• امروز : سه شنبه - ۱ آبان - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 22 October - 2024

مبارزه خستگی ناپذیر یک مادر

  • کد خبر : 7035
  • 25 نوامبر 2016 - 12:47

ثریا عبداللهی شیرزن آذری

sorayya-abdollahi


مبارزه خستگی ناپذیر یک مادر

خواسته خانم ثریا عبداللهی مادرشجاع ، جسور و اما اندوهگین آقای امیر اصلان از رهبری و سران بیرحم مجاهدین در طی سالهای طولانی این بود و است که صدای فرزندش را بشنود او را در آغوش بگیرد و همه احساس مادرانه را نثارش کند.

متاسفانه رهبران فرقه ستیزه جوی مجاهدین خلق برای فرار از مسئولیت انسانی خویش و به جای پاسخگویی به عمیق ترین و متعالی ترین احساسات مادرانه ، در کمال شگفتی و حیرت همگان از ترفند ها و شگردهای ماکیاولی و شیوه های پیچیده ی جنگ روانی علیه خانواده ها و مادرانی که عزیزانشان در اسارتگاههای مجاهدین در قرارگاه اشرف ، کمپ لیبرتی و حال در مقر فرقه رجوی در آلبانی تحت اسارت قرار دارند ، استفاده می کنند.

آیا جز این است که قرار گرفتن در فضای غیردموکراتیک فرقه رجوی و مناسبات تشکیلاتی آزار دهنده ومخوف،در طی گذر زمان ازرهبران مجاهدین انسانهایی تک ساحتی وناتوان از برخورداری از حس مسئولیت انسانی ساخته و پرداخته است که از درک ساده ترین عواطف مادرانه و یا خواهرانه و پدرانه محروم و عاجزند.

Abdollahi-Sorayyaبراستی چرا رهبران مجاهدین از تماس و یا ملاقات حتی چند دقیقه ای مادران، پدران ، خواهران و برادران افراد مستقر در مقر فرقه درآلبانی ترس و واهمه دارند و چنان بر می آشوبند که مطالبات مشروع، قانونی و مکرر خانواده ها را یا انکار می کنندیا سکوت می کنند ویا با تهمت زدن ، دشنام دادن و مزدور خواندن پدران و مادران کادرهای تشکیلاتی فرقه سعی در خاموش کردن احساسات و عواطف خانوادگی دارند؟

همه ما کادرهای تشکیلاتی جداشده مجاهدین واقفیم رهبرعقیدتی و سایر سران مجاهدین از حضور خانواده ها در اشرف ، کمپ لیبرتی و حال آلبانی بشدت واهمه و هراس داشته و دارند و دچار آشفتگی و پریشانی حال می گردند؟ براستی چرا؟

سران فرقه مجاهدین باور داشتند و دارند که در نوک پیکان تکامل اجتماعی قرار دارند. این توهم ذهنی و تفکر بیمارگونه که درعرصه تفکر فلسفی و اجتماعی در دوران مدرن ، عصر تحولات دموکراتیک و عقلانیت انتقادی ” مطلق انگاری ” نامیده می شود موجب و باعث خودشیفتگی ، خود برتربینی وزمینه ساز فاشیسم درحوزه اندیشه ورزی و پراتیک انسانی وسیاسی می گردد. تجربه تاریخی بر این مدعا بارها تاکید کرده است. پیامد و نتیجه چنین تفکر و ذهنیت فاشیستی بسیار شگفت انگیز است، ” بیماری فوبیا “.

فوبیا یا ترس و هراس یک آشفتگی  روانی و احساس تهدید و خطر نسبت به یک عامل بیرونی است. انسانهای دلیر و بی باک فقط یک بار می میرند ولی انسانهای ترسو مرگ های پیاپی را تجربه کرده و هر بار با یک ترس می میرند و زنده می شوند و سران و رهبری مجاهدین خلق بی آنکه خود متوجه باشند دچار فوبیا، آشفتگی روانی و هراس در برابر تهدید یک عامل بیرونی به نام خانواده ها ، پدران، مادران، خواهران و برادران چشم انتظار و شهروندان عادی جامعه ایرانی شده اند. این بیماری از نظر دانشمندان علم روانکاوی ریشه در گذشته دارد. ریشه درعملکرد رهبری و سران مجاهدین خلق در بیش از سه دهه…

