این جنایتها با حمایت آمریکا از منافقین صورت گرفته است + فیلم کاربرد مادههای مریم قجر اعضای انجمن نجات در آلبانی، عشقی که سالها در سینه داشتند را به میهن نثار کردند آزادی یعنی همین الگوی تکراری در نحوه پوشش اخبار مربوط به مرگ اعضای فرقه رجوی بترس از نقطهای که شیطانیات کنند اعلام آمادگی ۱۶۴ تن از نجاتیافتههای فرقه رجوی برای «شهادت دادن» در دادگاه ایران وقتی به ۲۰ سال اسارت و بردگی پایان دادم / آزادی یعنی در کنار خانواده بودن
امروز دوشنبه ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵ بار دیگر خانواده های مستقر در بغداد جهت کوششی مجدد برای دیدار با عزیزانشان به اردوگاه لیبرتی مراجعه کردند. این درحالی است که یکی از افراد به دلیل بیماری و ضعف جسمانی مجبور شد در هتل در بغداد بماند و همراه گروه نرفت.
من کنار درب منتظر ماندم و دیدم که ۲ خانم با لباس نظامی سبز سراغم آمدند که کمی هم باد می آمد و محکم دسته روسریهاشون را گرفته بودند که باد نبره و مستمر لباسهاشون را نگه می داشتند با دست که بالا نره . به هر حال به من نزدیک که شدند من واقعا سرد برخورد کردم و هنوز در شک این نوع لباس پوشیدن بودم
پادگان اشرف در نزدیکی شهر خالص از استان دیالی بود. زمانی که رجوی به عراق رفت این پادگان را به او دادند ولی همچنان فرماندهی برعهده ارتش عراق بود. این پادگان هم مثل هر پادگان دیگر عراق جیره، بودجه، آموزش، نیرو و غیره داشت. بهتدریج زمینهای کشاورزی اطراف پادگان را هم به زور از کشاورزان گرفتند و ضمیمه کردند؛ حتی روستایی در اطراف پادگان بود که آنها را هم کوچ دادند و زمینهایشان را تصرف کردند
یعنی رجوی اینقدر از خانواده ها می ترسد که نمی گذارد با آنها تماس بگیرید. مگر شما سرباز رجوی نیستید ما هم سربازی رفته ایم ولی به ما اجازه می دادند که هر روز با خانواده تماس بگیریم و حتی مرخصی می دادند که می آمدیم چیش خانواده. میدانی چرا؟ چون با هم روراست بودیم و به ما اعتماد داشتند پس معلوم می شود که رجوی شماها را به زور چماق در آنجا (لیبرتی) نگه داشته ، چون می ترسد که اگر خارج از آنجا تماس داشته باشید و بفهمید که چقدر دروغ برایتان گفته اند یک ساعت هم حاضر نمی شوید در آن جهنم بمانید.
با توجه به شناخت عمیق از باند رجوی، بنظر می رسد، این باند برای درسایه نگهداشتن سفر سخت وقهرمانانه ی عده ای ازهموطنان مرتبط با اسرای لیبرتی به عراق، بازهم محاصره ی پزشکی ودارویی را مطرح کرده است!
این بی کفایتی وخود زنی درعرصه ی سیاسی ، حاصل کدامین پارامتر هاست که مجاهدین رنگارنگ رجوی بنمایش میگذارند؟
بهترین جواب باین سئوال این است که رجوی های تشنه ی قدرت و دست شسته از حمایت مردم، چاره ای جز تشویق جنگ طلبان به ورود رهائی بخش؟؟!! به خاک کشورمان را نمیبینند ودستی چز برای تکدی گری بسوی فاشیست ترین وخونریزترین جناح ” استعمار ” را ندارند!
اولین تماس فیزیکی بین مجاهدین و افسران اطلاعاتی اسراییل در دسامبر ۱۹۸۸ صورت گرفت. نکته اصلی ملاقات، تهدید موثق اسراییل برای بمباران تأسیسات هسته ای عراق بود.
سند حماقت های فرقه رجوی به روایت تصویری
چهارسال تحصن خانواده ها در پشت سیم خاردارهای اطراف کمپ اشرف
دانلود سنگ اندازی مزدوران رجوی به خانواده ها – کمپ اشرف
پدر و مادری با هزاران آرزو و با هزاران سختی جگرگوشه های خود را بزرگ می کنند تا آنها را تحویل جامعه دهند درست همانند باغبانی که درختی می کارد تا ثمره اش را ببیند و بچیند.
