پیشنهاد تغییر نام دانشگاه به یاد مجید شریف واقفی را من دادم / ماجرای نجات دختر اصفهانی از اعدام با نوشتن توبهنامه ۲ بازوی مهم رسانهای در مبارزه با فرقهگرایی رجوی از مبارزه با امپریالیسم تا پذیرایی از «ببر کاغذی» تفسیر مارکسیستی از دین توسط مجاهدین خلق امروز تیرانا، فردا تحریرالشام / درس مقاومتی مردم ایران به وطن فروشان «شکلات ششم» شکلگیری التقاط در فرقه رجوی را تحلیل میکند مستندسازان به دنبال ساخت فیلمی از مجاهدین باشند / بخشی از مشکلات امروزی ما به دلیل خیانتهای آنهاست حمله کاربران ضد انقلاب به رپرتاژ فاکس نیوز / مریم رجوی…خورد
یکی دیگر از اعضا ناراضی و قربانی شده کامران بیاتی متولد ۱۳۴۲ می باشد.
او در سال ۱۳۷۷ در سن ۳۵ سالگی و بدستور تشکیلات مافیایی رجوی بطرز مشکوکی کشته شد.
#فرقه_گرائی #رجوی #مسعود #تروریست #افشاگری #جداشدگان #قربانیان #تروریسم #منافقین #قربانیان_فرقه_رجوی
درسال ۱۳۷۳ فرقه رجوی به دستور شخص رجوی در یک عمل غیر منتظره اقدام به بازداشت و زندانی کردن حدود ۵۰۰ تن از اعضا و کادرهای نزدیک خود می کند. دلیل این امر را نگرانی و ترس از نفوذ به داخل تشکیلات قلمداد کرده و با این بهانه از اعضا ناراضی و ضعیف خود زهر چشم گرفته و بنوعی قدرت نمایی می کند
#فرقه_گرائی #رجوی #مسعود #تروریست #افشاگری #جداشدگان #قربانیان #تروریسم #منافقین #قربانیان_فرقه_رجوی
حوالی سال های ۷۰، ۷۱ دخترک جوانی بنام نسرین احمدی بدون تجربه و بانآگاهی به سازمان فرقه ای مجاهدین پیوست دختری پرشور و با آرزوهایی برای آزادی و مردم و ناآگاهانه و بدون تحقیق و تفحص به فرقه رجوی پیوسته بود او فکر میکرد که سازمان مجاهدین منجی ومنادی ازادی است!!
بعد آن دیدار؛ برادران وخواهران فهیم قلیزاده به توصیه مادر در تلاش و کارزار برای رهایی علی قلیزاده ازچنگال رجوی ازهیچ کوششی حتی اعزام چندباره به عراق ناامن دریغ نکردند و به فعالیتهای خیرخواهانه و رهایی بخش درخصوص نگاشتن نامه به برادرشان علی و مجامع بین المللی پرداختند و کماکان آماده اعزام به آلبانی هستند.
خانم سیده رویه رضایی مادر اصغر محمدی کامیاب می گوید: فرزندم اصغر در سال ۱۳۶۷ به اسارت سازمان مجاهدین خلق درآمد.
داوود باقروند ارشد، نه به تروریسم و فرقه ها، نهم نوامبر ۲۰۱۶:… نکته بسیار مهم اینکه خروج از اشرف و لیبرتی را که آخرین میخ بر این تابوت بوده است را نباید منحصرا محدود به اشرف بررسی نمود.نام پادگان اشرف که نمادی بود از نام اشرف رجوی، (نخستین همسر مسعود رجوی، و از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی که در سال ۱۳۵۷ به همراه آخرین دسته زندانیان سیاسی از زندان …
داوود باقروند ارشد، نه به تروریسم و فرقه ها، پنجم نوامبر ۲۰۱۶:… البته شنیده شده که مجاهدین به شوخی و مسخره بین خودشان میگویند که خدا پدر ومادر خانواده های مزدورمان را بیآمورزد که تشکیلات را مجبور به بیرون کشیدن ما از قتلگاه کردند والا معلوم نبود کی الان زنده بود کی مرده. البته زوج رجوی (مرحوم و زنده) بیکار نبوده و از آستین فرقه ای خود تاکتیکهای صدبار امتحان شده را بیرون کشیده اند. طبق اخبار و تجربه ما که چندین بار …
از این فرصت استفاده کرده می خواهم به عنوان مادری دلسوز و چشم انتظار که به مدت ۱۶ سال در فراق فرزند دلبندش می سوزد و می سازد با سران و رهبران مجاهدین خلق سخنی بگویم.