متخصصین روانکاوی عمیقا براین باورند که تنها راه درمان فوبیا خانواده درمانی است. رهبری و سران مجاهدین خلق می بایست برای رهایی از فوبیا و ترس و هراس از خانواده های کادرهای تشکیلاتی مستقر در اسارتگاه تشکیلات رجوی درآلبانی به راه حل منطقی ارائه شده و اثبات شده بیندیشند و برای درمان بیماری خود به خانواده ها در ایران و اقصی نقاط جهان به مادرانی همچون خانم ثریا عبداللهی اجازه دهند که با فرزندان و بستگانشان در اسارتگاه مجاهدین در آلبانی ملاقات کنند و با آنان تماس داشته باشند.

آیا این یک راه حل منطقی برای درمان بیماری فوبیای مسعود رجوی و سایر سران و عناصر کلیدی مجاهدین خلق نیست؟

گفتگوی صمیمانه با خانم ثریا عبداللهی مادر آقای امیراصلان که مدت ۱۵ سال پیش  در ترکیه به تور رابطین مجاهدین خلق افتاد و با ترفندهای پیچیده و شگردهای خاص به عراق و اسارتگاه اشرف منتقل شد حاوی نکات بسیار آموزنده ، تامل انگیز و تاثیر گذار است و نیز حکایتی تلخ از رفتارهای مشمئز کننده و محدودیت های بازدارنده و آزار دهنده از سوی سران مجاهدین خلق که آدمی را به فکر فرو می برد.

soraya-LIberty Come

به نظر می رسد سران فرقه ی رجوی در میان انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته اند. آنان می بایست برای جلوگیری از فروپاشی تشکیلات تروریستی مجاهدین به اقدام های مأیوسانه و اما ضد دموکراتیک که نتایج و پیامدهای منفی برای آنان در پی خواهد داشت ادامه دهند چرا که جز این، راهی و انتخابی برای آنان نمانده است مگر آن که به بازنگری اساسی و بنیادین در ماهیت تفکر قرون وسطایی فرقه مجاهدین ، خط مشی ستیزه جویانه ، مناسبات ضد دموکراتیک و مغایر با معیارها و هنجارهای عصر تحولات دموکراتیک دست بزنند که در این صورت ریزش فراگیر و تلاشی فرقه مجاهدین، اجتناب ناپذیر خواهد بود. زیرا عناصر و کادرهای تشکیلاتی بیش از سه دهه است ” تحت روند تحمیل روانی و تهدید آزادی ” به شکلی سیستماتیک قرار دارند و بی شک دچار آسیب های روانی و ذهنی شده اند. کمترین واکنش به چنین شرایطی از سوی کادرهای تشکیلاتی مجاهدین فرار و جدایی از دنیای قرون وسطایی مجاهدین و افشاگری های صریح و بی پرده از ماهیت تفکر رهبرعقیدتی و رفتارهای آزار دهنده ی آن است.

موضوعی که طی سال های اخیر با آن مواجه هستیم . جدایی و یا فرار بیش از هزار نفر از کادرهای تشکیلاتی و عناصر با سابقه مجاهدین از اسارتگاه اشرف ، کمپ لیبرتی و کمپ آلبانی ، دلیل مشخص  و روشن از واکنش افراد به روند غیر اخلاقی تحمیل روانی و تهدید آزادی آدمی از سوی سران فرقه رجوی است.

امید که بزودی شاهد و نظاره گر رهایی همه افراد و اعضای تحت سیطره فرقه خشونت طلب مجاهدین و بازگشت آنان به کانون گرم خانواده باشیم.

abdollahiمنبع: سایت نیم نگاه

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=7035

نوشته های مشابه

02اکتبر
سازمان مجاهدین نمی‌گذاشت به یک پارک برویم
عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

سازمان مجاهدین نمی‌گذاشت به یک پارک برویم

30سپتامبر
گفتم اعدامم در ایران بهتر از این است که در کنار شما خائنین باشم
گفت‌وگوی مسئول انجمن نجات گیلان با اسیر جنگی که دو اسارت را از سر گذرانده است

گفتم اعدامم در ایران بهتر از این است که در کنار شما خائنین باشم