متاسفانه مادر آقای قاسم واعظی در ایران آه از جگر بر می کشد و به زبانی ساده می گوید فرزند من کو؟ شیرینی زندگی من کو؟
Vaezi-Face (Copy)
پس از شروع حمله ی آمریکا ، اخبار سیمای مجاهدین و موضع گیری های آنان تا آخرین روزهای جنگ نیز جانبدارانه و به نفع صدام و تقریباً تکرار همان ادعاهای رژیم مبنی بر شکست نیروهای اشغالگر بود . مانند سقوط هلیکوپترهای آپاچی ، مصاحبه های سعیدالصحاف وزیر تبلیغات عراق و … تحلیل خبرنگاران و افسران نظامی مبنی بر طولانی شدن جنگ ، کشته شدن افراد بیگناه و مردم عادی به خصوص کودکان و زنان ، کافی است به موارد زیر که از سیمای مجاهد پخش ش
علیرغم این که قول داده شده بود ۷ روز قبل از حمله ی آمریکا ، سازمان مطلع خواهد شد و نیروها به مواضع اختفا خواهند رفت ، ولی این اتفاق نیفتاد و تنها در تاریخ ۲۷/۱۲/۸۱ به نیروها اعلام شد که به مواضع اختفا نقل مکان نمایند و هر چند قرار بود انتقال نیروها در مدت ۴۸ ساعت عملی گردد ، ولی نیروها با دستپاچگی و ظرف مدت زمان ۲۴ ساعت منتقل شدند و مدت زمانی نگذشت که جنگ در عراق شروع شد
واقعیت این بود که هر کسی وارد عراق می شد به نظر من اول می بایست از جانش می گذشت چرا که هر لحظه ممکن بود یک بمب جلوی پای آدم منفجر بشود ، همه جا داغون و خیلی جاها و خیلی خونه ها هم با خاک یکسان شده بود ، مردم عصبی و وحشت زده بودند ، در آن فاصله ای که به اشرف رسیدیدم حداقل صدای ۱۰ انفجار را خودم شنیدم و مستمرا به خودم فحش می دادم که این چه کاری بود من کردم و برای چی به اینجا آمدم .
در تاریخ ۱۶شهریور۹۴ یک روز پس از سالگرد سازمان فتح شده توسط فرقه مسعود رجوی، ودرهمزمانی حضور خانواده های دردمند دراطراف کمپ لیبرتی، این فرقه با نام شورای ملی مقاومت علیه خانواده های رنجدیده بیانیه ای صادر کرده وآنها راوابستگان نیروهای قدس و وزارت اطلاعات نامیده است که گویا برای سرکوب ساکنین لیبرتی به جلو لیبرتی آمده اند!
بدنبال عزم و اراده جدی ام مبنی برخروج فوری ازتشکیلات سیاه وتروریستی رجوی درتاریخ خردادماه ۱۳۸۳ از جانب تشکیلات و پرسنلی وقت مجاهدین با مسولیت فرشته یگانه و سایر زنان جورواجور شورای رهبری با کارشکنی فراوان از برای اغفال بنده مواجه شدم وبا طرح پیشنهادات مختلف ارتقاء سطح کاری ولو اعزام به مقر مریم رجوی در اورسوراواز فرانسه و حتی ازدواج با جوانترین دخترعضو فرقه نتوانست برعزم راسخ من درجدایی ازاین جریان مخرب کنترل ذهن کوچکترین خللی ایجاد کند.
رجوی، با ذلت و خواری از اشرف اخراج شد، حالا هم کاری جز اختلال در روند انتقال افراد به خارج از عراق ندارد، چتر شومش را از سر انسان های بدبخت و بیچاره بر نمی دارد. هیچ سازمان و ارگان ذیربط و مسئولی هم برای نجات و کمک به اعضای گرفتار در فرقه ضد بشری رجوی قدمی بر نمی دارد. حتی از سازمان ملل هم کاری ساخته و پرداخته نیست.
در یکی از این گروه ها نام خانم سمیه محمدی دختر آقای مصطفی محمدی و نام امیر اصلان حسن زاده پسر خانم عبداللهی به چشم می خورد. با تبریک به این پدر و مادر شجاع و قهرمان که برای آزادی فرزندان خود در طی سال های اخیر تلاش های زیادی نمودند. امیدواریم که روزی شاهد رهایی و دیدار همه اسیران با خانواده هایشان باشیم
بازخوانی پرونده تخلیه خونین دهم شهریور ۹۲ اردوگاه مخوف اشرف ( بخش دوم ) الف .مینو سپهر ۲۰۱۵/۰۹/۰۷ مقدمه _ دربخش نخست این نوشتار وضعیت اردوگاه مخوف اشرف ازابتدای سال ۲۰۰۹ تا انتقال آخرین گروه ساکنین این اردوگاه به کمپ موقت لیبرتی درتاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ را مورد بازخوانی قرار گرفت _ نماینده یونامی ( […]