وقتی رجوی گفت، تاریخ از پیروز جنگ سوال نمیکند!
روایتی از پایان زندگی مشقتبار در مقر خائنان بیوطن / بریدهای که در پارکینگ منافقین خود را آتش زد
عملیات چلچراغ منافقین با هدف جذب زنان و نظامیان عراقی طراحی شد / افشای شیوه رجوی برای گرفتن اسیرِ ایرانی
گزارشی از چهل و یکمین جلسه دادگاه محاکمه منافقین
بررسی پدیدار شناسانه انگیزههای منافقین در تخریب امامان جمعه / تلاش برای تغییر نگرش جامعه نسبت به نهاد روحانیت
آلبانی، کشوری که تعهدات قانونی آن رو به وخامت است / «مجاهدین خلق» خطری برای منطقه بالکان
هشدار آقای قاضی به کشورهای حامی منافقین: نباید متهمین تروریسم را میزبانی کنید
«به همین خیال باش»: پیامی کوبنده به آمریکا و نوچههای مزدورش / ایران، قدرتی شکستناپذیر
من محمود هاجری برادر علی هاجری هستم ، مدت ۲۸سال است که برادرم در چنگال سازمان اسیر میباشد. در رابطه با نامه ای که سازمان برعلیه من و برادرم احمد ، از طرف علی نوشته و منتشر کرده، میخواهم اعلام کنم این شکایت هیچ ارزش قانونی ندارد چون همه دنیا میدانند این اطلاعیه از طرف سازمان نوشته شده و برادر من هیچ نقشی در نوشتن این نامه و شکایت ندارد!تمام زندانیها این اجازه را دارند که با خانواده خود تماس داشته و امکان ملاقات هفتگی داشته باشند. اما سالهاست برادرم از این امکان محروم بوده است!! شما سران مجاهدین چرا چنین اجازه ای نمیدهید؟!
زمانی که نیروهای منافقین در عملیات مرصاد شکست خوردند رجوی اظهار کرد “فکر خانواده باعث شکست در این عملیات شد ، مثلا یکی که میتوانسته با فدا کردن جان خود چند تن از نیروهای ایرانی و هموطن خودش را بکشد؛ به یاد زن و بچه خودش افتاده و از مردن ترسیده و فرار کرده است ، پس باید زن و زندگی را طلاق بدهد تا دلبستگی به چیزی نداشته باشد در این صورت اگر جنگی پیش بیاید، واقعیت امرچون بی همه چیز است از مردن نمی ترسد.
همانطور که در محورهای قبلی توضیح داده شد فرماندهان فرقه به دستور رجوی مانع از انجام ملاقات خانواده ها با فرزندان شان شدند . وقتی خانواده ها بعد از هفته ها انتظار مطمئن شدند فرماندهان فرقه ضمن توهین به آنها اجازه ملاقات نداده و مانع از آن می شوند که فرزندان شان به کنار سیاج بیایند تا همدیگر را ببینند ، ناچار شدند برای رساندن صدای خود به فرزندان شان از بلندگو استفاده کنند . آن هم در ساعاتی مشخص و محدود تا مزاحم خواب و استراحت فرزندان خود نشوند . از این بلندگو ها صحبت خانواده ها پخش میشد که از فرزندان خود درخواست ملاقات داشتند .
دیگر نمی شود کسی را فریفت و افراد را در لاک و چنبرۀ فرقه اسیر و بیخبر نگه داشت و با خون و نفس اسیران تجارت کرد و کسب آبرو نمود. باور کنید همه چیز را مسعود بر باد داد و همه چیز را نیست و نابود کرد.
یکی از ترفندهای همیشگی رجوی ها مظلوم نمایی است . آنها با استفاده از این حربه در کنار وقاحت بی نظیر خود ، همواره تلاش دارند تا حقیقت را وارونه جلوه دهند . آنها ترور کور انجام می دهند ولی طرف مقابل را قاتل می نامند ، به عنوان ارتش خصوصی صدام به خدمت او در می آیند اما دیگران را مزدور میخوانند ، بر علیه کشور خود جاسوسی می کنند و همزمان به دیگران انگ وطن فروشی می زنند و ….
