• امروز : سه شنبه - ۲۴ تیر - ۱۴۰۴
  • برابر با : Tuesday - 15 July - 2025

خاطرات جدا شده ها

سند حماقت های فرقه رجوی

سند حماقت های فرقه رجوی

سند حماقت های فرقه رجوی به روایت تصویری
چهارسال تحصن خانواده ها در پشت سیم خاردارهای اطراف کمپ اشرف

دانلود سنگ اندازی مزدوران رجوی به خانواده ها – کمپ اشرف

خاطراتی از عمر هدر رفته در فرقه رجوی – قسمت ۳

خاطراتی از عمر هدر رفته در فرقه رجوی – قسمت ۳

من هم محفل های زیادی داشتم و بخاطر ایجاد رابطه ی سریعی که با بچه ها داشتم در جریان روحیات و نظرات آنان قرار می گرفتم. طولی نکشید که در همان پذیرش یک نشست عمومی برایم ترتیب دادند و بخاطر تنظیمات غیر تشکیلاتی و مشخصا محفل های سیاسی که داشتم، بقیه بچه ها را علیه من شوراندند.

از مریم تا مینا: بده بستان های آق مهدی و مسعود خان

از مریم تا مینا: بده بستان های آق مهدی و مسعود خان

حدود سی سال قبل (۳۰ خرداد ۱۳۶۴) که صحنه ایران غرق در خون و آتش ناشی از جنگ خارجی و تروریسم داخلی قرار داشت، در نقطه ای هزاران کیلومتر دور از وطن، قراردادهای دو ازدواج در حال انعقاد بود. ازدواج هایی که در پی یک طلاق نامتعارف (و شاید ناموزون و ناهنجار به لحاظ عرفی) بوجود آمد و مسعود رجوی آنرا “انقلاب ایدئولوژیک” نامید که سرآغازی بر “خلافت مطلقه” اش در سازمان مجاهدین بود. سازمانی که از این پس می باید مسیر ناموزون فرقه شدن را با شتاب بیشتری طی می کرد.

زندگی بر باد رفته ـ خاطرات یکی از اعضای جداشده در آلبانی (قسمت دوم)

زندگی بر باد رفته ـ خاطرات یکی از اعضای جداشده در آلبانی (قسمت دوم)

صدایش را کلفت کرد و گفت : تنها کاری که میتوانم برای تو انجام بدهم این است که دو سال در این ارتش خدمت کنی و بعد کمکت میکنم که بروی اروپا. درحالیکه به چشم های آن زن نگاه می کردم ، یک بار دیگر سوال کردم دوسال دیگر مرا میبری؟ تنها چیزی که درآن چشم ندیدم حقیقت بود. جالب اینکه فهیمه اروانی هم همان خنده های زشتی که دیگر مسئولین در جواب به ما می دادند، زد و گفت حتما میبرمت اروپا!

چگونگی حل تناقضات در فرقه ی رجوی

چگونگی حل تناقضات در فرقه ی رجوی

یک روز برای اکبر رودینی داشتم خاطره تعریف میکردم که برای نهار مرغ داشتیم ناگهان اکبر رودینی حرفم را قطع کرد و با تعجب گفت مگه شما تو ایران مرغ داشتین که بخورین . سازمان طوری شستشوی مغزی میداد کسانی رو که تو اشرف بودند فکر میکردند ایران همیشه قحطی هست و کسی حتی نان برای خوردن ندارد

زندگی بر باد رفته ـ خاطرات یکی از اعضای جداشده در آلبانی

زندگی بر باد رفته ـ خاطرات یکی از اعضای جداشده در آلبانی

حرفهای درسینه نگهداشته شده، گوشه ای از درد ها و زخم های من است، واقعیت هایی است که با آنها روبه رو بوده ام و عمرم و تمامی هستی ام را در این راه ازدست داده ام و به اعتماد من خیانت شد ، به عبارتی بایستی بگویم که خیانتی بزرگ به من و امثال من مسعود رجوی کرده است.

منافقین وفراموشی دین

منافقین وفراموشی دین

سازمان تمامی توجه و معیارهای خود را به مبارز بودن افراد و مبارزه کردن آنان معطوف می داشت و در نتیجه بسیاری از ارزش های اخلاقی و بعد معنوی را به فراموشی می سپرد . به همین دلیل به تدریج فساد و قدرت طلبی در میان افراد و سازمان شکل گرفت و توسعه یافت . به طوری که انجام فرایض و رعایت موازین اخلاقی اهمیت خود را از دست داد .