• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

رجوی و پینوکیو

  • کد خبر : 8691
  • 14 می 2017 - 0:50

مطلب زیر از جانب یکی از جداشدگان فرقه رجوی با نام مستعار سین دال در آلبانی توسط سایت سحر منتشر گردیده است.

این مطلب اساسا به صورت محاوره ای نگاشته شده و برخلاف مطلب قبلی از جانب سایت ویراستاری نشده و تنها چند پرانتز برای فهم بهتر مطلب اضافه گردیده است.

دماغ کی درازتره؟

پینوکیو؟ نه بابا!

بچه که بودم، از کارتون پینوکیو خیلی خوشم میومد. از یه صحنه همیشه میترسیدم؛ اونم وقتی بود که پینوکیو دروغ میگفت و دماغش دراز میشد.بعد مجبور بودن با اره ببرن؛ بچه که بودم فکر می کردم هر کس دروغ بگه دماغش دراز میشه. هر وقت یه دروغ کوچک میگفتم اول دست میزدم به دماغم.

اینا واسه شروع این مقاله بود.

الان صحنه رو بخوام دقیق ترسیم کنم، تازه آقای کوبلر (مارتین کوبلر، نماینده ویژه دبیر کل ملل متحد و رئیس یونامی UNAMIدر عراق از اکتبر ۲۰۱۱ تا ژوئیه ۲۰۱۳) اومده بود اشرف. هدف من تطهیر کوبلر نیس، اون زیاد دروغ گفت، ولی نه به اندازه رجوی. کمیساریای عالی پناهندگان کارها را طوری درست کرده بود که زودتر اشرف تخلیه بشه، نگرانی کمیساریا حفظ جان نفرات اشرف بود ولی نگرانی رجوی وسایل موجود در اشرف. اون سری که ستونها متوقف شد، که رجوی اسمش رو گذاشته بود جنگ صد روزه، وقتی ستون آمد چی آورد؟ میز چوبی، صندلی و …

من هم حرصم گرفته بود که نفرات تهدید جانی داشتن اون شازده به چی فکر می کرده. دوم خنده ام گرفته بود که تنها چیزی که اصلا برای رجوی ارزش نداره خون و جون آدمهاست.

اولین بار که تصویر لیبرتی رو نشون دادن رجوی توی نشست گفت: ای بابا، ای داد، ای بیداد، زندان سازی، فلان و بهمان، یعنی اون نمیدونست دیوارها حفاظتی هست گفت اینطوری باشه نمیریم و …

خلاصه آمدیم لیبرتی. دور بیشتر بنگالها (کانکس ها) هسکو بود که فرض کنید یک دیوار کیسه شن با توری به ارتفاع ۱۲۰سانت و عمق یک متر دور تا دور بنگالها بود. بالای تمام سنگرها هم کیسه شن بود با تقریبا دومتر ارتفاع. کسانی که اسم خودشون رو گذاشته بودن مسئول گفتن این هسکو ها رو خالی کنیم نمای اینجا رو خراب کرده؛ گونی های شن بالای سنگرها مصرف درست کردن باغچه شد، چون سرسبزی مهمتر از جون آدمهاست. توی اون دستگاه، خود سنگرها شد انباری. تا اولین موشک البته هنوز خیلی ها توی اشرف بودن. اولین بار که موشک باران شد لیبرتی، آقای تشنه به خون نشست گذاشت. دقیقا سال ۹۲بود. بحثی که آورد این بود که تا ۹۲بار هم بزنه آماده ایم. انگار از کیسه خلیفه می بخشه، که البته به هدف خودش رسید. سری یکی مونده به آخر که لیبرتی رو زدن زمین و زمان تکون میخورد.

و اما آقای کوبلر

کوبلر: خودتون گفتید تیوالها (Bremer wall, or T-wall)زندان سازی است.

فرقه رجوی: ما نگفتیم.