قبل از آغاز خواهش می کنم که نام اصلی من نزد مدیر سایت امانت باشد. از ابتدای آمدن ما به آلبانی ، فرقه رجوی و مسئولین سرکوبگر تشکیلات با تمام تلاش در پی این بودند که ما جداشدگان را به هر قیمت در بند تشکیلات خود نگه دارند و حتی با اشراف به این که بسیاری از ما علنا اعلام جداشدن کرده بودیم اما به حضور فیزیکی افراد قانع بودند .
در نشستی بودیم که رجوی از طریق تلویزیون سخنرانی میکرد، حاضرین در نشست چنان محو تماشای سخنرانی و تشویق رجوی بودند که من واقعاً تعجب میکردم ؛ رجوی گفت : من به خاطر رسالتم !!! از ایران بیرون رفتم در ایران مثل امام حسین(ع) !!!که به او نامه دادند؛ از من هم پشتیبانی کردند !!! ولی مانند امام حسین(ع) پشتم رو خالی کردند،!!! مانند امام از شهرم خارج شدم !!!!
رجوی را ببین که درمقابل مطالبات به حق ومشروع خانواده های اعضای گرفتار در قلعه فرقه ای خود چقدرضعیف و زبون شده وبه به استیصال رسیده است که اعضای اغفال شده ودربندش را درصفحه تلویزیون می آورد ویا به اسم آنان درسایتهای جور واجورخود مطلب گذاشته وعلیه خانواده هایشان لاطائلات مشمئزکننده ردیف میکند.
دراین رنج وسناریوی ساختگی ونابخردانه پیشتر به اسم سمیه محمدی دختراسیرمصطفی کتاب زیرچاپ برد و با ذکرخزعبلاتی که صرفا ازکله پوک رجوی تراوش میکند ؛ پدرومادرچشم انتظارو رنجکشیده ای را که سالیان برای رهایی دخترشان ازهمه چیزشان مایه گذاشتند؛ آزرده خاطرمی کند و به زعم وگمان خود با خراب کردن پلهای عاطفی ارتباطی درصدد به اسارت نگهداشتن مضاعف سمیه و سمیه ها است.
مادر فریدون ندایی که ۳۵ سال است به دنبال دیدار فرزندش است. فریدون ندایی احتمالا از سال ۱۳۶۰ اسیر شده و از اسرای جنگ ایران و عراق می باشد از سال ۱۳۶۷ گرفتار فرقه مخوف رجوی شده است. ایشان حدود ۳۵ سال در اسارت نیروهای صدام و پس از آن کمپ مخوف رجوی است. و مادرش در این سال ها از دیدار او محروم بوده است.
فرقه رجوی با هوچی گری این اقدام بی نهایت انسانی را شکنجه روانی اعضای به گروگان گرفته و ممنوع ملاقاتی معرفی کرده است متاسفانه هوچی گری و کلاشی این فرقه در مقابل یونامی و کمیساریای پناهنده گی و صلیب سرخ بقدری شدید بوده که این ارگانهای بین المللی نیز بخاطر فرار از تهمت و افترا مزدوری وزارت اطلاعات سکوت کرده و از اجرای مسئولیت خود سر باز زده اند .
هدف محوری رجوی در برخورد با خانواده ها در این مقطع این است که صورت مسئله اصلی را پاک کند چرا که وحشت از خانواده ها همه وجود مسعود رجوی را فراگرفته است. تجربه قلعه اشرف به مسعود رجوی و مریم رجوی می گوید اگر روند گذشته خانواده ها در مقابل دیوارهای لیبرتی و همچنین تیرانا شکل بگیرد دیگر نه از تاک خبری خواهد بود و نه از تاک نشان. اینکه تعدادی از خانوادهای قربانیان فرقه مجاهدین برای ملاقات با فرزندانشان به عراق رفته اند چه ربطی به سپاه قدس دارد؟