه ادامه حضور درآن در وهله اول خیانت به خودت است رسیدی حال می خواستم به عنوان کسی که سالها درمناسبات فرقه رجوی بوده صحبتی دوستانه با تو داشته باشم. حال قبل ازهرچیز فکر نکن که می خواهم تو را به خاطر گذشته ایی که درفرقه داشتی سرزنش کنم چون خود توهم دراصل قربانی تفکرات احمقانه رجوی بودی او همه ما را تبدیل به یک ربات برای اطاعت کورکورانه کرده بود تا بتواند اهداف احمقانه وخودکامانه خودرا پیش ببرد.
شعارآزادی خلق وایجاد جامعه بی طبقه توحیدی رجوی دروغی بیش نبود که فقط می خواست اهداف شومشش را پیش ببرد. متاسفانه او با بکارگیری سیستم های پیچیده مغزشویی همه ما را طوری بارآورده بود که هر کدام ازما درسطح و مدار تشکیلاتی خودمان چشم بسته مجری اقدامات جنایتکارانه اوشده بودیم و به همین دلیل فکرمی کردیم اگر از تشکیلات او جدا شویم خسرالدنیا و به قول خودش سوسک می شویم! یا فکر می کردیم چون پل های پشت سرمان را خراب کردیم دیگرقادربه ادامه زندگی در بیرون تشکیلات نیستیم به خصوص برای افرادی مثل تو که مسئولیت مهمی در تشکیلات داشتی وچون تصورجدایی از آن را نداشتی مطیع اوامر مسئولین بالاتر و شخص رجوی بودی به خصوص مسئولیتی که به تو برای مقابله با حضور خانواده هایی که دراطراف کمپ اشرف برای اطلاع ازسرنوشت وآزادی فرزندانشان تجمع کرده بودند واگذارشده بود. همان خانواده هایی که جزیی ازخلق ایران وهمه ما به خیال آزادی آنها دور رجوی گردآمده بودیم.
اما صحبت اساسی ترمن حال که ازفرقه جدا شدی اول باید بدانی که راه جبران همه اشتباهات برای همه نفراتی که ازفرقه جدا می شوند بازاست، دوم ازجار و جنجال ها و تهدید های سران فرقه واهمه ایی نداشته باش که چیزی نیستند، سوم اگر واقعا عمیقا ازفرقه رجوی جدا شدی واگر می خواهی برای خلق ایران ازدل وجان فداکاری کنی درمسیر افشای ماهیت فریبکارانه رجوی قدم بردار و نگذار جوانانی دیگر ازهمین خلق، قربانی افکاربرده ساز و طعمه جنایت رجوی شوند، چهارم برای آزادی دوستانی که هنوز دربند فرقه هستند تمام تلاش خودت را به کاربگیر. پنجم مواظب باش که سران فرقه برای به سکوت واداشتن تو ازهر ترفندی استفاده خواهند کرد.
در پایان آرزو می کنم مسیری که برای زندگی آینده ات انتخاب کردی بانی خیر برای دیگر دوستان دربند فرقه و درهم شکستن حصارهای ذهنی رجوی باشد.
نوشته حمید دهدار
دوست و عضو جدا شده از فرقه رجوی
انتهای پیام
