اولین انتخابات کوزه ای در فرقه رجوی در انتخاب صدیقه حسینی رخ داد که در سال های اول بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بود.
بعد از انتخاب نوری المالکی در دور دوم به نسخت وزیری عراق رجوی غافلگیرشد چون روی آمدی ایاد علاوی حساب کرده بود وشرایط شبیه به شرایط حاکمت صدام حسین را در رؤیاهایش برای خود متصور می دید. اما مالکی بسیارمصمم بود که تشکیلات رجوی را ازعراق جمع کند. کشورهای زیادی هم افراد تشکیلات را قبول کرده بودند اما رجوی که می دانست به محض رسیدن اعضا به اروپا کسی در تشکیلات نمی ماند سرانجام به آلبانی راضی شد یا به بیان دقیق تر به وی تحمیل شد. اما در همین کشور آلبانی با وجودیکه دررده بندی دولت های فاسد قرار دارد هم تشکیلات سازمان توان سازگاری ندارد و با گذشت حدود یک سال تعداد جداشدگان هرروز رو به افزایش است حتی تهدید به قطع کردن هزینه زندگی جداشده ها هم که در ژنو محمد سید المحدثین (بهنام) امضا کرده بود هم دردی درمان نکرد بلکه موقعیت جدا شده ها را محکم تر کرد.
بر اساس اطلاعات دقیق ترس فرقه از موقعیت وتعداد روبه افزایش جامعه جداشدگان در تیرانا بحدی رسیده که فرقه را بفکر چاره جویی جدی انداخته وبه معضل روز فرقه تبدیل کرده است بطوریکه خود مسئولین برخورد با جداشدگان مثل عبدالله تهرانی مستمرا نفرات را تحت فشار برای ترک آلبانی قرار می دهد وحتی حاضر هستند مقداری از هزینه قاچاقچی ها را بپردازند در حالیکه استراتژی تشکیلاتی فرقه از سال ۱۳۷۴ این بود که حتی یک نفر هم به اروپا ودنیای آزاد نباید برسد چون بنا به گفته لابی های فرقه درمحافل اروپایی مشکل در پارلمان اروپا رژیم نیست بلکه جداشدگان خودتان است که هرکجا ما می خواهیم اقدام کنیم آنها جلو ما ظاهر می شوند.
هم اکنون بنا به شواهد تعداد حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر در قرنطینه خروج در محیطی محصور در شمال تیرانا به دور از چشم ونظارت کمیساریای عالی پناهندگان نگهداری می شوند حتی مقامات دولت آلبانی هم خبر ندارند. تعداد حدود ۳۰ تن اززنان رده های بالا در یک پایگاه مخفی تر که با تهدید وتطمیع وارعاب در آنجا تحت مراقبت شبانه روزی بسرمیبرند. حتی تبدیل شورای رهبری به شورای مرکزی بتواند دختران جوانتررا در بر گیرد نتوانست از ریزش زنان جلوگیری کند و تبدیل شورای رهبری به شورای مرکزی اصلا به همین هدف بود برای این که به دختران جوان این انگیزه را بدهد که تشکیلات را ترک نکنند چون که تعدادی ازمسن تر ها را با ترفندهای مختلف که آنها با وجود گذشت سالیان دیگرپا به سن گذاشته وهیچ چشم انداز یک زندگی مشترک معمولی برای آنان متصور نیست را نگه داشته اند اما برای جوانترها این ترفند کارساز نیست.
برگزاری به اصطلاح انتخابات وانتخاب زهرا مریخی به عنوان مسؤل اول و نرگس عضدانلو دختر محمود عضدانلو- شهرزاد صدربه عنوان یکی از معاونین مریخی هم در همین راستا بود که البته همه اینها در چند روز اخیر با فرار ۵ تن از زنان از رده های سنی مختلف وچند تن از مردان همه این طرح وبرنامه ها را نقش بر آب کرد وفلش فروپاشی را پررنگ تر کرد وآلبانی را که در تشکیلات از آن به عنوان کشف برادر یا معجره برادر یاد می کردند را به عنوان آخر خط فرقه وتشکیلات نشان داد.
بد نیست اشاره هم به پدیده ای به نام انتخابات در تشکیلات سازمان شود.موضوع انتخابات در فرقه رجوی به قدری با تشکیلات در تضاد هست که در یک نشست در سال ۱۳۶۸ مسعود رجوی در یک دیالوگ با محمود مهدوی معروف به محمود قائمشهر از وی سوآل کرده که چرا ما در تشکیلات انتخابات نداریم در حقیقت این حرف رجوی به در بود که تخته بشنود چون تعداد زیادی از نفرات خارج کشور به تازگی وارد تشکیلات شده بودند که مسئله انتصاب های رجوی برایشان سوال شده بود.
