تشریح ماهیت تروریستی تشکیلات مجاهدین خلق در دادگاه از نگاه کارشناسی
طرح رشد اتحادیه اروپا برای آلبانی چیست؟
وقتی آلوده شدیم گفتند راه برگشت ندارید
منافقین ۸ هزار ایرانی را در عملیات چلچراغ به شهادت رساندند / ماجرای سرقت ادوات نظامی ایران توسط مجاهدین خلق
مردانگیام فدای تو
روایت جانباز جنگ تحمیلی از اقدام منافقین به بزرگنمایی کارهای خود
پاسخ وکیل شکات به اعتراض وکیل متهمان در دادگاه محاکمه منافقین
شهید محمدحسین قاسمی طوسی
“صوت العراق” نامۀ خانم ایران پور در پاسخ به مقالۀ یاسری مزدور فرقۀ رجوی را منتشر ساخت
منافقین به دنبال ایجاد قلمرو مخصوص خود در آلبانی هستند
درخواست فوری دیدار با بستگانمان در کمپ لیبرتی
بمناسبت عیدملی نوروز ایرانیان
اجازه ملاقات ، اجازه تماس ، اجازه بحث و گفتگو را به همه بدهید و بگذارید لااقل خودتان هم از تعداد واقعی کادرهایتان مطمئن شوید و بگذارید لااقل آنها را هم که از شما دفاع میکنند و میمانند شایسته اعتماد کرده باشید و بگذارید لااقل از این بایت کادرها را مسئله دار نکرده باشید.
یک روز در خانه نشسته بودیم که از گروه نجات که یک گروه مردمی و متشکل از افراد جداشده از سازمان مجاهدین بود تماس گرفتند و گفتند قرار است یک گروه از خانواده ها از سرتاسر ایران برای دیدار با افراد در بند رجوی به عراق و اشرف بروند آیا حاضرید شما هم کاروان انجمن نجات را همراهی کنید.
خواهر اسیر دربند، الخاص کوه پیما، هم استانی و همسفر ماست، شروه خوانی این خواهر در پشت سیاج های اشرف دلها را کباب کرده است در سوز جدایی از برادر، و اکنون نوبت اوست که می خواند و دلها در آتش کلامش می سوزند و چشمها می بارند.
انعکاسات فعالیتهای خانواده ها در رسانه های عربی و جیغ رجوی حضور چهارمین سری از افراد خانواده های اسرای فرقۀ رجوی در جلوی کمپ لیبرتی در بغداد با تعداد بیش از صد نفر و نامه های خانواده ها به نخست وزیر عراق و سازمانهای بین المللی در مهمترین رسانه های عربی و عراقی از جمله […]
روز زن به بانوان ستمدیده ی دراسارات فرقه رجوی مبارک باد !
نیروهای عراقی متاثر از این همه شور با ما همدل شده اند، به پایین می آیم و به پشت دیوار حایل باز میگردم، نیروی عراقی، نرگس بهشتی و برادرش را به نزدیک ترین نقطه فرستاده، در یک قدمی مجاهدین خلق. با دیدن من به زبان عربی میگوید تو هم بیا. می روم و رو در رو و چشم در چشم می گویم: برادر مجاهدم، محبوبان بلند بالای شیرازیم را بیاور ببینم. اما او نه تنها توجهی نمی کند بلکه سرباز عراقی را فرا میخواند و به زبان عربی می گوید، این ها را عقب بران. خون در رگهای غیرتم به جوش می آید، به مقابل او میروم و می گویم، من ناموس احمدرضا و محمدرضا ایرانپورم، شرف و غیرت تو را چه شده است که با زبان مادری با من سخن نمی گویی و از سرباز اجنبی می خواهی مرا عقب براند. دلاور مردی مازندرانی خود را به جلو رسانده و از میان پرده دست دوستی به سوی یکی از مجاهدین خلق دراز می کند. او دستش را گرفته، دست داده و می بوسد.