علیرضا جعفرزاده، بازیگردان شوهای منافقین در آمریکا کیست؟
بهرهکشی از زنان در قالب شعارهای آزادیبخش و برابری جنسیتی
روایتی دردناک از تیرخلاص زدن منافقین به افرادعادی در مهران
دوگانگی فرانسه در مواجهه با حقوق بشر؛ از بازیگری در تقویت توان اتمی صهیونیستها تا تقابل با منافع ملت ایران / آغوش باز مهد آزادی برای تروریستها!
عالمی که فرشته نجات بود
شکایت خواهر شهید از منافقین تقدیم دادگاه شد: پدر و مادرم هزار آرزو برای برادرم داشتند
قتل به شیوه گروهک منافقین
«جان» مریم قجر تا آخر عمرش در زندان جشن میگیرد!
امیدوارم که حالت خوب باشد . برادرعزیزم ، عزیز تراز جانم حال همگی ما خوب است و ناراحتی جزدوری شما نیست .
امیدوارم که حال شما خوب باشد. نزدیک به ۱۲ سال است که همدیگر را ندیدیم خیلی دلم برایت تنگ شده است. برای دیدار با شما من و پدر و مادرم ۲ بار به عراق سفر کردیم که شاید بتوانیم دیداری با هم داشته باشیم متاسفانه موفق نشدیم . دخترت الان یک خانمی برای خودش شده است دخترت و همسرت نگران شما هستند.
ما خانواده های استان مرکزی با احترام می خواهیم با شما صحبت کنیم مثل شما و سرانت بی ادب نیستیم که ما را اوباش خطاب می کنند. آقای رجوی فرزندان ما چندین سال است که در چنگال شما اسیر هستند طی این چندین سال به آنها اجازه ندادید یک تماس تلفنی با ما داشته باشند که از حال آنها با خبر شویم گناه ما پدر و مادر ها چیست که شما چندین سال است ما را داغدار کردید .
بحث بعدی نشست ، رفتن (یا ماندن) مریم قجر از عراق بود . طی این مباحث مسعود رجوی اصرار داشت که مریم به خارج منتقل شود و در هنگام جنگ در عراق نباشد و تمامی نفرات بالا و کادرها نیز حرف رجوی را تأیید می کردند و فقط یک نفر مخالفت می کرد و آن هم مریم قجر بود . رجوی می گفت که ” چون شرایط غیر قابل پیش بینی است ، پس حداقل یک نفر بیرون از معرکه بماند تا بتواند ادامه دهنده باشد ” و در مقابل مریم قجر استدلال می کرد که ” مسئولیت وی ، حفاظت از رجوی است و باید در عراق بماند .” هر چند در این جلسه این گونه جمع بندی شد که هر دو در عراق خواهند ماند ، ولی عملاً مریم قجر به خارج منتقل شد .
خیانت و انحطاط فرقه رجوی احمد هاجری ساکن آبادان برادر (علی هاجری تحت اسارت فرقه رجوی در لیبرتی، عراق) مسعود و مریم رجوی را میتوان به صراحت به عنوان احمقترین فرمانده احزاب و گروه های حال حاضر معرفی کرد. فرماندهانی که یک عمر، از طلوع غمگین تا غروب مرگبار ارتش آزادی بخش در بیابانهای عراق به […]
خانه متشکل شده بود از دواتاق خواب و اشپزخانه و … متوجه شدم که نفرات همگی پاسپورت و مدارک قانونی خود را به محسن داده بودند و محسن هم آنها را به بهانه های مختلف ضبط کرده بود و جالب انکه انها حق خارج شدن از خانه را نداشتند و فقط انتهای شب اجازه داشتند بالا پشت بام و یا تک به تک با خود محسن به پایین رفته و سیگار بگیرند و خریدی بکنند. محسن یک فضای پلیسی برای انها ایجاد کرده بود که انگاری اطلاعات ایران پایین منزل انهم درترکیه هست
اینکه یک زندانی سیاسی قادر باشد که نامه ای سراسر موافق با باند جنایتکار رجوی را ازداخل زندان های جمهوری اسلامی به بیرون بفرستد و آن نامه با آن محتوای خاص خود چاپ شود ، ازعجایب است!
اخیر تلویزیون منافین به بهانه گزارشی منتشر شده از نهادهای آلمانی به اقدامات جداشده های سازمان اشاره دارد که هزینه های سازمان صرف سرکوب آن می شود و البته هیچ سازمان نتوانسته اقدامی جدی برای این امر صورت دهد.
رجوی وطن فروش وخائن وجاه طلب ازنوع هیستریک وافسارگسیخته ازبرای به اسارت نگهداشتن اعضایش سی واندی سال است که زوزه سرنگونی سرمیدهد وبسا کارنامه سیاهی را برای خود به ثبت رسانده ونزد مردمان ایران زمین مطرود ومنزوی شده وخائن قلمداد میشود.
عکس سرتیتر خبر و نمایه در سایت مجاهدین و جالب اینکه همین هفت زن ونه بیشتر صلاحیت نمایش داده شدن در اینترنت را ندارند ,
به هر حال عکس را چاپ گرفتم و قرار بود این عکس را با نوشته به دیوار یکی از خیابانهای شریعتی بزنم و ازش عکس بگیرم که باز به من گفتند که اگر خودم نمی توانم این کار را بکنم می توانم به کسی پول بدهم