حتی وقتی اطلاعیه رسمی شورای خودشون رو جلوشون گذاشته بودن باز هم زیر بار نرفتن

کوبلر: تمام سنگرها گونی شن داشت

فرقه رجوی: باز اسکان چی شد؟ گونی میخواهیم برای روی  سنگرها

که ۹۰ % سهم دیوار جداسازی جنسیتی میشد

کوبلر: میگیرن پرده میدوزن برای جدا سازی

حدود ۹۰%سهم پرده واسه تفکیک جنسیتی بود

کوبلر: نفرات توی یه سالن متمرکز ناهار و شام بخورن

فرقه رجوی: اِ گرا داشته باشند بزنن

سالن مرکزی لیبرتی سقف ضد موشک داشت. رجوی از این میترسید که نفرات با دوستان شون راحت صحبت کنن، بحث سیاسی کنن، که سیستم رجوی اسمش رو گذاشته بود محفل، که این از هر گناهی بدتر بود.

و اما دست آویز رجوی که هی سنگ اون رو به سینه میزد باز اسکان بود، البته اونم سازمانی، که در صورت جدا شدن هیچ استاتویی طرف نداشته باشه

بیشترین کسی که سنگ اندازی داشت توی داستان باز اسکان خود رجوی بود، وگرنه خیلی از کشورها نفرات را قبول کرده بودن، حتی مث آلبانی، رومانی تقریبا ۲۰۰۰نفر رو قبول کرد همون سالهای ۹۲ و ۹۳،چه کسی کارشکنی کرد؟ کوبلر؟ نه شخص مسعود رجوی، میخواست خون بیشتری ریخته بشه که سودش رو ببره که بله ما بهای هر قدم سیاسی رو با خون میدیم، کدوم خون؟

اره کوبلر هم دروغ گفته ولی نه به اندازه رجوی. باشه کوبلر یه مقطعی دروغ گفت، قبول من که نگفتم کوبلر راست گفته، اول هم گفتم هدفم تطهیر کوبلر نیس.

رجوی سالیان ساله که با دروغ هاش این همه آدم رو توی زندان نگه داشته، اسمش رو هم گذاشته بود قرارگاه اشرف، کدام قرارگاه؟

معنی دقیق کلمه قرارگاه اینه که نفرات توش آرام و قرار داشته باشند.

ولی توی اشرف تنها چیزی که اصلا پیدا نمیشد، یعنی نبود که پیدا کنی، دقیق تر بگم نمیذاشتن که پیدا کنی، همین بود.

البته الان بحث من سر اردوگاه اشرف نیس، اون خودش به اندازه صدها کتاب، نه یک نفر بلکه صدها نفر، میتونن بنویسن.

اگه یادتون باشه از دماغ پینوکیو شروع شد به کجاها کشیده شد.

حالا شما خودتون قضاوت کنین

پینوکیو توی کل اون کارتون چند بار دماغش بزرگ شد؟ تازه اون بدبخت کلی دست و پا میزد، داد و بیداد و گریه و زاری میکرد.

کوبلر یه مقطعی اومد دروغ هایی گفت و رفت – ممکنه جیره خواران رجوی بگن حمله به اشرف یعنی ده شهریور، جاده صاف کنش کوبلر بوده، بعد درباره خود موضوع ده شهریور مبسوط خواهم گفت.

و اما رجوی چهل و اندی سال داره به عالم و آدم دروغ میگه. اینقدر گفته که فکر کنم خودشم باورش شده که اره خبریه حالا خودت قضاوت کن.

دماغ کی درازتره

پینوکیو، کوبلر، رجوی؟

با تشکر فراوان از دست اندر کاران – خواستم اول بنویسم مسئولین یادم اومد که سر این کلمه واقعا هیستریک میشم –  بنیاد خانواده سحر

با تشکر مجدد

سین دال

اسیر آزاد شده از زندان فرقه رجوی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=8691

نوشته های مشابه

28مارس
تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند
روایت یک شاهد عینی از جنایت‌های فرقه ضدخانواده رجوی در حق کودکان اشرف

تاکتیک فرقه رجوی درباره ماجرای کودک سربازان؛ نفی و لاپوشانی / دیدم مادرانی را که پنهانی می‌گریستند

26مارس
اینجا آرام باشید و بیرون شورشی
مروری بر قوانین و استراتژی‌های رجوی ساخته

اینجا آرام باشید و بیرون شورشی