مادراسماعیل نیکزاد رودسری ازاعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی
اسماعیل نیکزاد رودسری متولد ۱۳۴۳ شماره شناسنانه ۱۴۴۶ فرزند محمدعلی وطاهره درهنگامه انجام خدمت سربازی مورخه ۱۰/۲/۱۳۶۵ درمنطقه فکه بدست نیروهای صدام به اسارت درآمد وبه اردوگاه شماره ۱۰ صدام هدایت شد وشماره ۰۱۳۰۲۴ بنام اودرصلیب سرخ جهانی به ثبت رسید.
خانم بتول مهرانی مادر منصور فدایی گوهری می گوید: “فرزندم در جنگ اسیر شد و اکنون سال هاست که در اسارت فرقه تبهکار رجوی می باشد.
به دفعات برای دیدار، ملاقات حضوری و رهایی منصور از تشکیلات مافیایی رجوی به عراق نا امن سفر کردیم ولیکن هر بار از ملاقات با منصور که در چند قدمی مان در پشت سیاج اسارتگاه اشرف زندانی بود منع شدیم و دو چندان بر غم و اندوه جانکاه ما اضافه شد. آرزویم آنست روزی فرزندم از زندان رجوی لعنتی رهایی پیدا کند.
مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دهم خیانت وجنایت رجوی درحق ملت ایران واعضای اغفال شده اش گستره وپهنای زیادی دارد که زبان وقلم ازبیان تمام عیارآن قاصروناتوان است . دراین میان خانواده های اعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی خاصه مادران ازقربانیان اصلی خباثت رجویها محسوب می شوند که دراین نوشتار به شرح زندگانی مادرانی […]
منتظر هستم به همراه تو به سر مزار مادر رنج دیده و مهربانم رفته و حرف های نگفته مان را در کنار آن عزیز سفر کرده به همدیگر منتقل کنیم. شب ها موقع خواب ستاره های آسمان را نظاره می کنم تا مژده دیدار تو را به من برسانند، شهرستان ارومیه بی تو سوت و کور است و کوچه و خیابان هایش را غم و ماتم گرفته است.
ای خدای من، ای خدای نجات دهنده درماندگان، بیچارگان و گرفتاران، تو شاهدی که من مادری رنجدیده، ستم کشیده و مصیبت دیده با چه درآمد کمی؛ شاید باورنکنید با حقوق ماهی ۸۰۰ تومان یعنی سی و سه سال پیش با سن سی سالگی و اجاره نشینی؛ برای بزرگ کردن بچه ها که اولی چهارده ساله و آخری شش ساله بودند، چه ها کشیدم تا آن ها را با خون دل بزرگ کردم، حالا بچه هایم در بند و اسیر مسعود و مریم هستند. بعد از چند سال رنج و درد، نگرانی و اضطراب حالا مصیبت دیگری گریبان گیر بچه های من شده است. اول از خدای رحمان و رحیم، بعد از سازمان های حقوق بشری، صلیب سرخ جهانی، سازمان ملل متحد و هر سازمان دیگری که می توانند کاری برای بچه ها بکنند می خواهم از کمک دریغ ننمایند. خودشان را لحظه ای جای ما خانواده ها بگذارند و ما را از نگرانی، درد و رنج چندین ساله برهانند.
با این همه سران این سازمان سعی نخواهند کرد ظرفیت های خود در تربیت تروریسم را کاملا از بین ببرند. آنان به دنبال نمایش هستند و در پشت صحنه نمایش نفاق هر چیزی ممکن است.
من از تک تک سوال می کنم، جواب ما را چه کسی باید بدهد؟ اگر واقعا اعضای شورای ملی مقاومت جرات و شهامت دارند و مسعود رجوی که اگر تشریف دارند و زنده هستند، من که اصلا فکر نمی کنم زنده باشند، اگر واقعا شرافت دارند و انسان هستند و بویی از انسانیت برده اند بیایند یک دادگاهی تشکیل دهند و ما جدا شده ها را بخواهند تا معلوم شود کی حرفش درست است و ما از آقای رجوی چه خواستیم؟ ما که هر چه داشتیم در طبق اخلاص گذاشته، اول تقدیم خدا و بعد مردم مان کردیم، تو خیانت کردی، ما باید تاوان گناهان ترا پس بدهیم.
از جمله این مبارزین و مجاهدین آقای علی مرادی یک درجه دار ارتش بود که از ارودگاه جنگی عراق به ما پیوسته بود که مدتی نیز تحت مسئولیت بنده بود که اهل حق بود، وی نیز همواره تحت بالاترین فشارها بود که ترک مذهب کند و به همین دلیل زیر بالاترین تحقیرها بود که نهایتا فرار کرد و به نزد آمریکایی ها رفت. افراد دیگری بود که در جریان عملیات فروغ به ما پیوسته بود و بدلیل مرامشان سبیلهای بلندی داشتند که ابتدا آنها را زیر فشار گذاشتند که سبیلهایشان را بتراشند در ادامه پست ترین کارها را به آنها میسپردند و این اواخر حتی کار به ضرب و شتم آنها نیز کشید.