تمام قدرت شما این زنیکه دوره گرد بود؟ سازمان با ایدئولوژی میخواست اعضا را مستقل از جوامع بشری تلقی کند / کودکانی که سنشان کم بود مورد تعرض قرار گرفتند هیچ تماسی با من برقرار نشده و کار من دشوار است اعتراف رجوی به انفجار دفتر نخست وزیری / احتمال میدهم مادرم را سر بهنیست کردند هیچ کس جرات ندارد بپرسد مسعود رجوی اکنون کجاست؟ / ماجرای قطعات تقلبی که مجاهدین با برند بنز به تجار ایرانی فروختند مغزشویی میکردند تا چهره مادر را به یاد نیاوریم «عیسی آزاده» ساکن فرانسه در دادگاه ایران علیه جنایات مجاهدین شهادت داد / رجوی شیطان مجسم است دنیا باید بداند که اتهامات این پرونده، مصادیق نقض حقوق بشر و اقدامات تروریستی است / تمام اعضای جداشده میتوانند در دادگاه شرکت کنند
خانم بتول مهرانی مادر منصور فدایی گوهری می گوید: “فرزندم در جنگ اسیر شد و اکنون سال هاست که در اسارت فرقه تبهکار رجوی می باشد.
به دفعات برای دیدار، ملاقات حضوری و رهایی منصور از تشکیلات مافیایی رجوی به عراق نا امن سفر کردیم ولیکن هر بار از ملاقات با منصور که در چند قدمی مان در پشت سیاج اسارتگاه اشرف زندانی بود منع شدیم و دو چندان بر غم و اندوه جانکاه ما اضافه شد. آرزویم آنست روزی فرزندم از زندان رجوی لعنتی رهایی پیدا کند.
مادران ؛ منتظران بدرود یافته – قسمت دهم خیانت وجنایت رجوی درحق ملت ایران واعضای اغفال شده اش گستره وپهنای زیادی دارد که زبان وقلم ازبیان تمام عیارآن قاصروناتوان است . دراین میان خانواده های اعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی خاصه مادران ازقربانیان اصلی خباثت رجویها محسوب می شوند که دراین نوشتار به شرح زندگانی مادرانی […]
منتظر هستم به همراه تو به سر مزار مادر رنج دیده و مهربانم رفته و حرف های نگفته مان را در کنار آن عزیز سفر کرده به همدیگر منتقل کنیم. شب ها موقع خواب ستاره های آسمان را نظاره می کنم تا مژده دیدار تو را به من برسانند، شهرستان ارومیه بی تو سوت و کور است و کوچه و خیابان هایش را غم و ماتم گرفته است.
ای خدای من، ای خدای نجات دهنده درماندگان، بیچارگان و گرفتاران، تو شاهدی که من مادری رنجدیده، ستم کشیده و مصیبت دیده با چه درآمد کمی؛ شاید باورنکنید با حقوق ماهی ۸۰۰ تومان یعنی سی و سه سال پیش با سن سی سالگی و اجاره نشینی؛ برای بزرگ کردن بچه ها که اولی چهارده ساله و آخری شش ساله بودند، چه ها کشیدم تا آن ها را با خون دل بزرگ کردم، حالا بچه هایم در بند و اسیر مسعود و مریم هستند. بعد از چند سال رنج و درد، نگرانی و اضطراب حالا مصیبت دیگری گریبان گیر بچه های من شده است. اول از خدای رحمان و رحیم، بعد از سازمان های حقوق بشری، صلیب سرخ جهانی، سازمان ملل متحد و هر سازمان دیگری که می توانند کاری برای بچه ها بکنند می خواهم از کمک دریغ ننمایند. خودشان را لحظه ای جای ما خانواده ها بگذارند و ما را از نگرانی، درد و رنج چندین ساله برهانند.
با این همه سران این سازمان سعی نخواهند کرد ظرفیت های خود در تربیت تروریسم را کاملا از بین ببرند. آنان به دنبال نمایش هستند و در پشت صحنه نمایش نفاق هر چیزی ممکن است.
من از تک تک سوال می کنم، جواب ما را چه کسی باید بدهد؟ اگر واقعا اعضای شورای ملی مقاومت جرات و شهامت دارند و مسعود رجوی که اگر تشریف دارند و زنده هستند، من که اصلا فکر نمی کنم زنده باشند، اگر واقعا شرافت دارند و انسان هستند و بویی از انسانیت برده اند بیایند یک دادگاهی تشکیل دهند و ما جدا شده ها را بخواهند تا معلوم شود کی حرفش درست است و ما از آقای رجوی چه خواستیم؟ ما که هر چه داشتیم در طبق اخلاص گذاشته، اول تقدیم خدا و بعد مردم مان کردیم، تو خیانت کردی، ما باید تاوان گناهان ترا پس بدهیم.
از جمله این مبارزین و مجاهدین آقای علی مرادی یک درجه دار ارتش بود که از ارودگاه جنگی عراق به ما پیوسته بود که مدتی نیز تحت مسئولیت بنده بود که اهل حق بود، وی نیز همواره تحت بالاترین فشارها بود که ترک مذهب کند و به همین دلیل زیر بالاترین تحقیرها بود که نهایتا فرار کرد و به نزد آمریکایی ها رفت. افراد دیگری بود که در جریان عملیات فروغ به ما پیوسته بود و بدلیل مرامشان سبیلهای بلندی داشتند که ابتدا آنها را زیر فشار گذاشتند که سبیلهایشان را بتراشند در ادامه پست ترین کارها را به آنها میسپردند و این اواخر حتی کار به ضرب و شتم آنها نیز کشید.