دشمنان ایران در تله خودساخته گرفتار شدند
افشای دروغهای ترامپ و منافقین توسط خبرنگار انبیسی
مات کردن رژیم صهیونیستی توسط ملت ایران / منافقین و سلطنت طلب ها زیر شدیدترین فشارها قرار گرفتند
پیام حضور رهبر انقلاب در مراسم عزاداری محرم در حسینیه امام خمینی (ره) به دشمنان ایران
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می نماییم / آرزومندیم همگی بتوانیم از چشمه معرفت حسینی جرعهای بنوشیم
فشار سرویسهای اطلاعاتی «فرانسه، آلمان، آمریکا و رژیم غاصب» به رجوی / تلاش برای بحران سازی در حوزه انرژی تا صداگذاری روی راهپیماییهای مردم ایران / ملت هوشیار باشند
شکست نقشه دشمنان؛ از هفتم تیر ۱۳۶۰ تا ۷ تیر ۱۴۰۴
نفوذ موساد در پلتفرمهای سرگرمی و ارتباطاتی غیررسمی
در این مقاله رجوی به صراحت اعتراف می کند که مراجعه کنندگان مادر و پدر پیری هستند که به دیدار فرزند خود آمدند یا دختر و پسری هستند که پدر یا مادر خود را از خردسالی ندیده اند و خواهر یا برادر و در یک کلام اقوام درجه یک اعضای فرقه هستند . اما رجوی که نمی تواند از خوی پلید خویش دست بردارد
وقتی وارد قرارگاه شدم تا تخلیه اطلاعات کامل در قرنطینه بودم ، بعد از دو روز مرا به دفتر مهوش سپهری بردند، در آنجا مورد استقبال قرار گرفتم و سپس به قرارگاه یازده باز گشتم ، بعداً فهمیدم تیم در کرج ضربه خورده و دستگیر شده اند. در طول مدتی که در سازمان بودم آنها هیچوقت دوست نداشتند هیچ تیمی سالم برگردد، چون خوراک تبلیغاتی آنها بیشتر کشته شدن بچه ها بود و اگر کسی کشته نمی شد بارتبلیغاتی آنها کم رنگ بود، سازمان وقتی متوجه شد با تیم بندی کارش به جایی نرسید ترفند دیگر بست.
ازنظر عبدی، خباثت ومزدوری این مادر وقتی معلوم شده که درسال ۸۲ وبابازشدن راه عراق، به کمپ اشرف مراجعه نموده وکار بدترش این بوده که تنهایی نرفته وهمراه کاروانیانی که مجوز رسمی از دولت عراق داشتند، به دیدن او آمده است!
بنابراین، رفت و آمدهاى مسئولین و سرکردگان مجاهدین از فرانسه به آلبانى که با بعضى از مقامات رسمى دولت شما دیدار داشته اند، براى هر چه بیشتر در بند کشیدن افراد صورت گرفته است لذا براى فریب افکار دولت مردان شما، مریم رجوى به مسئولین انتقال یافتگان به آلبانى دستور داده است که بطور موقت خط قرمزهایى که در درون تشکیلات وجود داشته است و نفرات را با آنها اسیر و در بند کشیده و آزادى را از آنها سلب نموده اند، بطور موقت کم رنگ شود تا راه فریب و زمینه بعدى فریبکارى و حمایت دولتمردان شما را هموار کنند.
خطاب به نفراتش بگوید شما سربازان امام زمانید و سلاح امام زمان را بدست دارید، تعدد زوجات را برای خود مشروع و زندگی را برای دیگران حرام بداند، ماه رمضان عوض کند
بر خلاف ادعای رهبری مجاهدین که امکان تماس و ارتباط با خانواده ها را برای نیروهایش برقرار میکرده، نه تنها اینها شعارهای بی معنی و پوچ بوده است بلکه حتی برای کسانی که واقعا در یک شرایط خاص به سر می بردند کمترین حرکت انسانی نمی کردند، منجمله برادر و هموند عزیزم، آقای کریم غلامی که از بیست سال پیش تا به امروز شاهد سختی ها و زجرهای فراوان جسمی و روحی ایشان توسط سازمان مجاهدین و تشکیلات مافیایی آن بودم.
افرادی که مثل من زندان رجوی را دیده بودن و شاهد جنایات رجوی بودیم رجوی قبل از این نشست ها ما را صدا زد و یک نشست خصوصی گذاشت و بعد هم به همه یک رده تشکیلاتی داد یعنی درجه داد رده های تشکیلاتی که براساس سنوات مبارزه حرفه ای بود و رده های که داده شده بود واقعی نبود فقط به نوعی حق سکوت و…… و البته همراه با تهدیدات که اگر چیزی شنیده شود از کسی درز پیدا کند سر کارتان با همانجاست بگذریم .
فرقه رجوی٬به تنها چیزی که توجه ندارد٬جان انسانهاست! خواه جان نیروهای خود باشد یا جان مردم کوچه و خیابان. آنها فقط و فقط به خودشان و منافع خودشان و رسیدن به هدفشان فکر میکنند! بعد از آزادی هم او٬ آنچنان از خاطرات زندان٬تعریف میکرد
رهبران فرقه رجوی دیر یا زود باید این واقعیت محض را بپذیرند که راهی جز انحلال و تن دادن به فروپاشی فرقه تحت امرشان ندارند. دوران تسلط بر انسانها و به برده گی کشانیدن آنها به پایان رسیده و دیگر با وجود عصر انقلاب اطلاعات و دسترسی همگانی به وسایل ارتباط جمعی، نمیتوان انسانها را در جهالت نگه داشته و در مسیر اهداف شوم و ضد انسانی به بهره کشی وادار نمود .