اما بهر حال رجوی به حدی با انتخابات بیگانه بود که بدون هیچ توضیحی با بقول معروف بدون هیچ بلابه مقوله انتخابات را در تشکیلات خط بطلان کشید چون پشتیبان وی صدام در حاکمیت بود ونیازی به توضیح آنچنانی نداشت . رجوی خودش پاسخ را به محمود قائمشهر داد و گفت اگر ما با انتخابات مسولین را سر کار بیاوریم آن وقت ملاک می شود رضایت پایین ترها وتو سعی میکنی رضایت نفرات زیر دست خودت را جلب کنی ونه بالاتر را که البته منظور از بالاتر شخص خودش بود. اما فرقه از چه موقع یادش به انتخابات به شکل کوزه وگلدان افتاد
در فرقه هیچ گاه هیچ انتخاباتی صورت نگرفته است درسالهای اخر حکومت صدام حسین در سال ۱۳۸۰در انتخاب مژگان پارسایی رجوی وی را معرفی کرد واز همه خواست که موافق ومخالف با بلند کردن دست موضع خود را اعلام کنند حالا چه کسی در آن فضای رعب آور جرات داشت کسی را رجوی کنار دست خودش نشانده را رای مخالف بدهد پیدا کنید پرتقال فروش را؟ اگر هم رجوی می خواست پز دموکراتیک بدهد و چیزی نگوید مریم آرام نمی گرفت و اگر هم مریم را باز مسعود به اصطلاح می خواست ساکت کند چماقدران شروع به فحاشی ومارک زدن وترور شخصیت می کردند. انتخاب مژگان پارسایی هم به این دلیل بود که پاداشی برای اجرا وسازماندهی حملات مرزی وشهری در اواخر دهه هشتاد باشد.
۱-اولین انتخابات کوزه ای در انتخاب صدیقه حسینی رخ داد که در سالهای اول بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بود چون افراد زیادی به کمپی که آمریکاییها برای جداشدگان اختصاص داده بودند به نام جیاتیف یا در اختصار تیف فرار کرده بودند وآژانس های مختلف آمریکایی توانستند از نزدیک با شاهدان زیادی از جمله شاهدان شکنجه صحبت کرده واطلاعات وازریابی دقیقی از مناسبات درونی فرقه جمع اوری کنند . حتی زندان قلعه هم که برای عدم کشف آن باخاک یکسان شده وروی آن ساختمان پیش ساخته جدیدی بنا شده بود را هم توانستند در همان محل مورد تحقیق قرار داده واز آن مطلع شوند.
۲- دومین بارسال ۱۳۹۰ زمانی که طرف مذاکره دولت آمریکا به نام باتلر برای تخلیه اشرف در آنجا مشغول مذاکره بود که بلافاصله در شروع مذاکره برای وی یک نوار از باصطلاح انتخاب زهره اخیانی برای وی گذاشتند باتلر شناخت دقیقی از فرقه و مناسبات درونی وی داشت به همین دلیل هیچ اعتنایی نکرد و تعجب هم کرد که نشان دادن این ویدئو چه ربطی به ماموریت وی دارد .
۳- سومین بار اما در سال جاری که تشکیلات رجوی از عراق جمع آوری و به آلبانی اخراج شد. اما این بار باید به چه کسی انتخابات نمایی شود؟ شورایی ها و بازنشسته ها یا مقامات سابق که همه حقوق بگیران خود فرقه هستند وتنها چیزی که برایشان مهم نیست انتخابات درون فرقه هست وانچه که مهم هست حقوق های چند ده هزار دلاریشان هست. هوادارن هم که تعدادشان آنقدر اندک هست که حتی در محاسبات خود فرقه هیچ نقشی ندارد تنها همان دویست سیصد نفری که بر ای پر کردن صف های اول درگردهم آیی سالانه پاریس بماند کافی هست. این بار برای جامعه آلبانی هست چون با وجودی که بسیاری از مقامات را با میهمانی ها وهدایای که درپاکت تقدیم آنها می شود طیف بسیاری از جامعه سیاسی آلبانی از فرقه دل خوشی ندارد بماند بلکه وحشت هم دارند با توجه به اینکه تعدادی حدود ۲۵۰ نفر هم اکنون در تیرانا جداشده از فرقه زندگی می کنند که این تعداد مستمرا در حال افزایش می باشد و این افراد شناخت بسیار دقیقی به جامعه سیاسی آلبانی ارائه داده و می دهند.
یادداشت از حمیرا محمدنژاد
انتهای پیام