• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024

قربانیان فرقه رجوی – ۸

  • کد خبر : 7153
  • 13 دسامبر 2016 - 8:11

قربانیان فرقه رجوی – ۸

زهرا فیض بخش

“خودکشی مشکوک زهرا فیض بخش”

روابط  زنان  شورای رهبری در  شکل فرمانده و تحت مسئول پس ازگسترش  اعضای  شورای رهبری یعنی حدوداً از سال ۷۶به بعد و مخصوصا” از هنگامی که مسئولیت  آنان به عهده مهوش سپهری معروف به نسرین (مسئول اول وقت سازمان) قرار داده شد با رواج آموزش های  فرقه ای بطرز اسفباری بسیار خشک و هراسناک شده بود.

سران اصلی تشکیلات درهر قسمت، حیطه تحت فرماندهی  خود را ملک طلق خود دانسته و بسیار بی رحمانه با زیردستانشان تنظیم می کردند. بطوریکه بدلیل یک اشکال و یا خطای  کوچک  افراد را زیر ضرب برده و از  هیچ گونه هتاکی و بی حرمتی و فشار آوردن کوتاهی نمی کردند و  بی حرمتی ها و هتاکی ها زن و مرد نمی شناخت و همه در جلسات  چه انتقادی ویا اجرایی زیر سنگین ترین فشارها و حسابرسی کارها قرار می گرفتند بخاطر اینکه اکثراً کارهاو وظایف تعریف شده برای هر قسمت چندین برابر حد نرمال بود همواره بهانه های کافی برای مواخذه و حسابرسی  هم وجود داشت.

البته این فشارها دقیقاً ازسران بالاتر و ازطرف خود مریم و مسعود رجوی بود که لایه اول را بشدت زیر حسابرسی می بردند و آنها نیز به  همین روال فشار را بر روی زیر دستان خود تخلیه می کردند با این مقدمه می توانید درک کنید  که وضعیت و روابط نفرات با  تحت مسئولین شان  چگونه بود و همواره  فشارها و مشکلات و سرزنش های فراوانی  وجود داشت…. در آن  روزها و در بحبوبه این فشارها یکی از زنان  بنام سیمین (زهرا) فیض بخش که در بخش اداری و سررشته داری تشکیلات رجوی  کار می کرد.  ماهها بود که در زیر فشار کار و  دعواهای مسئول مستقیم اش بود.

او از فشار کار و دعواهای مستمری که داشت تحت فشار عصبی زیادی بود و بیمار شده و حدود دو هفته بستری بود در تمام آن مدت با تحقیر و  سرزنش و ادامه برخوردهای مسئولش ( محبوبه عالی) مواجه بود بطوریکه در آن وضعیت  بیماری و بستری چند بار او را بر سر کار احضار  کرده بودند.

 و حتی اجازه استراحت و بستری  به وی نمی دادند نهایتا در آخرین خبری که از  او  شنیده شد دو سه روزی بود که با دعوای شدید مسئولش دربستر بیماری بود که به یکباره خبر فوت او بصورت مخفیانه و ناگهانی  به بعضی از نفرات رسید و بدون اطلاع عمومی شبانه  او را از کمپ پارسیان به کمپ  اشرف منتقل کرده و  بی سر وصدا و پنهانی دفن نمودند. وی در اثر فشارهایی که به وی آورده بودند اقدام به خودکشی نموده و تنها راه نجاتش را چنین دیده بود

او هم سند دیگری از خیانت  تشکیلات رجوی شد که ادعا می کرد برای زنان  آزادی و رهایی آورده است…

تا مدت ها فوتش را ازهمه پنهان می کردند. کسی که بیش از ۲۰ سال زندگی خود را درتشکیلات رجوی  فدا کرده بود.

دیگر هیچ نام و یادی از وی نشد و حتی  زنان  در بین صحبت های خصوصی خود جرات نام بردنش را  هم نداشتند. این سرنوشتی بود که بدون شک برای هر کسی که کوچکترین اعتراضی به رجوی می کرد رقم زده شده بود….

 او هم چنین مادر یک دختر بود که سال ها از فرزندش اطلاعی نداشت و فرزند او  از سال ۱۳۷۰ به کشورهای خارجی فرستاده شده بود.

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=7153

نوشته های مشابه

20آوریل
پروپاگاندای فرقه رجوی، فقط برای جلب توجه جهان خارج است
روایت عاطفه سبدانی از ماجرای کشته شدن برادرش در اشرف

پروپاگاندای فرقه رجوی، فقط برای جلب توجه جهان خارج است

17آوریل
اعتراف‌گیری از گناهان ناکرده در نشست‌های موسوم به «غسل»
نگاهی به آسیب‌های روحی و جسمی که در فرقه رجوی به اعضا وارد می‌شود

اعتراف‌گیری از گناهان ناکرده در نشست‌های موسوم به «غسل»