این دوربین های لعنتی چقدر تمرین کردند تا پیام چشم هایت را مردم دنیا نخوانند و ندانند و نفهمند اما من مادرم و دروغ های اجباریت را میخوانم چشم های تو به مامان محبوبه که دروغ نمی گوید یک روز تمام دوربین های دنیا را خاموش میکنیم تو را تنگ در آغوش میگیرم حرف های دلت را دور از چشم این دوربین های لعنتی و چشمان دریده و بی شرم این از خدا بی خبران گوش میکنم میدانم حرف های زیادی داری مصطفی و حوریه را به خدا سپردمشان و تو را که در آغوش مهربان خدایی میبوسم
در برنامه سالانه نمایشی مجاهدین برای اعلام موجودیت امسال طبق معمول با سخنرانانی که با هزینه های کلان و اسم و رسم سابق شان حضور داشتند، حکایت همچنان بر علیه این جماعت عقب مانده بود. به راستی که مجاهدین با این حجم از مطلب و موضع گیری دروغ و همینطور نتیجه گیریهای وارونه، دست هر تردستی را از پشت بسته اند.
ازآمارکذایی رجوی حول تلفات که بگذریم اساسا تمام ابزاروآلات جنگی جورواجوردرجریان جنگ ازبین رفت وتلی ازخاکسترتبدیل شد ویا اینکه درصحنه جا ماندند ومطلق به خاک عراق برگردانده نشد ومهمترازهمه عمده نیروها درصحنه عملیات کشته ومجروح واسیروآنانکه با فلاکت به عقب بازگشتند بریده ومستاصل روی دست رجوی ماندند وگلویش را فشردند.
ــ داعش در موصل جنازه یک دختر را دربین زباله ها انداخته !
ــ داعش در فلوجه از خروج افراد به خارج از شهر جلو گیری می کند !
ـ داعش یک شهروند اذربایجان شمالی را که به داعش پیوسته بود و بعد مدتی می خواسته از داعش جدا شود زندانی وبصورت وحشیانه شکنجه کرده !
چند وقتی می باشد که من اعلام جدایی خودم را به استحضار مردم و و خانواده های قربانیان اسیر در سازمان مجاهدین خلق رسانده ام و در سایت نجات یافتگان در آلبانی که سایت مربوطه به جداشدها در البانی هست، منتشر کرده ام. این خبر به گوش مسعود رجوی رسیده است و طبق معمول مسعود رجوی نیز هنر بخرج داده و اراجیفی را گفته که صد البته مربوط به خودش می باشد و در زیر تیتر های لجن نامه های وی را می بینید.
بازگشت عباس محمد پور از آلبانی به وطن و آغوش خانواده آقای عباس محمد پور از اعضاء جدا شده فرقه رجوی بعد از حدود ۲۷ سال اسارت به آغوش خانواده بازگشت. آقای محمد پور در بحبوحه جنگ بین ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ به اسارت گروه تروریستی مجاهدین درآمد. ایشان در سال ۱۳۹۳ از […]
در دور دوم که خانواده های اعضای گرفتاردر فرقه تبهکار رجوی که با یک دنیا عشق وآرزودرپی تحقق ملاقات ودرآغوش کشیدن عزیزان خود با تقبل درد ورنج فراوان به حواشی لیبرتی رفتند ومتاسفانه تاکنون دراثرکارشکنیهای رجوی موفق به مطالبه به حق خود نشدند ؛ دلهای ما شکسته شد ودرغم واندوه آن عزیزان شریک شدیم .
نام اشرف را زمانی که در فرقه بودم به عنوان شهر شرف و افتخار و شهر صداقت و فدا می شناختم، اما اکنون آنجا را جایی که نهایتا بهترین سالهای عمرم را فقط برای قدرت و منافع مسعود رجوی تلف کردم می دانم ، بهترین سالهای عمرم را آنجا از دست دادم که برگشت ناپذیر است اکنون که جدا شدم شاید دیگر هیچ وقت نتوانم توانایی ها و استعدادهای قبلی ام را بکار بگیرم چرا که در بسیاری از زمینه ها از هم ردیف هایم عقب افتادم شاید دیگر در زندگی ام به کسی مجددا اعتماد نکنم و به نظرم این تنها آسیبی است که از فرقه برداشتم و نمی توانم تغییرش دهم، اما خوشحالم جزو رهروان راهی باشم که اعتقاد دارم همه ما نیازمند ادامه دادن به تلاش برای ممانعت از بروز چنین حوادث تلخی در تمامی جهان هستیم .
من فکر میکنم که سازمان مجاهدین از همان ابتدا فرقه بودن خودش را ثابت کرد ولی متاسفانه به دلیل اینکه افراد جان به کف و صاف و زلال آنقدر زیاد داشت که توانست بدون اینکه کسی این موضوع را بفهمد به فعالیت های مخربش ادامه بدهد….